
رحمن قهرمانپور:
ترامپ میخواهد ایران را به نقض یکجانبه برجام بکشاند
روزنو :ور حکم دادگاه ایالتی آمریکا فرمان ترامپ مبنی بر ممنوعیت ورود اتباع ایرانی به این کشور به حالت تعلیق درآمده است. هرچند این مسئله از تشتت در سیستم آمریکا حکایت دارد، اما تنشآفرینی ضدایرانی ترامپ را انکار نمیکند.
موضوع موشک تعهد ایران در برجام نیست.
با صدور حکم دادگاه ایالتی آمریکا فرمان ترامپ مبنی بر ممنوعیت ورود اتباع ایرانی به این کشور به حالت تعلیق درآمده است. هرچند این مسئله از تشتت در سیستم آمریکا حکایت دارد، اما تنشآفرینی ضدایرانی ترامپ را انکار نمیکند.
به گزارش روز نو؛ همین دیروز بود که گابریل صوما، مشاور ترامپ در گفتوگو با یک روزنامه سعودی گفت که لغو کامل توافق هستهای با ایران را دور از ذهن نمیداند. او خود این سوال را مطرح میکند که «آیا ترامپ قصد دارد اجماعی جهانی علیه ایران به وجود بیاورد؟» در این باره همدلی با رحمن قهرمانپور، تحلیلگر مسائل بینالملل به گفت و گو نشسته است. قهرمانپور معتقد است «ترامپ نه تنها با ایران بلکه با کشورهای اروپایی هم مشکلاتی دارد. در واقع او انگیزه کافی برای این کار را ندارد.» او معتقد است سیاست ترامپ این است که ایران را به نقض یکجانبه برجام بکشاند.
مشاور ترامپ گفته لغو کامل توافق هستهای با ایران دور از ذهن نیست. از این حرف چنین برمیآید که آمریکا به دنبال اجماعی جهانی علیه ایران است. آیا دیگر کشورهای عضو 1+5 حاضر میشوند در این مسیر با ترامپ همراه شوند؟
در حال حاضر ایجاد چنین اجماعی بسیار دشوار و سخت است. ترامپ نه تنها با ایران مشکل دارد، بلکه با کشورهای اروپایی، چین و حتی روسیه هم در بعضی مواقع مشکلات جدی دارد. این مشکلات هم در پس پرده و پنهان نیست. مقامات اروپایی مثل آلمان و فرانسه از سیاستهای ترامپ ابراز نگرانی کردهاند. بنابراین جو بینالمللی به نفع ترامپ نیست و همانطور که بعضی از افراد تیم ترامپ هم اعلام کردهاند توافق برجام توافق بینالمللی نه یک توافق دوجانبه است. دولت ترامپ اگر بخواهد برجام را نقض کند باید با جامعه بینالمللی روبهرو شود. اما به نظر میرسد ترامپ انگیزه کافی برای این کار ندارد. چرا که اولویتهای او بیشتر به سرح داخلی آمریکا برمیگردد. دستوراتی هم که صادر کرده در سطح داخلی بازتاب منفی داشته است. در چنین شرایطی بعید به نظر میرسد که او بخواهد جبهه جدیدی در جامعه بینالمللی علیه خود ایجاد کند، در داخل و خارج وارد چالش شود و محبوبیت خود را کاهش دهد. لذا به نظر میرسد حداقل در مقطع فعلی و شاید در یک سال آینده احتمال کنار گذاشتن برجام بسیار ضعیف است.
اما نکتهای که وجود دارد این است که سیاست کلی دولت ترامپ این است که توپ را به زمین ایران بیندازد و با بعضی اقدامات ایران را به سمت نقض یک جانبه برجام بکشاند و خودش مسئولیت این کار را نپذیرد. تحریمهایی هم که در روزهای گذشته علیه ایران اعمال شد و گفتههای بعضی مسئولین آمریکایی مثل اینکه بازرسیها از ایران باید سختتر شود، همه نشان از این دارد که دولت ترامپ میخواهد هزینه نقض برجام را به گردن ایران بیندازد.
سخنگوی کاخ سفید دو سه روز پیش گفته بود آزمایش موشکی ایران نقض برجام نیست، اما با روح آن مغایرت دارد. این حرف چه معنایی دارد؟
این نکته خیلی مهمی است. در برجام به این دو واژه یعنی متن و روح برجام اشاره شده است. در مسئله تمدید قانون داماتو هم بحث بر سر این بود که اگر این قانون متن برجام را نقض نمیکند، روح آن را نقض میکند. روح برجام واقعا مثل روح میماند. یعنی پیدا کردن و اندازهگیری آن بسیار مشکل است. روح برجام یک تفسیر موسع است و هر کدام از طرفها میتواند بگوید که اقدام طرف مقابل نقض روح برجام است. اما به روی متن برجام یک اجماع نسبی وجود دارد. آزمایش موشکی یکی از اختلافات جدی ایران و 1+5 بود و در نهایت هر دوطرف تصمیم گرفتند که روی این موضوع به اندازه مسئله هستهای توافق نکنند. آنها هم بخشی از تحریمها و ما هم بخشی از فعالیتهای هستهایمان را حفظ کردیم. موضوع موشکها اما به طور کلی جزو تعهدات ایران نیست. آنچه درباره موشک در برجام آمده موشکهای قادر به حمل کلاهک هستهای هستند. موشکهای معمولی که شامل پیمانهای بینالمللی نمیشوند. ما پیمان بینالمللی درباره محدود کردن فعالیتهای موشکی کشورها نداریم. تنها چیزی که وجود دارد رژیم کنترل موشکی است یا MTCR است که آن هم نه الزامآور بلکه داوطلبانه است. بسیاری از کشورها هم به این رژیم نپیوستهاند. بنابراین در بحث موشکی میتوان گفت ایران الزام حقوقی ندارد.
آن چیزی هم که پذیرفته در چارچوب الزامات اعتبارساز درباره برجام است. مثلا ایران پیمان عدم تعهد را امضا کرده است و تعهد داده که به مفاد NPT ملزم باشد. یا مثلا پیمان دیگری مثل CWC (کنوانسیون منع سلاحهای شیمیایی) یا BWC (کنوانسیون منع سلاحهای بیولوژیک) وجود دارد که وقتی کشوری به آنها وارد میشود، محدودیتهای این پیمان را میپذیرد. اما در بحث موشکی ما هیچ پیمانی نداریم. حتی در بحث موشکهای قارهپیما ایران پیمان الزامآور ندارد. هیچ قانون بینالمللی گسترش این نوع موشکها را محدود نکرده است. آنچه هم که ایران در برجام پذیرفته به عنوان یک اقدام اعتمادساز است.
یکی از انتقادهای شخصیتهای اصولگرا طی چند روز اخیر این بود که پس از شعار تنشزدایی در دولت اصلاحات، بوش ایران را محور شرارت خواند و در دوران برجام هم ترامپ ایران را تهدید میکند. آیا این تحلیل منطقی است؟
روابط بینالملل و سیاست خارجی حالت دو طرفه دارد. داستان محور شرارت خواندن ایران یک داستان بود و داستان ترامپ یک داستان دیگر است. افرادی که در برابر سیاست تنشزدایی الگوی مقاومت را ارائه میکنند، باید سازوکاری ارائه دهند که سیاست مقاومت در سیاست خارجی چگونه پیاده شود. ما در سیاست چیزی با عنوان درست یا غلط نداریم. الگوی تنشزدایی هم البته در بعضی جاها ایراداتی دارد، اما ما باید بدانیم آلترناتیوی که این افراد ارائه میکنند چه سازوکاری برای تامین منافع ملی دارد. به هرحال این افراد هم جریانی در داخل کشور هستند که مانند گروه دیگر حق دارند حرفشان را بیان کنند. آنها همچنین باید بگویند که منظورشان این است که باید وارد یک درگیری نظامی شویم.
دستگاه دیپلماسی کشور در روزهای اخیر اقدام متقابل را در دستور کار خود قرار داده است. این را میشود هم از جلوگیری از صدور ویزا برای ورزشکاران آمریکایی دید و هم پس از تحریمهای جدید که وزارت خارجه اعلام کرد، فهرستی از افرادی که تحریم میشوند را اعلام میکند. به نظرتان این سیاست راهگشاست؟
آنچه که با عنوان اقدام متقابل در برجام و حقوق بینالملل پذیرفته شده این است که کشورها حق دارند در برابر اقدامات دیگر کشورها دست به اقدام متقابل و متناسب بزنند. در واقع همانطور که دولت آمریکا اجازه ورود شهروندان ایرانی را به این کشور صادر نمیکند، ایران هم حق دارد شهروندان آمریکایی را به ایران راه ندهد. اما مسئله این است که ما دیدیم بعضی اساتید نامه نوشتند و خواستند که اقدام متقابل انجام نشود. من در مقام قضاوت نیستم که آن را درست یا نادرست بخوانم. اما در حقوق بینالملل این پذیرفته شده است که اگر کشوری با اقدامی منافع شما را تهدید میکند شما بتوانید اقدام متقابل انجام دهید و منافع آن کشور را تهدید کنید.
کدام سیاست بیشتر منافع ایران را تهدید میکند؟
کلیت این سیاست به قدری پیچیده است که نمیشود قضاوت کرد و نمیتوان گفت که این اقدام متقابل در کجا و چگونه انجام میشود. باید ببینیم اگر ایران میخواهد عدهای را تحریم کند این تحریم اثر عملی دارد یا نمادین. اینکه ببینیم سیاستی کارآمد است یا نه را باید در مورد خاص بررسی کنیم. مثلا در بحث برجام میشود گفت بله. در برجام اقدام متقابل پیشبینی شده و کاری است که ایران میتواند انجام دهد. اما در موقعیتهای دیگر ممکن است این اقدام متقابل اثر نمادین داشته باشد، به عنوان مثال اگر شما مقامات آمریکایی را تحریم کنید اثر عملی ندارد، چون هیچ مقام آمریکایی اصلا به ایران نمیآید.
اکونومیست در مقالهای تحلیل کرده که آمریکا اکنون در بحبوحه یک انقلاب قرار دارد. قدرتهای منطقه باید آماده پذیرش نقشهای جهانیتر باشند. ارزیابی شما از این تحلیل چیست؟
اگر منظورشان از منطقه خاورمیانه است که اصلا کشورهای منطقه پتانسیل ایفای نقش جهانی ندارند. مثلا عربستان در حدی نیست که نقش جهانی ایفا کند، جز اینکه بازار جهانی نفت را در جاهایی تحت تاثیر قرار دهد. حتی اگر آمریکا هم بخواهد این کشورها نقش جدیدی ایفا کنند، آنها این توان را ندارند.
اگر در سیاستهای آمریکا تغییر و تحولاتی صورت بگیرد و آمریکا بخواهد نقش کمرنگتری ایفا کند، آن موقع ایران چه نقشی میتواند از خود ایفا کند؟
ایران تجربهای پس از حمله آمریکا به عراق دارد. این باعث شد که در منطقه خلاء قدرتی به وجود بیاید و ایران از آن استفاده کند. البته عربستان بعدها در تقابل با این وضعیت برآمد. اوباما هم کمی از حضور آمریکا کاست و این باعث شد متحدان آمریکا ضعیفتر شوند. اما این سوالات که در دولت ترامپ «آیا آمریکا به صورت کامل از منطقه خواهد رفت؟»، «این کشور پایگاههای نظامی خود را از خلیج فارس جمع میکند»، «آیا آمریکا تعهدش به امنیت اسرائیل را لغو میکند» یا «ترامپ اجازه میدهد روسیه در سوریه نقشآفرینی کند؟» سوالاتی هستند که نمیتوان گفت الان جواب آنها را داریم. در واقع الان نمیتوانیم بگوییم قدرتهای منطقهای و ایران چه نقشی خواهند داشت. این به نحوه تعامل ترامپ با قدرتهای اروپایی و روسیه و از طرف دیگر آمریکا و قدرتهای منطقهای برمیگردد.
با این حال به نظر میرسد این فرضیه که «آمریکا متحدین منطقهای خود را تنها میگذارد» خیلی درست نباشد. به هرحال آمریکا پس از جنگ جهانی دوم سیاست خود را در خاورمیانه بر اساس حمایت از متحدین خود قرار داده است. لذا بعید است که ترامپ بخواهد گسستی اساسی ایجاد کند و کاری که بریتانیا در دهه 1970 انجام داد و از منطقه رفت را تکرار کند. البته یکی از معدود مواردی که ترامپ میخواهد از اوباما تبعیت کند این است که به سمت شرق آسیا برود. اما رفتن به شرق آسیا به این معنا نیست که آمریکا حضورش در خاورمیانه را به صفر برساند.
*همدلي
با صدور حکم دادگاه ایالتی آمریکا فرمان ترامپ مبنی بر ممنوعیت ورود اتباع ایرانی به این کشور به حالت تعلیق درآمده است. هرچند این مسئله از تشتت در سیستم آمریکا حکایت دارد، اما تنشآفرینی ضدایرانی ترامپ را انکار نمیکند.
به گزارش روز نو؛ همین دیروز بود که گابریل صوما، مشاور ترامپ در گفتوگو با یک روزنامه سعودی گفت که لغو کامل توافق هستهای با ایران را دور از ذهن نمیداند. او خود این سوال را مطرح میکند که «آیا ترامپ قصد دارد اجماعی جهانی علیه ایران به وجود بیاورد؟» در این باره همدلی با رحمن قهرمانپور، تحلیلگر مسائل بینالملل به گفت و گو نشسته است. قهرمانپور معتقد است «ترامپ نه تنها با ایران بلکه با کشورهای اروپایی هم مشکلاتی دارد. در واقع او انگیزه کافی برای این کار را ندارد.» او معتقد است سیاست ترامپ این است که ایران را به نقض یکجانبه برجام بکشاند.
مشاور ترامپ گفته لغو کامل توافق هستهای با ایران دور از ذهن نیست. از این حرف چنین برمیآید که آمریکا به دنبال اجماعی جهانی علیه ایران است. آیا دیگر کشورهای عضو 1+5 حاضر میشوند در این مسیر با ترامپ همراه شوند؟
در حال حاضر ایجاد چنین اجماعی بسیار دشوار و سخت است. ترامپ نه تنها با ایران مشکل دارد، بلکه با کشورهای اروپایی، چین و حتی روسیه هم در بعضی مواقع مشکلات جدی دارد. این مشکلات هم در پس پرده و پنهان نیست. مقامات اروپایی مثل آلمان و فرانسه از سیاستهای ترامپ ابراز نگرانی کردهاند. بنابراین جو بینالمللی به نفع ترامپ نیست و همانطور که بعضی از افراد تیم ترامپ هم اعلام کردهاند توافق برجام توافق بینالمللی نه یک توافق دوجانبه است. دولت ترامپ اگر بخواهد برجام را نقض کند باید با جامعه بینالمللی روبهرو شود. اما به نظر میرسد ترامپ انگیزه کافی برای این کار ندارد. چرا که اولویتهای او بیشتر به سرح داخلی آمریکا برمیگردد. دستوراتی هم که صادر کرده در سطح داخلی بازتاب منفی داشته است. در چنین شرایطی بعید به نظر میرسد که او بخواهد جبهه جدیدی در جامعه بینالمللی علیه خود ایجاد کند، در داخل و خارج وارد چالش شود و محبوبیت خود را کاهش دهد. لذا به نظر میرسد حداقل در مقطع فعلی و شاید در یک سال آینده احتمال کنار گذاشتن برجام بسیار ضعیف است.
اما نکتهای که وجود دارد این است که سیاست کلی دولت ترامپ این است که توپ را به زمین ایران بیندازد و با بعضی اقدامات ایران را به سمت نقض یک جانبه برجام بکشاند و خودش مسئولیت این کار را نپذیرد. تحریمهایی هم که در روزهای گذشته علیه ایران اعمال شد و گفتههای بعضی مسئولین آمریکایی مثل اینکه بازرسیها از ایران باید سختتر شود، همه نشان از این دارد که دولت ترامپ میخواهد هزینه نقض برجام را به گردن ایران بیندازد.
سخنگوی کاخ سفید دو سه روز پیش گفته بود آزمایش موشکی ایران نقض برجام نیست، اما با روح آن مغایرت دارد. این حرف چه معنایی دارد؟
این نکته خیلی مهمی است. در برجام به این دو واژه یعنی متن و روح برجام اشاره شده است. در مسئله تمدید قانون داماتو هم بحث بر سر این بود که اگر این قانون متن برجام را نقض نمیکند، روح آن را نقض میکند. روح برجام واقعا مثل روح میماند. یعنی پیدا کردن و اندازهگیری آن بسیار مشکل است. روح برجام یک تفسیر موسع است و هر کدام از طرفها میتواند بگوید که اقدام طرف مقابل نقض روح برجام است. اما به روی متن برجام یک اجماع نسبی وجود دارد. آزمایش موشکی یکی از اختلافات جدی ایران و 1+5 بود و در نهایت هر دوطرف تصمیم گرفتند که روی این موضوع به اندازه مسئله هستهای توافق نکنند. آنها هم بخشی از تحریمها و ما هم بخشی از فعالیتهای هستهایمان را حفظ کردیم. موضوع موشکها اما به طور کلی جزو تعهدات ایران نیست. آنچه درباره موشک در برجام آمده موشکهای قادر به حمل کلاهک هستهای هستند. موشکهای معمولی که شامل پیمانهای بینالمللی نمیشوند. ما پیمان بینالمللی درباره محدود کردن فعالیتهای موشکی کشورها نداریم. تنها چیزی که وجود دارد رژیم کنترل موشکی است یا MTCR است که آن هم نه الزامآور بلکه داوطلبانه است. بسیاری از کشورها هم به این رژیم نپیوستهاند. بنابراین در بحث موشکی میتوان گفت ایران الزام حقوقی ندارد.
آن چیزی هم که پذیرفته در چارچوب الزامات اعتبارساز درباره برجام است. مثلا ایران پیمان عدم تعهد را امضا کرده است و تعهد داده که به مفاد NPT ملزم باشد. یا مثلا پیمان دیگری مثل CWC (کنوانسیون منع سلاحهای شیمیایی) یا BWC (کنوانسیون منع سلاحهای بیولوژیک) وجود دارد که وقتی کشوری به آنها وارد میشود، محدودیتهای این پیمان را میپذیرد. اما در بحث موشکی ما هیچ پیمانی نداریم. حتی در بحث موشکهای قارهپیما ایران پیمان الزامآور ندارد. هیچ قانون بینالمللی گسترش این نوع موشکها را محدود نکرده است. آنچه هم که ایران در برجام پذیرفته به عنوان یک اقدام اعتمادساز است.
یکی از انتقادهای شخصیتهای اصولگرا طی چند روز اخیر این بود که پس از شعار تنشزدایی در دولت اصلاحات، بوش ایران را محور شرارت خواند و در دوران برجام هم ترامپ ایران را تهدید میکند. آیا این تحلیل منطقی است؟
روابط بینالملل و سیاست خارجی حالت دو طرفه دارد. داستان محور شرارت خواندن ایران یک داستان بود و داستان ترامپ یک داستان دیگر است. افرادی که در برابر سیاست تنشزدایی الگوی مقاومت را ارائه میکنند، باید سازوکاری ارائه دهند که سیاست مقاومت در سیاست خارجی چگونه پیاده شود. ما در سیاست چیزی با عنوان درست یا غلط نداریم. الگوی تنشزدایی هم البته در بعضی جاها ایراداتی دارد، اما ما باید بدانیم آلترناتیوی که این افراد ارائه میکنند چه سازوکاری برای تامین منافع ملی دارد. به هرحال این افراد هم جریانی در داخل کشور هستند که مانند گروه دیگر حق دارند حرفشان را بیان کنند. آنها همچنین باید بگویند که منظورشان این است که باید وارد یک درگیری نظامی شویم.
دستگاه دیپلماسی کشور در روزهای اخیر اقدام متقابل را در دستور کار خود قرار داده است. این را میشود هم از جلوگیری از صدور ویزا برای ورزشکاران آمریکایی دید و هم پس از تحریمهای جدید که وزارت خارجه اعلام کرد، فهرستی از افرادی که تحریم میشوند را اعلام میکند. به نظرتان این سیاست راهگشاست؟
آنچه که با عنوان اقدام متقابل در برجام و حقوق بینالملل پذیرفته شده این است که کشورها حق دارند در برابر اقدامات دیگر کشورها دست به اقدام متقابل و متناسب بزنند. در واقع همانطور که دولت آمریکا اجازه ورود شهروندان ایرانی را به این کشور صادر نمیکند، ایران هم حق دارد شهروندان آمریکایی را به ایران راه ندهد. اما مسئله این است که ما دیدیم بعضی اساتید نامه نوشتند و خواستند که اقدام متقابل انجام نشود. من در مقام قضاوت نیستم که آن را درست یا نادرست بخوانم. اما در حقوق بینالملل این پذیرفته شده است که اگر کشوری با اقدامی منافع شما را تهدید میکند شما بتوانید اقدام متقابل انجام دهید و منافع آن کشور را تهدید کنید.
کدام سیاست بیشتر منافع ایران را تهدید میکند؟
کلیت این سیاست به قدری پیچیده است که نمیشود قضاوت کرد و نمیتوان گفت که این اقدام متقابل در کجا و چگونه انجام میشود. باید ببینیم اگر ایران میخواهد عدهای را تحریم کند این تحریم اثر عملی دارد یا نمادین. اینکه ببینیم سیاستی کارآمد است یا نه را باید در مورد خاص بررسی کنیم. مثلا در بحث برجام میشود گفت بله. در برجام اقدام متقابل پیشبینی شده و کاری است که ایران میتواند انجام دهد. اما در موقعیتهای دیگر ممکن است این اقدام متقابل اثر نمادین داشته باشد، به عنوان مثال اگر شما مقامات آمریکایی را تحریم کنید اثر عملی ندارد، چون هیچ مقام آمریکایی اصلا به ایران نمیآید.
اکونومیست در مقالهای تحلیل کرده که آمریکا اکنون در بحبوحه یک انقلاب قرار دارد. قدرتهای منطقه باید آماده پذیرش نقشهای جهانیتر باشند. ارزیابی شما از این تحلیل چیست؟
اگر منظورشان از منطقه خاورمیانه است که اصلا کشورهای منطقه پتانسیل ایفای نقش جهانی ندارند. مثلا عربستان در حدی نیست که نقش جهانی ایفا کند، جز اینکه بازار جهانی نفت را در جاهایی تحت تاثیر قرار دهد. حتی اگر آمریکا هم بخواهد این کشورها نقش جدیدی ایفا کنند، آنها این توان را ندارند.
اگر در سیاستهای آمریکا تغییر و تحولاتی صورت بگیرد و آمریکا بخواهد نقش کمرنگتری ایفا کند، آن موقع ایران چه نقشی میتواند از خود ایفا کند؟
ایران تجربهای پس از حمله آمریکا به عراق دارد. این باعث شد که در منطقه خلاء قدرتی به وجود بیاید و ایران از آن استفاده کند. البته عربستان بعدها در تقابل با این وضعیت برآمد. اوباما هم کمی از حضور آمریکا کاست و این باعث شد متحدان آمریکا ضعیفتر شوند. اما این سوالات که در دولت ترامپ «آیا آمریکا به صورت کامل از منطقه خواهد رفت؟»، «این کشور پایگاههای نظامی خود را از خلیج فارس جمع میکند»، «آیا آمریکا تعهدش به امنیت اسرائیل را لغو میکند» یا «ترامپ اجازه میدهد روسیه در سوریه نقشآفرینی کند؟» سوالاتی هستند که نمیتوان گفت الان جواب آنها را داریم. در واقع الان نمیتوانیم بگوییم قدرتهای منطقهای و ایران چه نقشی خواهند داشت. این به نحوه تعامل ترامپ با قدرتهای اروپایی و روسیه و از طرف دیگر آمریکا و قدرتهای منطقهای برمیگردد.
با این حال به نظر میرسد این فرضیه که «آمریکا متحدین منطقهای خود را تنها میگذارد» خیلی درست نباشد. به هرحال آمریکا پس از جنگ جهانی دوم سیاست خود را در خاورمیانه بر اساس حمایت از متحدین خود قرار داده است. لذا بعید است که ترامپ بخواهد گسستی اساسی ایجاد کند و کاری که بریتانیا در دهه 1970 انجام داد و از منطقه رفت را تکرار کند. البته یکی از معدود مواردی که ترامپ میخواهد از اوباما تبعیت کند این است که به سمت شرق آسیا برود. اما رفتن به شرق آسیا به این معنا نیست که آمریکا حضورش در خاورمیانه را به صفر برساند.
*همدلي