
تهديد مكرر ايران و استقبال ترامپ از بحران
در
برابر سوال احتمال تهدید و چالش برای ایران از سوی دولت ترامپ نگارنده
پاسخ مثبت احتمالی میدهد چراکه با وجود شعارهای درون گرایانه ترامپ و توجه
به داخل کاراکتر او طوریست که برای ماندن و ادامه کار نیازمند
بحرانست.
به گزارش روز نو؛ بحرانی که می تواند از طریق منازعه با ایران حاصل گردد. رهبران سیاسی و دولتها برای حفظ خویش وثبات جایگاه سیاسی خود به طور خوداگاه از رقیب در داخل و وجود دشمن فرضی در خارج استقبال می نمایند دراین میان ایالات متحده نیز از این قاعده مستثنی نبوده است.اگرچه ایالات متحده از سال 1787 با وجود قانون اساسی مدون از ثبات سیاسی لازم برخوردار گردیده است لیکن در عرصه سیاست خارجی بدلیل وجود نگرش رسالت گرایانه و برتری ارزشی ،وجود دشمن برای ادامه سیاست های برتری جویانه خود راضروری یافته است.
به گزارش روز نو؛ بحرانی که می تواند از طریق منازعه با ایران حاصل گردد. رهبران سیاسی و دولتها برای حفظ خویش وثبات جایگاه سیاسی خود به طور خوداگاه از رقیب در داخل و وجود دشمن فرضی در خارج استقبال می نمایند دراین میان ایالات متحده نیز از این قاعده مستثنی نبوده است.اگرچه ایالات متحده از سال 1787 با وجود قانون اساسی مدون از ثبات سیاسی لازم برخوردار گردیده است لیکن در عرصه سیاست خارجی بدلیل وجود نگرش رسالت گرایانه و برتری ارزشی ،وجود دشمن برای ادامه سیاست های برتری جویانه خود راضروری یافته است.
اگرچه
تا پیش از جنگ جهانی دوم سیاست خارجى ایالات متحده میان دو استراتژی
انزواگرایی و مداخله گرایی در نوسان بوده است لیکن از سال 1941 با ورود
مستقیم آمریکا به جنگ جهانی دوم استراتژی سیاست خارجی این کشور بطور کامل
از انزواگرایی خارج گردید.از سال 1945تا فروپاشی شوروی استراتژی سیاست
خارجی ایالات متحده مبنی بر شکست امپراتوری شیطانی شوروری استوار بود
طوریکه پس از سقوط شوروی سیاست خارجی آمریکا بمدت یکدهه دچار بحران معنا
گردید.از یازده سپتامبر تاکنون مبارزه با تروریسم بعنوان اولویت اصلی در
سیاست خارجی آمریکا مطرح گردیده است.طوریکه در زمان اوباما نیز اگرچه
تاکتیک ها در برخورد نسبت به سلف خویش نرم تر بود لیکن باز دشمن اصلی برای
آمریکا در عرصه سیاست خارجی گروه ها و دولتهای حامی تروریسم تعریف گردید.
در
ژانویه 2017 فردی وارد کاخ سفید گردیده است که ویژگی هایی چون پیش بینی
ناپذیری در اقدام،کم تجربگی سیاسی و عدم شفافیت در عرصه سیاست خارجی را از
خود بنمایش گذاشته است.بواقع سیاست خارجی دونالد ترامپ چه ویژگی هایی دارد و
آیا ممکنست ایران بعنوان قدرت تاثیرگذار منطقه خاورمیانه بعنوان تهدید
اصلی در نظر گرفته شود؟ عواملی چون شخصیت عصبی،تحریک پذیری و پیش بینی
ناپذیری ترامپ از یکسو و احتمال خطاهای سیاسی در داخل بدلیل بی تجربگی
سیاسی و وجود تیمی از مشاوران نظامی و ژنرال های بازنشسته جنگ طلب در مناصب
امنیتی و سیاسی ذهن ها را متوجه احتمال استقبال ترامپ از یک جنگ تصادفی
کوتاه مدت با توجیه مبارزه با تروریسم می نماید نبردی که بتواند بواسطه آن
افکار عمومی داخل آمریکا را از ضعفهای فردی و اجرایی خویش به جایی دیگر
معطوف نماید و از سویی گپ وفاصله ایجاد شده در میان جامعه سیاسی آمریکا را
پرنماید.
توجه به مفروض وجود تعریف دشمن در سیاست
خارجی امریکا از جنگ جهانی دوم به این سو خود زمینه لازم برای چنین کاری
را مهیا میسازد.از پیش از انتخابات هشتم نوامبر در رقابتهای انتخاباتی
دونالد ترامپ بارها با نام بردن از ایران و نقد توافق هسته ای با ایران سعی
کرد تهدید ایران را گسترده سازد.با روی کار امدن وی و ورود به کاخ سفید
باری دیگر در جنجالی ترین فرمان اوایل ریاست جمهوریش نام ایران را
درفهرست کشورهای حامی تروریسم قرار داد و در کنار شش کشور دیگر خواستار
مممانعت از حضور شهروندانشان به داخل ایالات متحده شد. در هیاهوی اعتراضات
خیابانی در امریکا علیه وی، ایران را به بهانه آزمایش موشکی در برخی حوزه
ها تحریم کرد طوریکه نه تنها مورد نقد جدی قرار نگرفت بلکه در کنگره
جمهوریخواه مورد استقبال نیز قرار گرفت.ازابتدای تشکیل کابینه ترامپ وزیر
دفاع و مشاور امنیت ملی سابق و رییس سیا از اعضای مهم امنیتی کابینه ترامپ
ایران را مورد تهدید کلامی قرار داده اند.و در جدیدترین مورد مایک پنس
معاون ترامپ ایران را در سخنرانی مهمش در کنفرانس امنیتی مونیخ مهم ترین
حامی تروریسم درجهان!خواند.
اگرچه پیش از ریاست
جمهوری ترامپ بسیاری مهم ترین دغدغه سیاست خارجی خاورمیانه ای ترامپ را
موضوع سوریه می دانستند لیکن تاکنون نام ایران بیش از دیگر چالش های قابل
پیش بینی از سوی رهبران فعلی کاخ سفید شنیده شده است.در نهایت در برابر
سوال احتمال تهدید و چالش برای ایران از سوی دولت ترامپ نگارنده پاسخ مثبت
احتمالی میدهد چراکه با وجود شعارهای درون گرایانه ترامپ و توجه به داخل
کاراکتر او طوریست که برای ماندن و ادامه کار نیازمند بحرانست.بحرانی که می
تواند از طریق منازعه با ایران حاصل گردد.
حال
این بحران ممکنست در دو حالت مورد کنترل قرار گیرد حالت اول کنترل ترامپ از
سوی کارکردهای سیستم در آمریکاست که سبب محدودسازی وی خواهدشد و از ایجاد
بحران فراگیر جلوگیری نماید و در حالت دوم توجه مقامات و کنشگران سیاسی در
ایرانست طوریکه با استفاده از فضای مثبت ایجاد شده در پسا برجام از شکل
گیری اجماع بین المللی علیه ایران جلوگیری گردد و از سوی دیگر با یک
دیپلماسی عمومی کارامد سعی گردد از بدبینی داخل و بیرون آمریکا نسبت به
ترامپ استفاده لازم گردیده و چالش موجود را تبدیل به فرصت نمایند.
*نوانديش
*نوانديش