
آقا محسن در انتظاردعوتنامه
محسن رضایی اظهار کــرده است که همچنان بنای کاندیداتوری ندارد اما اگر اصولگرایان از او تـقاضا کنند.
به آن فکر میکند زیــرا رد کـردن چنین تقاضایی سخت است.
به گزارش روز نو؛ جامه نظامی برتن کرده است اما همچنان سودای ریاست جمهوری در سر می پروراند و هنوز اندر خم کوچه پاستور است. نشان به آن نشان که روز گذشته وقتی خبرنگار سوالی درباره انتخابات ریاست جمهوری 96 از او پرسید، دلش طاقت نیاورد و اذعان کرد که «نپذیرفتن تقاضای کاندیداتوری سخت است.» محسن رضایی یا همان آقا محسن ، روز گذشته در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه اگر جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی(جمنا) برای نامزدی در انتخابات ریاست جمهوری به شما تکلیف کند، چه تصمیمی میگیرید، اظهار داشت:«تاکنون نظرم تغییری نکرده است؛ البته به تکلیف نیروهای انقلاب احترام میگذارم. رد کردن چنین تقاضایی برای من سخت است.» به گزارش مهر، وی افزود: «اگر به من تکلیف کردند، درباره آن فکر خواهم کرد. امیدوارم فرد دیگری از نیروهای انقلاب این تکلیف را به عهده بگیرد.»
بدین ترتیب به نظر میرسد او این بار نیز مترصد آن است تا پس از هت تریک شکستهای خود در سه دوره انتخابات ریاست جمهوری ، یک بار دیگر به اشغال یکی از صندلیهای مناظرات انتخاباتی 96 بپردازد و پکیج شکستهای خود را تکمیل کند.
پالس مثبت!
آقا محسن در واپسین روزهای سال 93 عنوان کرد که میخواهد به اصل خود بازگردد و پس از18 سال، دیگر بار در میادین رزمی به فعالیت بپردازد . پس از آن هم آذر ماه 95، روابط عمومی دبیرخانه مجمع تشخیص مصلحت نظام اعلام کرد که رضایی پس از هت تریک شکستهایش در انتخاباتهای ریاست جمهوری ادوار نهم، دهم و یازدهم، قصد کاندیداتوری ندارد و درصدد است تا در قامت یک سردار به فعالیت بپردازد. اما فحوای کلام روز گذشته کاندیدای دیروز و سرلشکر امروز و همینطور فعالیت هایش در شبکه های مجازی، همچون چراغ سبزی است که به تمامی جریانهای سیاسی اصولگرا چشمک میزند.
رضایی اگر چه میداند شرط بستن بر روی یک مهره همیشه بازنده در سیاست امری متداول نیست اما گویا قحط الرجالی جناح راست به حدی جدی است که او را یک بار دیگر به طمع انداخته است. این در حالی است که تا کنون هیچ یک از تشکلهای سیاسی از «جمنا» - همان جبهه ای که رضایی در لفافه خواستار درخواست آنها برای کاندیداتوریاش شده- گرفته تا سایر احزاب اصولگرا، از او درخواستی نکرده است. به طوری که روز گذشته همزمان با چراغ سبز آقا محسن به «جمنا» ، مرضیه وحید دستجردی، سخنگوی جبهه نیروهای مردمی انقلاب اسلامی از دیدارهای متوالی خود با مصباح یزدی سخن گفت و صحبت از سعید جلیلی به میان آورد. غلامرضا مصباحی مقدم ، سخنگوی جامعه روحانیت مبارز نیز درباره کاندیداتوری سعید جلیلی به گفتگو پرداخته و اظهار داشته است که :« اگر جلیلی کاندیدا شود اما وارد مجموعه جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی نشود، رای نمیآورد ولی رای اصولگرایان را نیز میشکند.» پیش از جلیلی، کاندیداتوری مصطفی میرسلیم قطعیت یافت و در چند روز گذشته حمید بقایی نیز نامزدی خود را اعلام کرده است.
در خلال این دو، شواهد و قرائن حاکی از آن است که محمدباقر قالیباف همچنان به میدان پاستور میاندیشد، مرضیه وحید دستجردی در حد گمانهزنیهای رسانهای میخواهد بیاید تا آرای روحانی را بشکند و نام مهرداد بذرپاش، رستم قاسمی و حمیدرضا حاجی بابایی هم در زمره گزینههای اصولگرایان برای شرکت در انتخابات ریاست جمهوری 96 دیده میشوند اما تاکنون حتی در حد حدس و گمانه هم احزاب اصولگرا نامی از محسن رضایی نبردهاند و یادی از او نکردهاند.
مشکل اصلی آقا محسن
محسن رضایی همانند فرستندهای است که به احزاب جناح راست پالس مثبت ارسال میکند، غافل از اینکه هیچ گیرنده اصولگرایی تمایل به دریافت آن ندارد. آقا محسن در آن سه دوره انتخابات ریاست جمهوری و یک دوره انتخابات مجلس که متحمل شکست شده بود هم جز حزب ایستادگی، حزب تحت ریاستش و حزب سبز، حامی اصولگرای دیگری نداشت. این موضوع همواره مشکل اصلی او بوده است. رضایی در ادوار مختلف که کاندیدا شده هیچ گاه مورد اجماع جدی اصولگرایان نبوده است و در واقع فرمانده بیلشکر اصولگرایان است. لذا خیلی بعید است که چنین درخواستی از وی صورت بگیرد. به نوعی می توان اینگونه استنتاج نمود که او منتظر تعارف اصولگرایان است اما...
چرا احتمال کاندیداتوری رضایی جدی است؟
با این حال شواهد و قرائن از این مهم گواهی میدهد که محسن رضایی آنچنان نگاهی به دعوت جناح راست ندارد و همچون ادوار گذشته انتخابات های ریاست جمهوری، کار خود را انجام میدهد. سیر اظهارنظرهای سیاسی او از زمان آغاز دولت روحانی تاکنون حاکی از آن است که هر چقدر به اردیبهشت ماه 96 نزدیک میشویم، تپشهای قلب او برای انتخابات نیز فزونی می یابد. پست های اینستاگرامی، توییتها و همینطور نطقهای اخیر او به شدت رنگ و لعاب انتخاباتی به خود گرفته است و نشان از آن دارد که او از هر فرصتی بهره می برد و با پرداخت هر هزینهای به دنبال انتقادات سنگین از دولت روحانی است. او حتی حاضر بوده است برای اینکه خود را در قامت رقیب رئیس جمهوری نشان دهد از برخی مواضع خود عقب نشینی کرده و یا تغییر موضع دهد. مثال بارز این موضوع، برجام و مسئله خوزستان است.
قبل از چرخش
دوم آبان 94 :«برجام، نشان پیروزی و بستر یک نبرد جدید است. ما در مبارزه هستهای شدن پیروز شدیم و در اجرای برجام هم موفق میشویم.»
27 تیر 95 :«برجام، مصوب مقام معظم رهبری و مورد تایید مردم و نظام است...»
بعد از چرخش
17 آذر 95: «ایران در مذاکره هستهای با سیاست «نرمش قهرمانانه» و با شجاعت وارد شد. اگر ایران در برجام امتیازاتی گرفته است، حالا که برجام مثل برف در اثر نقضهای پیدرپی آمریکا در حال آب شدن است، باید مسئولان کشور از خود شجاعت نشان دهند و از آب رفتن کامل برجام و بیخاصیت شدن آن جلوگیری کنند.»
8بهمن 95: « اگر به بهانه چرخاندن چرخ زندگی مردم،چرخش سانتریفیوژها را کند کنیم، اما وضع مردم فرقی نکند، این یعنی یک اشکالی هست.»
یا در خصوص وضعیت بحرانی خوزستان، در صفحه اینستاگرامش چنین گفته است که : «چرا دولت کار ضربتی نمیکند، شرایط خوزستان و فارس به گونهای است که دولت باید جلسه خود را به جای تهران، در اهواز و شیراز بگذارد.
در وضعیت سیل و آلودگی و کمبود آب و برق و خساراتی که به مردم وارد شده است، مردم خوزستان بیش از یک ماه است که با صبر و بردباری در انتظار رسیدگی جدی دولت به مشکلات خود هستند.بدون حضور هیئت دولت و آقای رئیس جمهور در محل، مشکلات مردم قابل اصلاح فوری نیست. مردم از لحاظ روحی نیاز به آرامش و اطمینان دارند، با حضور هیئت دولت در آنجا احساس خاطر جمعی پیدا میکنند.»
*آفتاب يزد