به روز شده در: ۰۸ مهر ۱۴۰۴ - ۲۰:۲۰
کد خبر: ۱۶۶۸۷۵
تاریخ انتشار: ۱۸:۵۰ - ۰۱ آذر ۱۳۹۴

در باغ سبز تنها دليل فرار نخبگان

سال‌هاست موضوع فرار مغز‌ها و مساله خروج نخبگان از كشور نقل محافل علمي شده است. عوامل گوناگوني در كشور باعث خروج نيروهاي انساني متخصص مي‌شود و از سوي ديگر در خارج از مرزها نيز جاذبه‌هايي براي افراد وجود دارد. اغلب سازمان‌های صهيونيستي در كشورهاي گوناگون به ويژه كشورهاي جهان سوم و در حال توسعه يك سري امتيازهايي براي جذب افراد نخبه و تحصيلكرده اختصاص مي‌دهند تا به اين ترتيب زمينه جذب آنها را فراهم كنند. ابتدا اين سازمان‌ها به شناسايي افراد نخبه پرداخته و در مرحله بعد با اختصاص بورسيه و با وعده وعيدهاي گوناگون آنها را به بهانه‌هاي مختلف به كشور مورد نظر خود مي‌كشانند. آنها با اختصاص بورسيه، تسهيلات و امكانات گوناگون به افراد نخبه، زمينه ادامه تحصيل را برايشان ايجاد مي‌كنند. برخي از نخبگان با مشاهده چنين بسترهايي جذب ديگر كشورها شده و با اقامت در آن كشورها مردم اين مرز و بوم را از خدمات تخصصي و دانش خود محروم مي‌كنند. خروج نخبگان سال‌هاست در كشور ما و ديگر كشورهاي در حال توسعه به نارسايي تبديل شده است، با ارائه راهكار مناسب مي‌توان جلو پيشروي اين اقدام‌ها را گرفت يا در تعديل صدمات ناشي از آن كوشيد. به‌یقین بخشي از دلايل خروج نخبگان كشور مربوط به اختصاص امكانات در خارج از كشور به اين افراد است و بخشي از ديگر دلايل نيز به نيازها و خواسته‌هاي خود افراد و انگيزه‌هاي آنها مربوط مي‌شود. مسئولان علمي و ديگر نهادها در خارج از كشور با طرح يك سري مسائل و وعده وعيد‌ها به ترسيم فضاي مجازي از مكان جديد مي‌پردازند. اغلب افراد نيز بر اين باورند كه با مهاجرت به مكان جديد به امكانات بيشتر دسترسي خواهند داشت. بايد توجه داشت برخي از افراد زندگي و تحصيل در ديگر كشورها را همچون مدينه فاضله مي‌دانند، اما در پاسخ به اين نوع طرز فكر بايد دانست كه اغلب اين ديدگاه‌ها چندان بر اساس واقعيت نيست. براي افرادي كه در داخل موقعيت چنداني ندارند يا شرايط خانوادگي آنها به گونه‌اي است كه دلبستگي زيادي ندارند به سهولت زمينه مهاجرتشان فراهم مي‌شود. 
  كاهش فرار مغزها و ‌نيازهاي نخبگان 
يكي ديگر از علل مهاجرت و فرار مغزها را مي‌توان به دليل عدم وجود زمينه اشتغال در بسياري از رشته‌هاي تحصيلي در كشور دانست. برخي از افراد فارغ‌التحصيل از دانشگاه با مشاهده بازار بي‌رونق اشتغال، مهاجرت را تنها مامن براي تسهيل شرايط خود مي‌دانند. بنابراين براي كاهش نرخ پديده فرار مغزها بايد وضعيت اشتغال در كشور مورد بررسي كارشناسي قرار گيرد و از سوي ديگر دولت نيز بايد به اين نخبگان توجه كند، اينكه در كشور ما فرهيختگان در چه مرحله‌اي از ارزش‌گذاري‌ها قرار دارند جاي تامل دارد. هم‌اكنون در كشور ما شرايط پيشرفت و دستيابي به تسهيلات در بين نخبگان داخلي چندان مهيا نيست. براي مثال بنده به عنوان يك فرد دانشگاهي كه چندين سال در كشور زحمت‌هاي فراواني كشيده است بي‌شك در مقايسه با نخبگان هم سطح خود در ديگر كشورها از پيشرفت و امكانات اندكي برخوردار هستم. هم‌اكنون با بررسي جايگاه و شرايط برخي اساتيد باتجربه در داخل كشور مي‌توان به اين امر اذعان داشت كه شرايط پيشرفت و كسب درآمد در خارج از كشور مطلوب‌تر از شرايط كنوني جامعه است. با توجه به شرايط موجود برخي از اساتيد شاغل يا بازنشسته در كشور به بهانه‌هاي مختلف از شرايط مهاجرت استفاده مي‌كنند. اين در حالي است كه با توجه به شرايط نخبگان جامعه و سرآمدان آن مي‌توان هم از لحاظ مادي و هم معنوي جايگاه و شأن اين افراد را حفظ كرد و زمينه را براي ماندن آنها فراهم كرد. 
  نخبگان ايراني؛ متخصصان ديگر كشورها
هرچقدر زمينه جذب نخبگان در كشور افزايش يابد به نسبت مهاجرت نيز كاهش مي‌يابد. با شناسايي نخبگان مي‌توان زمينه‌اي را ايجاد كرد تا اين افراد در موقعيت‌هايي كه به آنها نياز است جذب شوند و از توانايي‌هاي آنها استفاده شود. در ديگر كشورها با بررسي وضعيت زندگي نخبگان و اختصاص وضعيت رفاهي كامل براي آنها زمينه مهاجرت را براي نخبگان ايراني و ديگر نخبگان در كشورهاي در حال توسعه يا جهان سوم ايجاد كرده‌اند. متاسفانه شناسايي و توجه به نخبگان در كشور ما جدي گرفته نمي‌شود. براي مثال بخشي از متخصصان تراز اول در رشته‌هاي گوناگون در كشور آمريكا نخبگان ايراني‌ها هستند، در اين شرايط بايد به اين نكته توجه كرد كه چطور بخشي از اين افراد در كشور نتوانسته‌اند نخبه بودن خود را به اثبات برسانند، اما در كشور آمريكا يا ديگر كشورهاي دنيا با كسب جايگاه و اعتبار مسئوليت‌هاي حساسي را بر عهده گرفته‌اند. در اين شرايط بايد دانست كه چه شرايطي براي اين افراد در نظر گرفته شده است و آنها چگونه به بالاترين مراتب علمي اثرگذار در آن كشورها دست يافته‌اند. حال اين سوال مطرح است كه چرا نبايد در كشور ما فضا براي پيشرفت افراد مهيا باشد. براي مثال چرا در دانشگاه به عنوان محل كار، محيط زندگي و... يكسري محدوديت‌ها باعث شده تا نخبگان شرايط را در ديگر كشورها مساعد بدانند و براي رفتن اقدام كنند. اين امر نشان‌دهنده جذب منفي در جذب افراد متخصص در داخل كشور است. در واقع بايد عواملي كه باعث مهاجرت نخبگان مي‌شود مورد بررسي قرار گيرد. نرخ مهاجرت ايران نشان مي‌دهد كه در سال‌هاي 2000 تا 2010، بيش از 96 درصد ابداعات ايران، توسط ايرانياني به ثبت رسيده كه در خارج از كشور حضور داشته‌اند. اين نرخ يعني محروميت قطعي از منافع سرمايه‌هاي انساني ارزشمندي كه منابع كشور سال‌ها براي شكوفايي و بارور شدن آنها هزينه شده است. برخلاف ادعا‌هايي كه فرار مغزها و نخبگان از كشور را مردود و از آن به عنوان گردش مغزها ياد مي‌كنند، مشاهده مي‌شود كه گردش مغزها تنها مربوط به كشورهاي توسعه يافته است و برخي از كشورها در اين بازار به‌شدت زيان‌ديده و تنها نقش بازنده را ايفا کرده‌اند. بنابراين با ناديده گرفتن صورت مساله‌اي چنين مهم، نمي‌توان آثار منفي و تبعات غيرقابل جبران آن را به فراموشي سپرد. اين نخبگان و مبدعان، تنها افرادي بوده‌اند كه براي ثبت ايده و ابداع علمي خود به دنبال ثبت اختراع (پتنت) ‌بوده‌اند و صد البته نيازي به ذكر اين موضوع نيست كه فرايند توسعه و پيشرفت علمي كشورها را تنها نمي‌توان با استفاده از ميزان پتنت‌ها سنجيد. با بررسي وضعيت نخبگان و توجه به شرايط آنها و اقدامات كارشناسي شده در اين زمينه مي‌توان ميزان فرار مغزها را به ميزان زيادي كاهش داد. 
تصویر روز
خبر های روز