
استقبال چپ و راست از آشتیملی
روزنو :«دست دوستی اصلاحطلبان» واکنشهای بسیاری را به دنبال داشته است.
«دست دوستی اصلاحطلبان» واکنشهای بسیاری را به دنبال داشته است.
به گزارش روز نو؛ اصلاحطلبان در آستانه انتخابات سال 96، با زمزمه دو موضوع باردیگر پیش قدم در راه دوستی ملی شدهاند؛ آن هم در فقدان آیت الله هاشمی رفسنجانی. نخستین موضوع، موضوعی است با عنوان گفتوگو و تعامل مستقیم با حاکمیت؛ دلیلش هم خیلی ساده است، بسیاری میگویند هاشمی رفسنجانی تا پیش از رحلت، مسئول برقراری این رابطه بوده و حالا که او نیست یک خلا ایجاد شده و باید برای پر کردن این خلا، اصلاحطلبان خود شخصا آستینها را بالا بزنند و اقدام کنند. برای همین در این چند روز بسیاری از شخصیتها از طرح گفتوگوی مستقیم سخن گفتهاند.
در کنار این موضوع در آستانه 22 بهمن نیز طرح آشتی ملی از سوی اصلاحطلبان مطرح شد. آشتی ملی که میتواند از دید آدمهای مختلف تعابیر مختلف داشته باشد. اما هر چه باشد، اصلاحطلبان در این زمینه نیز گام نخست را برداشتهاند، گامیکه معانی بسیاری میتواند در خود داشته باشد؛ به هر روی، دست دوستی از سوی اصلاحات دراز شده است... آن هم علیرغم همه بیمهریهایی که از سوی جناحهای حاضر بر این جریان وارد آمده.
اما آیا اصولگرایان نیز به این دو پیشنهاد وقعی مینهند؟ اگرچه به نظر میآید اصلاحطلبان همگی از چنین طرحی استقبال میکنند، اما اصولگرایان به دو دسته موافق و مخالف درباره طرحهای پیشنهادی اصلاحطلبان تقسیم شدهاند، دسته نخست اصولگرایان به استقبال آشتی ملی و گفتوگو پرداختهاند اما دسته دوم اصولگرایان، حتی این طرح سخاوتمندانه را هم یک بازی سیاسی و توطئه!! از سوی اصلاحطلبان قلمداد میکنند. در ادامه نظرات برخی از این سه گروه (اصلاحطلبان – اصولگرایان موافق و اصولگرایان مخالف) درباره این طرح را بررسی میکنیم.
گفتوگو و آشتی، رویه اصلاحطلبی است
حسن رسولی (عضو هیئتمدیرهٔ بنیاد امید ایرانیان)
جریان اصلاحات همواره خودش را از ظرفیتهای انقلاب اسلامی میداند. این ادعا به گواه نقشآفرینی شخصیتهای اصلاحطلب در تاریخ انقلاب اسلامی است، طبیعی است که اصلاحطلبان دل در گرو اعتلای نظام و کارآمدی هرچه بیشتر ساختار جمهوری اسلامی دارند و ضمن پایبندی به اصول و مبانی انقلاب - که رهبری نیز یکی از ارکان لاینفک جمهوری اسلامی است- درصدد آن هستند تا با نقد و اصلاح پارهای از شیوههای کشورداری، دین خود را نسبت به خون مطهر شهدا، میراث حضرت امام و تداوم حاکمیت جمهوری اسلامی ادا کنند.
نحوه برخورد جناح اصولگرا با جریان اصلاحات به عنوان جریان رقیب جای گلهمندیهای جدی دارد اما رهبری انقلاب چه در دوره امام (ره) چه در سالهای اخیر به عنوان ستون اصلی انقلاب در جهت حفظ و نگاهداشت کشور در صحنههای مختلف نقش اساسی داشته است. از سال88 به دنبال حوادث مختلف، شائباتی به دلیل تبلیغات یکسویه و گسترده از سوی رقیب جریان اصلاحات در فضای عمومیکشور ایجاد شد. اما مرحوم آیتالله رفسنجانی تا زمانی که در صحنه حضور داشت سعی در حفظ رابطه بین نیروهای اصلاحطلب با حاکمیت داشت.
آنچه که باعث شده است موضوع توسعه تفاهم و همگرایی ملی در شرایط امروز توسط مراجع جریان اصلاحات مطرح شود چیز جدیدی نیست ولی دو عامل مهم این ضرورت را نسبت به گذشته بیشتر کرده است. نخست، تحولاتی که در منطقه و جهان جاری و ساری است، نیروهای تندرو و مخالف جدی جمهوری اسلامی ایران در برخی از کشورها بر سرکار هستند که در جهت ایجاد مانع در مقابل جمهوری اسلامی از هیچ کوششی دریغ نمیکنند. از طرفی با حضور ترامپ و احتمال بر سرکار آمدن جریانهای راست افراطی و رادیکال در اروپا، پیشبینی میشود مخالفتها علیه جمهوری اسلامی بیشتر شود، اما از منظر داخلی، فقدان شخصیت موثر و اثربخش، مرحوم آیتالهش هاشمیاین خلا رابطه و گفتوگوی مستقیم اصلاحطلبان را بیشتر کرده است.
بر این اساس جریان اصلاحات که همواره برپایه سیاستمداری اخلاقی مقید به حفظ ارزشهای انقلاب از هیچ کوششی دریغ نکرده است و علیرغم همه فشارها و محدودیتها در راستای وظیفه ملی خود در انتخابات شرکت میکند حق دارد تا به طرح و پیشنهاداتی از این دست اقدام کند.
آنچه که اصلاحطلبان این روزها تحت عنوان گفتوگوی مستقیم مطرح میکنند و در امتداد آن، بحث آشتی ملی، همان رویه سابق اصلاحطلبی است که اکنون با توجه به تغییرات بینالمللی و منطقهای، این نیاز بیشتر از گذشته در جریان اصلاحات احساس میشود.
ضرورت مغفول مانده
علی صوفی (وزیردولت اصلاحات)
گفتوگوی نزدیک و مستقیم اصلاحطلبان یک ضرورت مغفول مانده است، ضرورتی که حداقل بعد از پایان جنگ باید به آن میپرداختیم.
در زمان امام، آقای محمدعلی انصاری نامهای با این مضمون برای امام نوشته بودند که بالاخره موضع شما به کدام یک از دو جناح در کشور نزدیک است؟ و ایشان گفتند که من هر دو جریان را قبول دارم.
اما تنشها پس از مدتی بین دو جناح بیشتر و از اهرمهای قدرت برای حذف یکدیگر نیز استفاده شد تا کار به اینجا رسید. متاسفانه ما در طول این سالها محورهای مشترک خود را تعریف نکردیم، درحالی که کشوری مثل آمریکا، استراتژی کشور در قرن بیست و یکم را در سال 1998 تدوین کرد! و در آن استراتژی هم هر دو کمیته جمهوریخواه و دموکرات حضور داشتند.
علاوه بر گفتوگوی مستقیم اصلاحات با حکومت، مسئله وفاق ملی حول محور منافع و امنیت ملی نیز باید حتما انجام شود.
در سال 88 حوادثی پیش آمد که شکاف عمیقی بین حاکمیت با اصلاحطلبان به وجود آورد و این موضوع هم بهانهای برای جریان اصولگرا شد که بخواهند تحت عناوینی چون فتنهگر، نیروهای اصلاحطلب را به طور کلی حذف کنند و تلاش کردند تا جریان اصلاحات را به منافقین شبیهسازی کنند.
این شکاف به وجودآمده همچنان پر نشده است. آقای هاشمی رفسنجانی در این سالهای اخیر به دلیل جایگاه انقلابی و نقش ساختاریاش در جمهوری اسلامی و همواره این شکاف را پر میکرد و باعث میشد تا ضایعات به وجود آمده برطرف شود. اما با درگذشت ایشان، این خلا بیشتر احساس شد.
ما نیز اکنون منتظر هستیم تا جمعی از عقلای دو جناح، طرح موضوع کنند و گفتوگوی مستقیم ایجاد شود. محورهای انشقاق باید بررسی، علل آن بیان شده و ضعفها به قوت و تهدیدها به فرصت تبدیل شود. در حوزه بینالملل با توجه به آمدن ترامپ و شرایط غیرعقلایی، به نظر میآید که باید هرچه سریعتر این وفاق ملی را انجام داد و جریانات سیاسی خط قرمزها و منافع ملی را بشناسند و در راستای آیین حکومتداری تلاش کنند تا این گفتوگوی مستقیم اصلاحطلبان با حکومت و آشتی ملی شکل بگیرد.
عزم ترمیم فضای اعتماد
علی تاجرنیا (نماینده سابق مجلس)
واقعیت این است که در هر نظام سیاسی برای پیشبرد امور باید تعامل مناسبی بین نهادهای داخلی حکومت و همچنین نهادهای مدنی با حکومت وجود داشته باشد. اصلاحطلبان از فضای سیاسی جامعه حذف شدنی نیستند و انتخابات گذشته نیز نشان داد که هر چند شخصیتهای برند و خاص اصلاحطلبان نتوانند در آن انتخابات ورود پیدا کند ولی باز هم اصلاحطلبان اعتقادشان را به انتخابات و رای مردم حفظ میکنند، اصلاحطلبان نیز همیشه تاکید کرده اند که میخواهند در چارچوب قانون اساسی سیاستورزی کنند، همه اینها نشاندهنده این است که باید چنین ارتباط مستقیمیشکل بگیرد. آنچه مهم است اینکه متاسفانه در دهه گذشته اصلاحطلبان با بی مهری زیادی مواجه شدند و انتظار داشتند که وضع کشور به گونه ای باشد که برابری قدرت برای همه جناحهای کشور فراهم بیاید که چنین اتفاقی رخ نداده است. حضور افراد خاص در جریان اصولگرا که هدفشان آن بود تا جریان اصلاحطلب را به حاشیه برانند و تلاش خیلی زیادی داشتند تا بین اصلاحطلبان و شخصیتهای اصلی نظام فاصله بیندازند را نیز فراموش نکنیم.
اکنون با این طرح، اصلاحطلبان نشان دادند که عزم ترمیم فضای اعتماد بین خودشان و نهاد عالی نظام را دارند. بنابراین باید هم نوعی و هم نظری در این زمینه صورت بگیرد. بحث آشتی ملی نیز در همین راستا مطرح شده است و اصلاحطلبان علیرغم بیمهریها، چون جهتگیریهایشان در چارچوب نظام است پیشنهاد آشتی ملی و گفتوگو را مطرح کردهاند. البته اگر به این پیشنهادها توجه نشود، اصلاحطلبان با توجه به خط مشی و خاستگاه خودشان روش دیگری را انتخاب نخواهند کرد. قطعا تعامل جریانهای مختلف سیاسی کشور با نهادهای عالی کشور میتواند به حکومت کمک کند و باعث رفع مشکلات سالهای گذشته شود.
نباید گذاشت کشور ضربه بخورد
رسول منتجب نیا (قائم مقام حزب اعتماد ملی)
*آفتاب يزد
به گزارش روز نو؛ اصلاحطلبان در آستانه انتخابات سال 96، با زمزمه دو موضوع باردیگر پیش قدم در راه دوستی ملی شدهاند؛ آن هم در فقدان آیت الله هاشمی رفسنجانی. نخستین موضوع، موضوعی است با عنوان گفتوگو و تعامل مستقیم با حاکمیت؛ دلیلش هم خیلی ساده است، بسیاری میگویند هاشمی رفسنجانی تا پیش از رحلت، مسئول برقراری این رابطه بوده و حالا که او نیست یک خلا ایجاد شده و باید برای پر کردن این خلا، اصلاحطلبان خود شخصا آستینها را بالا بزنند و اقدام کنند. برای همین در این چند روز بسیاری از شخصیتها از طرح گفتوگوی مستقیم سخن گفتهاند.
در کنار این موضوع در آستانه 22 بهمن نیز طرح آشتی ملی از سوی اصلاحطلبان مطرح شد. آشتی ملی که میتواند از دید آدمهای مختلف تعابیر مختلف داشته باشد. اما هر چه باشد، اصلاحطلبان در این زمینه نیز گام نخست را برداشتهاند، گامیکه معانی بسیاری میتواند در خود داشته باشد؛ به هر روی، دست دوستی از سوی اصلاحات دراز شده است... آن هم علیرغم همه بیمهریهایی که از سوی جناحهای حاضر بر این جریان وارد آمده.
اما آیا اصولگرایان نیز به این دو پیشنهاد وقعی مینهند؟ اگرچه به نظر میآید اصلاحطلبان همگی از چنین طرحی استقبال میکنند، اما اصولگرایان به دو دسته موافق و مخالف درباره طرحهای پیشنهادی اصلاحطلبان تقسیم شدهاند، دسته نخست اصولگرایان به استقبال آشتی ملی و گفتوگو پرداختهاند اما دسته دوم اصولگرایان، حتی این طرح سخاوتمندانه را هم یک بازی سیاسی و توطئه!! از سوی اصلاحطلبان قلمداد میکنند. در ادامه نظرات برخی از این سه گروه (اصلاحطلبان – اصولگرایان موافق و اصولگرایان مخالف) درباره این طرح را بررسی میکنیم.
گفتوگو و آشتی، رویه اصلاحطلبی است
حسن رسولی (عضو هیئتمدیرهٔ بنیاد امید ایرانیان)
جریان اصلاحات همواره خودش را از ظرفیتهای انقلاب اسلامی میداند. این ادعا به گواه نقشآفرینی شخصیتهای اصلاحطلب در تاریخ انقلاب اسلامی است، طبیعی است که اصلاحطلبان دل در گرو اعتلای نظام و کارآمدی هرچه بیشتر ساختار جمهوری اسلامی دارند و ضمن پایبندی به اصول و مبانی انقلاب - که رهبری نیز یکی از ارکان لاینفک جمهوری اسلامی است- درصدد آن هستند تا با نقد و اصلاح پارهای از شیوههای کشورداری، دین خود را نسبت به خون مطهر شهدا، میراث حضرت امام و تداوم حاکمیت جمهوری اسلامی ادا کنند.
نحوه برخورد جناح اصولگرا با جریان اصلاحات به عنوان جریان رقیب جای گلهمندیهای جدی دارد اما رهبری انقلاب چه در دوره امام (ره) چه در سالهای اخیر به عنوان ستون اصلی انقلاب در جهت حفظ و نگاهداشت کشور در صحنههای مختلف نقش اساسی داشته است. از سال88 به دنبال حوادث مختلف، شائباتی به دلیل تبلیغات یکسویه و گسترده از سوی رقیب جریان اصلاحات در فضای عمومیکشور ایجاد شد. اما مرحوم آیتالله رفسنجانی تا زمانی که در صحنه حضور داشت سعی در حفظ رابطه بین نیروهای اصلاحطلب با حاکمیت داشت.
آنچه که باعث شده است موضوع توسعه تفاهم و همگرایی ملی در شرایط امروز توسط مراجع جریان اصلاحات مطرح شود چیز جدیدی نیست ولی دو عامل مهم این ضرورت را نسبت به گذشته بیشتر کرده است. نخست، تحولاتی که در منطقه و جهان جاری و ساری است، نیروهای تندرو و مخالف جدی جمهوری اسلامی ایران در برخی از کشورها بر سرکار هستند که در جهت ایجاد مانع در مقابل جمهوری اسلامی از هیچ کوششی دریغ نمیکنند. از طرفی با حضور ترامپ و احتمال بر سرکار آمدن جریانهای راست افراطی و رادیکال در اروپا، پیشبینی میشود مخالفتها علیه جمهوری اسلامی بیشتر شود، اما از منظر داخلی، فقدان شخصیت موثر و اثربخش، مرحوم آیتالهش هاشمیاین خلا رابطه و گفتوگوی مستقیم اصلاحطلبان را بیشتر کرده است.
بر این اساس جریان اصلاحات که همواره برپایه سیاستمداری اخلاقی مقید به حفظ ارزشهای انقلاب از هیچ کوششی دریغ نکرده است و علیرغم همه فشارها و محدودیتها در راستای وظیفه ملی خود در انتخابات شرکت میکند حق دارد تا به طرح و پیشنهاداتی از این دست اقدام کند.
آنچه که اصلاحطلبان این روزها تحت عنوان گفتوگوی مستقیم مطرح میکنند و در امتداد آن، بحث آشتی ملی، همان رویه سابق اصلاحطلبی است که اکنون با توجه به تغییرات بینالمللی و منطقهای، این نیاز بیشتر از گذشته در جریان اصلاحات احساس میشود.
ضرورت مغفول مانده
علی صوفی (وزیردولت اصلاحات)
گفتوگوی نزدیک و مستقیم اصلاحطلبان یک ضرورت مغفول مانده است، ضرورتی که حداقل بعد از پایان جنگ باید به آن میپرداختیم.
در زمان امام، آقای محمدعلی انصاری نامهای با این مضمون برای امام نوشته بودند که بالاخره موضع شما به کدام یک از دو جناح در کشور نزدیک است؟ و ایشان گفتند که من هر دو جریان را قبول دارم.
اما تنشها پس از مدتی بین دو جناح بیشتر و از اهرمهای قدرت برای حذف یکدیگر نیز استفاده شد تا کار به اینجا رسید. متاسفانه ما در طول این سالها محورهای مشترک خود را تعریف نکردیم، درحالی که کشوری مثل آمریکا، استراتژی کشور در قرن بیست و یکم را در سال 1998 تدوین کرد! و در آن استراتژی هم هر دو کمیته جمهوریخواه و دموکرات حضور داشتند.
علاوه بر گفتوگوی مستقیم اصلاحات با حکومت، مسئله وفاق ملی حول محور منافع و امنیت ملی نیز باید حتما انجام شود.
در سال 88 حوادثی پیش آمد که شکاف عمیقی بین حاکمیت با اصلاحطلبان به وجود آورد و این موضوع هم بهانهای برای جریان اصولگرا شد که بخواهند تحت عناوینی چون فتنهگر، نیروهای اصلاحطلب را به طور کلی حذف کنند و تلاش کردند تا جریان اصلاحات را به منافقین شبیهسازی کنند.
این شکاف به وجودآمده همچنان پر نشده است. آقای هاشمی رفسنجانی در این سالهای اخیر به دلیل جایگاه انقلابی و نقش ساختاریاش در جمهوری اسلامی و همواره این شکاف را پر میکرد و باعث میشد تا ضایعات به وجود آمده برطرف شود. اما با درگذشت ایشان، این خلا بیشتر احساس شد.
ما نیز اکنون منتظر هستیم تا جمعی از عقلای دو جناح، طرح موضوع کنند و گفتوگوی مستقیم ایجاد شود. محورهای انشقاق باید بررسی، علل آن بیان شده و ضعفها به قوت و تهدیدها به فرصت تبدیل شود. در حوزه بینالملل با توجه به آمدن ترامپ و شرایط غیرعقلایی، به نظر میآید که باید هرچه سریعتر این وفاق ملی را انجام داد و جریانات سیاسی خط قرمزها و منافع ملی را بشناسند و در راستای آیین حکومتداری تلاش کنند تا این گفتوگوی مستقیم اصلاحطلبان با حکومت و آشتی ملی شکل بگیرد.
عزم ترمیم فضای اعتماد
علی تاجرنیا (نماینده سابق مجلس)
واقعیت این است که در هر نظام سیاسی برای پیشبرد امور باید تعامل مناسبی بین نهادهای داخلی حکومت و همچنین نهادهای مدنی با حکومت وجود داشته باشد. اصلاحطلبان از فضای سیاسی جامعه حذف شدنی نیستند و انتخابات گذشته نیز نشان داد که هر چند شخصیتهای برند و خاص اصلاحطلبان نتوانند در آن انتخابات ورود پیدا کند ولی باز هم اصلاحطلبان اعتقادشان را به انتخابات و رای مردم حفظ میکنند، اصلاحطلبان نیز همیشه تاکید کرده اند که میخواهند در چارچوب قانون اساسی سیاستورزی کنند، همه اینها نشاندهنده این است که باید چنین ارتباط مستقیمیشکل بگیرد. آنچه مهم است اینکه متاسفانه در دهه گذشته اصلاحطلبان با بی مهری زیادی مواجه شدند و انتظار داشتند که وضع کشور به گونه ای باشد که برابری قدرت برای همه جناحهای کشور فراهم بیاید که چنین اتفاقی رخ نداده است. حضور افراد خاص در جریان اصولگرا که هدفشان آن بود تا جریان اصلاحطلب را به حاشیه برانند و تلاش خیلی زیادی داشتند تا بین اصلاحطلبان و شخصیتهای اصلی نظام فاصله بیندازند را نیز فراموش نکنیم.
اکنون با این طرح، اصلاحطلبان نشان دادند که عزم ترمیم فضای اعتماد بین خودشان و نهاد عالی نظام را دارند. بنابراین باید هم نوعی و هم نظری در این زمینه صورت بگیرد. بحث آشتی ملی نیز در همین راستا مطرح شده است و اصلاحطلبان علیرغم بیمهریها، چون جهتگیریهایشان در چارچوب نظام است پیشنهاد آشتی ملی و گفتوگو را مطرح کردهاند. البته اگر به این پیشنهادها توجه نشود، اصلاحطلبان با توجه به خط مشی و خاستگاه خودشان روش دیگری را انتخاب نخواهند کرد. قطعا تعامل جریانهای مختلف سیاسی کشور با نهادهای عالی کشور میتواند به حکومت کمک کند و باعث رفع مشکلات سالهای گذشته شود.
نباید گذاشت کشور ضربه بخورد
رسول منتجب نیا (قائم مقام حزب اعتماد ملی)
*آفتاب يزد