
صلاح رئیسی در انصراف از نامزدی است
دوازدهمین انتخابات ریاست جمهوری در پیش است و چهرههای سیاسی هر دو جناح، به تحلیل و نظریهپردازی و پیشبینی در این باره میپردازند و هریک وجهی از انتخابات را مورد بررسی قرار میدهند. مجید نصیرپور، نماینده اصلاحطلب مجلس هشتم و مشاور معاون قوانین مجلس نیز در گفتوگو با همدلی به موضوعات قابل توجهی درباره انتخابات پیشرو اشاره کرده است. او اعتقاد دارد که اصولگرایان اگر میخواهند در انتخابات رای قابل قبولی داشته باشند، البته نه رای پیروز را، باید بتوانند روی یک گزینه اجماع کنند که آن گزینه میتواند رئیسی باشد. البته از طرفی هم تاکید کرد که صلاح رئیسی و نظام در حضور او در این انتخابات برای ریاست جمهوری نیست. آنچه میخوانید حاصل این گفتوگو است.
تحلیل شما از انتخابات ریاست جمهوری پیشرو چیست؟
انتخابات دور دوازدهم بسیار عجیب و حساس است و یک جریان سیاسی که تا قبل از دولت دوم آقای احمدینژاد شعار و ادعایشان این بود که ریاست جمهوری در کشورمان دو دورهای است و دولت مستقر باید زمان کافی داشته باشد تا برنامههایش را در چهارساله دوم به نتیجه برساند و نامزدهای اصلاحطلب را از فعالیت جدی برحذر میکردند، در این دوره نه تنها تمام قد و با همه امکانات خود به میدان آمدهاند، بلکه تصمیم دارند به هر قیمت ممکن و اعمال هزینه به نظام، دولت روحانی را یک دورهای کنند. آنها با سوءاستفاده از مقام تولیت آستان قدس و استفاده از سایر امکانات حاکمیت، تلاش میکنند به هدف خود برسند. به تعبیر برخی بزرگان دولت مظلوم آقای روحانی درمواجهه با این حجم از فشارها مقاومت میکند و امیدواریم این تحمل فشارها، نتیجه مناسبی برای نظام و کشور داشته باشد.
موضوع قابل توجه تعدد نامزدها در جریان اصولگراست. تصور میکردیم که در این جریان یک شیخوخیت وجود دارد و به واسطه آن نامزدها میتوانند اجماع نظری داشته باشند، ولی مشاهده کردیم که نه تنها آن شیخوخیت وجود ندارد، بلکه در بسیاری مواقع علیه یکدیگر فعالیت میکنند و این مسئله در حوزه اخلاقی اصلا زیبا نیست. درست است فعالیت احزاب خوب است و باید این فعالیت حزبی را توسعه دهیم، ولی به دلیل اینکه نظام ما جمهوری اسلامی است و جمهوریت ما پسوند اسلامی دارد، باید چارچوبهای اخلاقی و حرمتها حفظ شود.
جالبتر اینکه جوانان پرشوری برای انتخابات ریاست جمهوری به میدان آمدهاند که تا روزهای قبل، کمپینهای 33میلیون نفری راه انداخته بودند ولی برای ثبت نام در وزارت کشور ظاهرا خواب ماندند و دیر رسیدند و بخش جالب ماجرا اینجاست که بعداز آن اعلام کردند به نفع نیروهای خط انقلاب انصراف دادهاند. ما معتقدیم انقلابی واقعی کسی است که جمیع منافع انقلاب اسلامی را در نظر بگیرد، نه منافع یک جریان یا باند خاص را.
نظرتان درباره ثبت نامهای بیحساب و کتاب افراد عادی برای نامزدی ریاست جمهوری چیست؟
متقاضیان زیادی برای انتخابات ریاست جمهوری ثبت نام کردهاند که تعداد قابل توجهی از آنها صلاحیت این کسوت را ندارند. دلیل اصلی موضوع این است که قانون حدود متعارفی برای متقاضیان تعریف نکرده است و قانون موجود فضای اول انقلاب است و شرط حداقلی ندارد و هرکسی میتواند ثبت نام کند. این نقص قانون است و اقدامی که مقام معظم رهبری برای ابلاغ سیاستهای کلی انتخابات انجام دادند، میتوانست با شتاب بیشتری از طرف دولت و مجلس پیگیری شود تا در این انتخابات هم برای صلاحیتهای عمومی و هم صلاحیتهای تخصصی و تبیین شرایط رجل سیاسی مدیر و مدبر چارچوب مدونی داشته باشیم. ولی متاسفانه این اقدام به موقع اتفاق نیفتاد. البته یکی از دلایل اصلی ثبت نامهای بیحساب، رفتار صدا و سیما است. رسانهای که قبل از ثبت نام ریاست جمهوری به نحوی برخورد کرده بود که انگار انتخاباتی در پیش نیست و در سکوت خبری بود، با رسیدن زمان ثبت نامها و تصویرسازیهای خاص و تولید برنامههای ویژه، زمینه تبلیغ برای افراد را فراهم کرد. این افراد هم از لحاظ چهره و هم از لحاظ سوابق نشان میدهند به قصد رئیس جمهور شدن نیامدهاند، بلکه تحت تاثیر تبلیغات صدا و سیما تشویق شدند که ثبت نام کنند. این مسئله باعث شد روز پایانی حجم ثبتنام کنندگان بیشتر از روزهای اولیه ثبت نام باشد. به نظرم صداوسیما باید در رفتار خود تجدیدنظر کند و توجه داشته باشد این کارها به سخره گرفتن نظام جمهوری اسلامی در عرصههای بینالمللی است. این رفتارمنحصر به چارچوب جغرافیایی جمهوری اسلامی باقی نمیماند و در دنیا منتشر میشود و روی نقاط ضعف ما متمرکز میشوند. چرا خودمان مشکلی را ایجاد میکنیم و بعد انتقاد میکنیم که چرا دشمنان روی ضعف ما متمرکز میشوند؟ به نظر من اگر محکمهای به عنوان محکمه قانون اساسی وجود داشت، حتما باید صدا و سیما را به خاطر تولید و انتشار این اخبار محاکمه میکرد، چون رفتار او توهین به مردم و جمهوری اسلامی است. ما میدانیم بخش اعظم این افراد ثبت نام کننده تایید صلاحیت نمیشوند و فشار رد صلاحیتها به شورای نگهبان وارد میشود. دوستانی که برای شورای نگهبان دلسوزی میکنند و مدعی هستند باید از حیثیت شورای نگهبان صیانت شود، چرا زمینهای فراهم میکنند که با رد صلاحیتها این هجمه به شورای نگهبان وارد شود. معتقدم خود شورای نگهبان باید مدعی صدا و سیما شود که چرا این حجم فشار را به آن وارد میکند. رد صلاحیت های بالا بازتاب های جهانی دارد و این امر حیثیت شورای نگهبان را خدشهدار میکند.
به نظر شما رقیب اصلی روحانی در انتخابات پیشرو چه کسی است و تحلیل شما از فضای انتخاباتی چیست؟
به نظرم حدود 5 یا 6 نفر از نامزدها تایید صلاحیت میشوند و زمانی که تایید شدند میتوانیم بگوییم رقیب اصلی روحانی چه کسی است. در این رقابت یک سه گانه وجود دارد و هرکدام پایگاه اجتماعی خاص خودشان را دارند و هر چقدر آنها بتوانند طرفدارانشان را برای مشارکت در انتخابات ترغیب کنند و شور اجتماعی ایجاد کنند، انتخابات بهتری خواهیم داشت. بنابراین درابتدا انتخاباتی سه قطبی متصور هستم، ولی ممکن است با تجربه ادوار گذشته برخی جریانات بایکدیگر تجمیع شوند و انتخابات دوقطبی شود.
دوقطبی بین چه کسانی؟
نامزد جریان اصلاحطلب قطعا دکتر روحانی است واین جریان تمام قد از روحانی حمایت خواهد کرد و امیدواریم بین مسیر تصمیمی گرفته نشود که بیجهت هزینه بیموردی برای نظام ایجاد کند. در جریان مقابل هم رفتار احمدینژاد به خوبی از ابتدا نشان میداد که رفتارهای او برای نظام هزینهدار خواهد بود. اکنون حضور او در کنار بقایی در انتخابات تایید یا رد صلاحیتش برای نظام هزینه خواهد داشت. مدتی پیش بیانیه داده بود که با توجه به منع رهبری نامزد نمیشود ولی این ثبت نام، در ذهن افکار عمومی سوال ایجاد میکند و هزینه هایی را به دنبال خواهد داشت. همچنین رد او برای بخشی از جامعه که حامیان او هستند ایجاد دلزدگی میکند و باز هم برای نظام هزینه دارد. بنابراین قطب دوم این انتخابات احمدینژاد و وابستگان او خواهند بود و قطب سوم هم جریان متکثر اصولگرایی است. تصور میکنم اگر جریان اصولگرایی بخواهد رای قابل قبول و البته نه رای پیروز را داشته باشد، باید اجماع کنند. اجماع اگر اتفاق بیفتد به نفع رئیسی اتفاق میافتد. البته به نظرم در این فرصت باقی مانده اگر آقای رئیسی درتصمیمی که گرفته است تجدیدنظر کنند، بهتر است چون حتما صلاح خودشان و نظام در چیزی دیگر بجز حضور او در انتخابات ریاست جمهوری است.