
سلام اتاوا به تهران؟
جاستين ترودو نخست وزير كانادا «تعطيلي سفارت اين كشور در تهران و قطع رابطه ديپلماتيك با ايران» را «تصميمي اشتباه» خواند. تصميمي كه «در دولت قبل گرفته شد و اقدامي صرفا ايدئولوژيك و سياسي بود.» اقدامي كه در سال ۹۱ از سوي استفانهارپر نخست وزير محافظه كار وقت كانادا صورت گرفت و با قطع روابط سياسي و ديپلماتيك كانادا با ايران، سياستهاي افراطي خود را نمايان كرد. با روي كار آمدن دولت ترودو، وي وعده داد كه «موضع ملايم و سازنده تري» در جهان ايفا خواهد كرد و همچنين نخستين وعده اش اين بود كه كه دولت ليبرالش در صورت پيروزي در انتخابات بار ديگر با ايران تعامل خواهد داشت؛ تعاملي كه «هم جزو برنامههاي اتاوا و هم رويكرد ساير كشورهاي گروه هفت خواهد بود.» اجرايي شدن اين رويكرد هم به وزير امور خارجه كانادا سپرده شد تا اين سياست را پيش برد؛ سياستي كه به احتمال قريب به يقين منجر به گشايش باب مذاكره و گفتوگو ميان ايران و كانادا خواهد شد.
سياست «تعامل سازنده»
از زمان سپردن وظيفه سكانداري و هدايت سياست خارجي اتاوا به وزير خارجه جديد، استفان ديون دست به كار شده تا رويكرد اعتدالي دولت را پيش برد. وي همچنين بارها اعلام كرده كه تعطيلي سفارت اين كشور در تهران و قطع رابطه ديپلماتيك با ايران از سوي دولت پيشين كانادا، اشتباه بوده است. ديون همچنين وعده داده كه «كانادا بايد به ايران بازگردد تا نقش مفيدي درآن منطقه از جهان ايفا كند. تمام طرفها از ما ميخواهند كه به تعامل با ايران بازگرديم و اين كار را ميكنيم»؛ چرا كه «تعطيلي سه ساله سفارت كانادا در ايران و قطع روابط ديپلماتيك دو كشور هيچ نتايجي نداشته و آيا اين درست است كه براي حفاظت از منافع كانادا به ايتاليا متكي باشيم؟» ديون پرچمدار سياستهاي معتدل و ملايم اتاوا در جهان است و از لابه لاي مواضع و اظهاراتش ميتوان تفاوتهاي آشكار اين دولت با دولت قبل را شاهد بود. اين تغيیرات را در چند حوزه ميتوان مشاهده كرد: نخست موضعگيري دولت جديد اتاوا در قبال ايران كه با روي كار آمدن نخست وزير ليبرال و همچنين اعلام توافق برنامه جامع اقدام مشترك (برجام)، موضع كانادا به سمت عقلانيت و اعتدال پيش رفت و وعده برقراري روابط و گسترش مناسبات با ايران بدل شد به يكي از اولويتهاي سياست خارجي اين كشور. اين مساله همچنين در ديدار ظريف و ديون در حاشيه اجلاس مجمع عمومي سازمان ملل در نيويورك مورد تاكيد قرار گرفت و مذاكراتي پيرامون برقراري روابط انجام شد. سياست ديگري كه با روي كار آمدن دولت جديد كانادا مبنا قرار گرفت، سياست «تعامل سازنده» با روسيه به عنوان يكي از قدرتهاي تاثيرگذار منطقه و همسايه اين كشور از ناحيه قطب شمال بود. اين سياست در حالي اتخاذ شد كه دولت قبلي كانادا موضع سختگيرانهتري نسبت به آمريكا و بسياري از كشورهاي اروپايي در قبال روسيه اتخاذ كرد و همه معاهداتش با مسكو را به بهانه الحاق كريمه به روسيه و حمايت اين كشور از مخالفان شرق اوكراين به حالت تعليق درآورد. تغيير ديگري كه در حوزه سياست خارجي اتاوا رخ داده است، بدل شدن كانادا از «طرفدار پروپا قرص اسرائيل» به «همپيماني در راستاي تحقق صلح خاورميانه» است. بايد يادآور شد كه دولت محافظه كار قبلي كانادا از حاميان پروپا قرص رژيم صهيونيستي بود. استفانهارپر، نخستوزير وقت كانادا همواره تاكيد داشت كه «اسرائيل دوست بهتري به غير از كانادا در عرصه جهاني ندارد» و بر مبناي اين سياست تلاش ميكرد كه از انتقاد كردن از رژيم صهيونيستي خودداري كند. اين در حالي است ديون، رژيم صهيونيستي را يك «دوست» و «همپيمان» خواند كه «شالوده تعامل دولت كانادا در خاورميانه برای يافتن راهحلي پايدار تشكيل ميدهد زيرا اسرائيل نيز از صلح نفع خواهد برد.» وزير خارجه كانادا همچنين در موضعگيريهاي صريح خود اعلام كرد كه دولت كانادا «مخالف شهركسازيهاي اسرائيل در اراضي فلسطينيها است؛ چرا كه اين امر كمكي به صلح نميكند. بر اين اساس دولت اتاوا خواستار توقف شهركسازيهاست.» اين مواضع را كه نشاندهنده تغيير در نگرش به مسائل جهاني و منطقهاي از سوی دولت كاناداست بايد به فال نيك گرفت و آن را نويدبخش عصر جديدي از روابط ايران و كانادا دانست؛ عصري كه عنصر اصلي آن اعتدال و عقلانيت است و سياست تعامل سازنده.