به روز شده در: ۰۶ مرداد ۱۴۰۴ - ۰۰:۳۳
کد خبر: ۳۱۰۰۷
تاریخ انتشار: ۰۲:۲۹ - ۳۰ شهريور ۱۳۹۲

يك فرصت تاريخي


يكي از برنامه‌ها و قول‌هايي كه حسن روحاني در تبليغات انتخاباتي 92 مورد تاكيد قرار داد، بازنگري در سياست خارجي و ارائه نگاهي جديد به رابطه ايران و نظام بين‌الملل در صورت انتخاب وي و راه يافتن به پاستور بود؛ نگاهي كه بر احترام متقابل بين ايران و كشورهاي ديگر تاكيد داشت و در عين حال به منافع ملي به عنوان مهم‌ترين عنصر تاثيرگذار در سياست خارجي نگاهي ويژه داشت. قانون‌گرايي، احترام به خواست اكثريت و رعايت ادب و اخلاق در گفتماني كه انتخاب كرده بود از ديگر وجوه بارز نگاه حسن روحاني بر عرصه سياست به حساب مي‌آمد. در اين ميان نوع روابط تنش‌آلودي كه ميان ايران و كشورهاي غربي و در راس آن ايالات متحده امريكا پس از وقوع انقلاب اسلامي به وجود آمد كه بيش از 35 سال به درازا كشيد نيز، رفته رفته به يكي از پرونده‌هاي شاخص روابط بين‌الملل مبدل شد كه بسياري از نگاه‌ها را در اين عرصه معطوف به خود كرده است. اگر روابط ايران و امريكا را به عنوان مهم‌ترين برگ پرونده روابط ايران و كشورهاي باختري بدانيم مشاهده مي‌شود كه اين روابط در اين 35 سال عموما بر مجموعه‌يي از چالش‌ها و رفتار‌هايي كه موجب افزايش تنش متقابل بر آن مي‌شود مبتني شده است كه در عين حال با نگاهي به تاريخ اين روابط مي‌توان پي به ريشه‌هاي اين چالش برد. انقلاب اسلامي 57 كه انقلابي عليه استبداد و خودكامگي خاندان پهلوي به شمار مي‌رفت رفته رفته ابعادي بين‌المللي به خود گرفت و شعار«استقلال، آزادي ،جمهوري اسلامي» با شعار «نه شرقي، نه غربي، جمهوري اسلامي» پيوندي ثقيف خورد. فرار شاه از كشور و پيروزي انقلابيون به رهبري امام(ره) در 22 بهمن به مثابه پايان برگ‌هاي استبداد در ايران با مظهريت حكومت شاهنشاهي بود و در اين رويكرد اگر مقامات امريكايي در سال 58 بحث سفر شاه را به ايالات متحده در دستور كار خود قرار نمي‌دادند، شايد ما شاهد چنين روابط تنش‌آلودي در سال‌هاي پس از انقلاب تا به امروز نمي‌بوديم. اين سفر يادآور دخالت مشترك امريكايي‌ها و انگليسي‌ها در مخاصمه با دولت ملي دكتر مصدق به حساب مي‌آمد كه منجر به سقوط دولت در 28 مرداد 32 شد. فلذا با واكنش دانشجويان پيرو خط امام وحمله آنان به سفارت اين كشور در تهران مواجه شد و اين آغاز ماجرايي شد كه در ادبيات سياسي و روابط ميان دو كشور به يكي از مهم‌ترين اتفاقات تبديل شد؛ ماجرايي كه 444 روز به درازا كشيد و پس از آن با تحليل‌هاي يكجانبه امريكا و قطع روابط كشورهاي غربي با ايران و نهايتا حمله عراق به ايران و آغاز جنگي هشت ساله انجاميد؛ جنگي كه عموم كشورهاي غربي و امريكا از طرف جنگ حمايت كردند. تنش ميان ايران و امريكا به اين محدود نشد و نهايتا ابعادي منطقه‌يي به خود گرفت. حمايت ايران از نيروهاي مقاومت در منطقه خاورميانه و مقابله با زياده‌خواهي‌ها و تعرضات رژيم صهيونيستي كه مورد حمايت غربي‌ها بود از ديگر ابعاد اين مقابله در سه دهه اخير به حساب مي‌آيد. تلاش‌هايي كه در دولت هاشمي‌رفسنجاني صورت گرفت . كه بتواند روابط ايران را با اين كشور‌ها به سامان برساند، تنها توانست در منطقه رخ دهد و روابط تيره ايران با كشورهاي عربي را بهبود ببخشد. گرچه در سال‌هاي پاياني دوره سازندگي اين روابط با حادثه ميكونوس و ترور رهبران كرد در آلمان به بدترين وضع خود در آن سال‌ها منجر شد. اما حماسه دوم خرداد و ظهور دولت خاتمي در فضاي سياسي ايران همچون آبي بود كه بر اين آتش پاشيده شد. گفت‌وگوي سيد محمد خاتمي با سي‌ان‌ان و طرح گفت‌وگوي تمدن‌ها و اعلام سال 2001 به اين نام و رفت و آمد ايران و مقامات غربي بين تهران و پايتخت‌هاي غربي مثل رم، مادريد، پاريس و برلين حكايت از آغازي ديگر داشت. اما دوره دوم رياست‌جمهوري خاتمي با ظهور جرج بوش پسر در ايالات متحده امريكا همراه بود كه ايران را در كنار كره و عراق به عنوان محور شرارت قلمداد مي‌كرد و از سويي ديگر آشكار شدن پرونده هسته‌يي ايران در اين دوره فضاي پيش‌رونده به سوي اعتماد ميان ايران و كشورهاي غربي را با ابهامات سنگين روبه‌رو ساخت. گرچه انتظار مي‌رفت حضور خاتمي و سياست تنش زدايي وي در اين دوره به عنوان يك فرصت طلايي براي ايران و ايرانيان از دست نرود اما پيروزي گروه تندرو در امريكا اين موقعيت را از طرفين گرفت. پايان دوره اصلاحات به رهبري سيد محمد خاتمي و ظهور محمود احمدي‌نژاد در عرصه سياسي ايران وضعيت را به سمت بحراني‌ترين دوران سياست خارجي در عصر جمهوري اسلامي سوق داد. طرح موضوع هلوكاست و حتي برگزاري همايشي بسيار پر هزينه بر وزارت امور خارجه در نخستين دوره رياست‌جمهوري احمدي‌نژاد و طرح شعارهاي پرهزينه‌يي موجب شد تا هجمه‌يي بسيار سنگين عليه جمهوري اسلامي در سياست خارجي دولت احمدي‌نژاد به‌كار بسته شود و فرصتي را براي غربي‌ها و دشمنان اين سرزمين فراهم كند تا ميان پرونده هسته‌يي جمهوري اسلامي و امنيت اسراييل پيوندي ناگسستني برقرار كنند. و بدين وسيله اهداف ايران را در اين پرونده ملي، تحقيقاتي و قانونمدار به اهدافي ماجراجويانه و نظامي تعبير كرده و تبليغات شديدي را عليه سياست‌هاي جمهوري اسلامي در رسانه‌هاي بين‌المللي مطرح كند. گرچه در سال‌هاي پاياني دولت احمدي‌نژاد شاهد ظهور باراك اوباما در مديريت كاخ سفيد هستيم - مردي كه با شعار تغيير توانست براي نخستين بار زمينه حضور يك رنگين پوست را در اين بناي تاريخي فراهم كند - اما شعارهايي كه احمدي‌نژاد داده بود راهي بي‌بازگشت را براي سياست رقم مي‌زد. گرچه به نظر مي‌رسيد احمدي‌نژاد به نوعي از سياست قبلي و اوليه دست كشيده و حتي با ارسال تبريك براي حضور اوباما در كاخ سفيد و با سفرهاي هشت دوره‌يي كه در نيويورك و حضور در مجمع عمومي سازمان ملل كرد اما طرف غربي حاضر نشد پاسخي درخور دهد. اين تلاش‌ها نتيجه‌يي نگرفت و غرب بناي خود را بر افزايش يكجانبه تحريم‌ها گذاشته و صنعت نفت ايران را و همچنين ارز‌هاي ناشي از فروش نفت را وارد تحريم‌هاي يكجانبه و غير عادلانه كرد و اين روند تا پايان دوره هشت ساله رياست‌جمهوري احمدي‌نژاد تداوم يافته و تشديد شد. اما انتخابات سال 92 و عزم يكپارچه مردم ايران كه با حضوري 75 درصدي در انتخابات شركت كرده و با حمايت از دكتر حسن روحاني به عنوان چهره مقبول جريان اصلاح‌طلب و اعتدالگرا كه مورد حمايت بخش خرد‌گراي اصولگرايان نيز بود انتخابات را در نخستين مرحله آن به نتيجه رساندند و اين زمينه‌يي شد تا سياستمداران مغرب زمين دچار حيرت شده و فضايي را براي بازنگري در سياست خود در رابطه با ايران مورد توجه قرار دادند. اينك در آستانه برگزاري اجلاس سالانه مجمع عمومي ملل متحد به نظر مي‌رسد با موضع‌گيري‌هاي رهبري معظم جمهوري اسلامي در روزهاي اخير، فضا براي اعتماد‌سازي مجدد ايران و كشورهاي باختري فراهم شده است و فرصتي تاريخي و طلايي براي ايران و امريكا پيش آمده تا با يك بازنگري در اين گذشته پر فراز و فرود و مبتني بر احترام متقابل و منافع ملي حداكثري به تجديد نظر در روابط پر تنش گذشته بپردازند. رابطه‌يي كه بنا بر تعبير حسن روحاني مي‌تواند بر اساس بازي برد برد ميان دو كشور تعريف شده و اجازه دخالت را به كشور‌هايي كه از اين رابطه متضرر مي‌شوند، ندهد. مسوولان سياست خارجي نبايد از اين موضوع مهم غفلت كنند كه برقراري ارتباط ميان دو كشور همچون تمامي روابط ميان كشورها داراي موافقت‌ها و مخالفت‌هايي در عرصه روابط بين‌المللي خواهد بود و در اين ميان مطمئنا كشور اسراييل در مقام اول و پس از آن كشور‌هاي عربي حوزه خليج فارس و در راس آن عربستان و پس از آن كشور‌هاي بزرگي چون روسيه و چين هستند كه از بهبود رابطه ايران و امريكا ضرر ديده و خواهان روابط تنش‌آلود ميان اين دو كشور هستند. ايران به عنوان بزرگ‌ترين قدرت منطقه خاورميانه و امريكا به عنوان قدرت بزرگ بين‌المللي به شمار مي‌آيند و بهتر است حسن روحاني بتواند در فرصتي كه توسط مردم بزرگ ايران در اختيار وي قرار گرفته و اعتمادي كه رهبري جمهوري اسلامي به وي كرده و تازماني كه اوباما قدرت را در اختيار دارد و در كاخ سفيد حضور دارد اين موقعيت تاريخي را در يابد و امكان بهبود شرايط براي دو طرف و تحقق بازي برد برد براي ما به وجود بياورد و البته در اين ميان وظيفه نخبگان دو كشور و رسانه‌ها كه در حوزه منافع ملي قلم مي‌زنند اين است كه فضاي گفت‌وگو و مسامحه را با حمايت از جريان اعتدالگرا و خردمند فراهم كرده و اجازه ندهند كه جريان افراطي و تفريطي امكان گفت‌وگو را زير سوال و پرسش ببرند.

تصویر روز
خبر های روز