
مشت «رئیسی» باز شد؛ جفت پوچ
حجتالاسلام رئیسی در گفتگوی مستقیم با مردم که از شبکه دوم سیما پخش شد در قالب برنامههای انتخاباتی ریاست جمهوری در قامت فردی معترض به وضع موجود و تشریح گر اوضاع نا به سامان اقتصادی کشور ظاهر شد.
او بدون ارائه هیچ برنامهای و بدون اینکه علت این اوضاع پیچیده را که حاصل عملکرد همفکرانشان است را شرح دهند، به دادن وعدههای عوامفریبانه و کلی و شیرین در مباحث ازدواج جوانان، ایجاد شغل، رسیدگی به زندگی محرومان و فقرا، فساد زدایی، مبارزه با اشرافی گری، کم شدن فاصله طبقاتی، تعهد به کار و کرامت، هماهنگی بین قوا، توجه به هنرهای هفتگانه و نجات سینما از وضعیت فعلی و پیوند علم و اقتصاد و سیاست و وعده عقبنشینی آمریکا را بدون ارائه حتی یک راهکار بیان کرد.
به گزارش رویداد۲۴ او در ابتدا با سیاه نمایی و با مدد از چشم اشکبار پیرمرد و پیرزن فقیر و اینکه درآمدشان فقط ۴۵ هزار تومان یارانه است، وضعیت اقتصاد کشور را که گویا در رأس برنامه تخریبی ایشان علیه دولت روحانی جای دارد، بسیار بد دانستند؛ اما نگفت که چه کسانی با عدم مدیریت در نحوه پرداخت یارانهها، بهخصوص به بخش صنعت و اجرای ناصحیح آن و با بیکفایتی در روابط خارجی، ایران را به تحمل بدترین تحریمهای اقتصادی واداشت.
در ادامه با عدم ارائه برنامه گفت «این وضعیت معیشت مردم باید تغییر کند»، «باید وضعیت را به نفع مردم تغییر داد»، «بیکاری باید ۸ درصد بشود». حال چگونه، خدا میداند!
رئیسی اشرافی گری را بد دانست و در مورد سؤالی درباره اینکه اگر اطلاع از فسادی پیدا کردید چه زمانی به مردم اعلام میکنید، بدون ارائه راهکار، گفت: «باید کاری کرد که در نظام بانکی اختلاس نباشد، باید کاری کرد که فساد به وجود نیاید و اینکه اولین کارم اصلاح ساختارهای فسادزا در کشور است». او درباره این ساختارها و چگونگی اصلاح آنها هیچ نگفت. در مورد مسئله یارانهها و اینکه یارانهها فاصله طبقاتی را کم کرده بود و آمارها نشان میدهد که امروزه امر نامبارکی اتفاق افتاده و این فاصلهها بیشتر شده نیز توضیح نداد که از کدام آمارها صحبت میکنند و نظر خود درباره درستی یا نادرستی اصل تخصیص یارانه و نوع اجرای آن از زمان آغاز طرح را بیان نکرد.
او در بحث حفظ آرمانها و ادامه راه شهدا نیز گفت: «انقلابی بودن، احساسی بودن نیست»، این در حالی است که وقتی دولت جمهوری اسلامی ایران در بدترين شرایط، در مذاکرات حساس با قدرتهای جهانی دستوپنجه نرم میکرد و رقبای منطقهای شمشیر را برای بر هم زدن هر توافقی بین ایران و جامعه جهانی که حاصل آن آرامش برای کشور بود، عدهای که خود سر خوانده شدند و گويا احساسات انقلابیشان به جوش آمده بود و سفارت یک کشور عربی را که در حوزه نفوذ ایشان و نزدیکانشان بود، فتح شد هیچ نگفتند.
رئیسی کار را دور از هرگونه باندبازی، رفیقبازی، قوموخویشبازی تعبیر کرد که در این مورد بهتر است توضیح بیشتری داده نشود و تنها رجوع کرد به اطرافیان او در ستاد انتخاباتی اش.
در مورد کرامت نیز گفت: «من آمدهام که انسانها کرامت داشته باشند، دولت باید کرامت را تضمین کند». در پی آن از اقشار مختلف مردم نام برد و گفت همه باید کرامت داشته باشند و تحقیر نشوند. از ایشان سؤال میشود کرامت مردم ایران را در چه میدانند، چه تفکری کرامت مردم را تشخیص میدهد، کرامت مردم در تندروی حاصل میشود یا در اعتدال و ارتباط با جهان؟
در بحث اختلاف احتمالی قوا به حرفهای ایشان بسنده میشود که گفت: «استقلال قوا معنایش این نیست که باهم کاری نداشته باشند، باید باهم همکاری داشته باشند». در ادامه گفت: «اگر هرروز بگوییم فساد، فساد که نمیشود، بیشتر مردم نگران میشوند. مسئله باید در داخل قوا حل بشود». این در تضاد کامل با صحبتهای ایشان در پاسخ به مجری در سؤالات بعدی بود که مجری درباره فضای مجازی از او سؤال کرد و او پاسخ داد دولت را پشت ویترین قرار میدهیم، تمام گردش اقتصادی را مردم باید بدانند.
این سؤال مطرح میشود که اولاً مردم حقدارند مسائل بهخصوص اقتصادی را در ویترین ببینند یا اینکه نگران میشوند و نباید بدانند. دوم اینکه اگر قرار است مردم گردش اقتصادی را بدانند، چرا جنابعالی در مسندهایی که بودید و هستید این گردش را در ویترین نمیگذارید.
نقطه اوج تضادها در بحث مطبوعات تبلور یافت که ایشان لازمه اصلاحپذیری را نقد دانستند که گویی به اصلاحپذیری اعتقاددارند و نقد مطبوعات را نیز یک فرصت دانستند و از مطبوعات بهعنوان یکی از ارکان، آنهم در جهت اصلاح نام بردند. اینها در حالی بیان میشود که حضور او در قوه قضائیه و یار ديرينش سعید مرتضوی که در سفر انتخاباتی یزد به جهت همدلی و همکاری به مدد رئیسی شتافت، از یادها نمیرود که چطور در نهاد موردنظر روزنامهها، زنجیرهای قلعوقمع میشدند.
در مورد سؤال در باب ازدواج جوانان بحث از ساخت ۶۰۰ واحد مسکونی برای جوانان در زمین امام رضا (ع) شد. از جهت تشخیص مشکل ازدواج جوانان، ایشان ۱-مسکن و ۲-شغل را مشکل دانستند. عجیب است که هیچکس تابهحال این دو مشکل را تشخیص نداده بود!
رئیسی بحث مسکن مهر را پیش کشید و با انتقاد تند گفت چرا مردم باید معطل بمانند. مسکن مهر مشکلاتی دارد، خوب مشکلاتش را حل کنید. جناب رئیسی مشکل مسکن مهر تنها سازهی آن نیست. عدم تأمین مالی مناسب و پیشبینی مناسب افزایش هزینهها، اشتباه در انتخاب محلهای احداث این آپارتمانها، رساندن و تأمین گاز و آب و برق و تلفن و تأمین امنیت و فضاهای بهداشتی و آموزشی، انتخاب مجری مناسب برای اجرای بهینه پروژه و به قول شما عدم فامیل بازی و آشنابازی در کنار کیفیت ساخت و مهمتر از همه پیشبینی تبعات فرهنگی و انسانی با توجه به ایجاد این پروژهها در حاشیه شهرها و صدها معضل دیگر محیط زیستی و اقلیمی و... از مشکلات ادامه سریع کار است که شما و همفکرانتان از دولت آغازگر طرح هیچ پاسخی نمیخواهید و تقصیر بدبخت شدن مردمانی که زندگی و طلای خود را برای خرید مسکن مهر فروختهاند، مانند بسیاری دیگر از مردم که به طرق مختلف هنوز دچار گرفتاریهای نابخردانه حاصل از عملکرد آن دولت پاک دست هستند را بر گردن دیگری میاندازید.
در مبحث فضای مجازی جالب اینکه تفکری که آقای رئیسی نمایندگی آن را دارد بیشترین محدودیتها را در نهاد مطبوع او اعمال کردهاند ولی خود از بزرگترین استفادهکنندگان از به قول ایشان فضای حقیقی هستند که حتی در توییتر هم فعالیت دارند. چرا ایشان و همفکرانشان همیشه ۸ سال، پسازاینکه مردم میگویند فلان چیز یا فلان کس خوب است یا بد به آن نتيجه میرسند. تاوان این دیر رسیدنها را چه کسی باید بدهد؟
جالبترین قسمت بحث سؤال مجری در حوزه فرهنگ بود. دکتر رئیسی حتماً تعجب همه هنرمندان را برانگیخته، در آنجا که کفت: آنچه از همه مظلومتر است، هنر است! باید در حوزه هنر، سینما، شعر و... کار و مدیریت بشود.
این صحبتها از ایشان بسیار باعث خرسندي بود تا وقتیکه گفتند در ارتباط با هنرهای هفتگانه در همه ابعادش برنامه دارم. سؤال مطرح میشود که چرا مانند بقیه امور این برنامهها را نیز تبیین نکردند و سؤال دیگر اینکه آیا برای موسیقی هم برنامه دارند یا خیر؟ دیگر اینکه تفکر هنرمندان در این برنامهها چه جایگاهی دارد، مثلاً هنرمندان میگویند موسیقی چیست و چه موسیقی خوب است یا تفکرات شما بر هنر اعمال میشود که این هنر است یا بیهنری؟
در پایان سخنرانی حجتالاسلام رئیسی را اینطور میتوان جمعبندی کرد: بااینکه کاندیداهای ریاست جمهوری از قبل سؤالها را میدانند و خود در طرح آن دخیل هستند، آقای رئیسی برای این سؤالهای از پیش تعیینشده هم حتی جواب قانعکننده و روشنی نداشت.
ایشان و گروهشان برنامه اقتصادی را در رأس مباحث مبارزات انتخاباتی خود قرار دادهاند که از تخریب دولت کنونی و عدم شفافسازی علت ناکامیهای اقتصادی که به قبل بازمیگردد شروع و سپس با دادن وعدههای بدون پشتوانه و عوامفریبانه بدون ارائه حتی یک راهکار را در دستور کار خود قرار دادهاند.
از نام امام رضا (ع)، شهدا، سردار سلیمانی و شهید بهشتی مدد گرفت و در مباحث جوانان، مسکن، شغل، مطبوعات، فضای مجازی و هنری که مورد حساسیت جامعه است قضایا را وارونه جلوه داد.