
سایه سنگین ترامپ بر انتخابات آمریکا/ دموکرات ها چقدر شانس پیروزی دارند؟
روزنو :آیا کسی هست که بتواند ترامپ را در انتخاباتی که یک سال و نیم دیگر برگزار خواهد شد شکست دهد و سایه او را از سر آمریکا- و کل جهان- بردارد؟ این پرسشی است که رسانههای غربی در این چند ماه اخیر از خود و از خوانندگانشان پرسیدهاند؛ و اصلا شاید هم دلیل هجمه همهجانبه دموکراتها به عرصه انتخابات ریاستجمهوری چیزی جز پاسخ دادن به این پرسش نبوده باشد.
آیا کسی هست که بتواند ترامپ را در انتخاباتی که یک سال و نیم دیگر برگزار خواهد شد شکست دهد و سایه او را از سر آمریکا- و کل جهان- بردارد؟ این پرسشی است که رسانههای غربی در این چند ماه اخیر از خود و از خوانندگانشان پرسیدهاند؛ و اصلا شاید هم دلیل هجمه همهجانبه دموکراتها به عرصه انتخابات ریاستجمهوری چیزی جز پاسخ دادن به این پرسش نبوده باشد.
بهگزارش روز نو ؛ اما بهرغم امیدهای موجود مبنی بر اینکه بالاخره در ماههای آتی کسی ظهور خواهد کرد و ترامپ را از کاخ سفید بیرون خواهد راند، چشمانداز موجود چندان امیدوارکننده به نظر نمی رسد.
در شرایطیکه دموکراتها و نامزدهای پرتعداد این حزب مقابل ترامپ صفآرایی کردهاند، ولی ناظران و کارشناسان سیاسی بر این عقیدهاند که قدرت و وزن سیاسی این کاندیداهای دموکرات برای شکست دادن کسی چون دونالد ترامپ کافی نیست. در میان کاندیداهای پرتعداد این حزب، ولی چند کاندیدای انگشتشمار وجود دارد که ممکن است بتوانند جایگاه قدرقدرتی ترامپ را با خدشه مواجه کنند- که البته این نیز به اتخاذ سیاستهای مناسب از سوی آنان در ماههای آتی بستگی دارد.
الجزیره در یادداشتی که در این مورد منتشر کرده؛ با اشاره به اینکه در میان دموکراتها جو بایدن در قیاس با دیگران شانسی بیشتر برای هماوردی با ترامپ دارد، به این نکته میپردازد که برای این هماوردی بایدن باید تمام سیاستهای کلیشهای را فراموش کرده و با شیوهای نو به کارزار ترامپ برود.
در این یادداشت با اشاره به اینکه بایدن که در سابقهاش حمایت از سیاستهای نژادپرستانه و ضد دموکراتیک بهوفور دیده میشود، حالا به اشتباه با شعار میانهروی و اعتدال به نبرد ترامپ رفته است، این را یک اشتباه محاسباتی ارزیابی میکند و بر این باور است که با کارهایی که ترامپ و همفکرانش کردهاند، میانهروی و اعتدال توانایی شکست دادن این تندرویها را ندارد و شاید باید با همان سلاح خود جمهوریخواهان به استقبال ترامپ رفت.
این یادداشت را با هم میخوانیم:
از انتخابات ریاستجمهوری ۲۰۱۶ به اینسو که دونالد ترامپ بهعنوان رئیسجمهور ایالات متحده آمریکا انتخاب شد، بارها و بارها درباره دو قطبیشدن جامعه آمریکا صحبت شده است. تنشها رو به فزونی گذاشتهاند و حتی در حاشیه این تنشها تبعات و عواقبی چون خشونت و مرگ نیز حاصل آمده است. شرایطیکه بسیاری را به این اندیشه انداخته که آیا آمریکاییها توانایی کنار آمدن با شرایطی مشابه را برای یک دوره دیگر دارند؟
این پرسش زمانی مطرح شد که اخیرا در جریان مناظرات درون حزبی دموکراتها، کاندیدای ظاهرا اصلی این حزب، جو بایدن، از سوی کامالا هریس، کوری بیکر و دیگرانیکه به سیاستهای جداییگرایانه نژادی او در طول چندین دهه سیاستورزی انتقاد و اعتراض داشتند، زیر سوال رفت؛ و این پرسش به رسانهها راه یافت که «آیا واقعا آمریکا توانایی کنار آمدن با یک دوره تنش و کشمکش دیگر را دارد یا نه؟».
بایدن البته در پاسخ، از روابط گذشته و مدارای سیاسیاش با سیاستمدارانی چون سناتور جیمز او.ایستلند و هرمن ای.تالماج که هر دو در مقاطعی علیه حقوق مدنی سیاهپوستان فعالیت کردهاند، دفاع کرد. او همچنین گفت که اگر بهعنوان رئیسجمهور آمریکا در انتخابات ۲۰۲۰ انتخاب شود، میتواند با سیاستمداران جمهوریخواه که «بعد از خروج ترامپ از کاخ سفید بیتردید تغییر خواهند کرد و دنیا را بهتر خواهند شناخت» کنار بیاید. در حقیقت بایدن در پاسخ به پرسشهای سیاستمدارن جناح چپ دموکراتها خودش را بهعنوان سیاستمداری معتدل و میانهرو جلوه داد- کاری که در اغلب سالهای عمر سیاسیاش به انجام رسانده؛ و در کل در ستاد انتخاباتیاش خود را سیاستمداری نمایاند که میتواند بین قطبهای گوناگون طیف سیاسی آمریکا پل بزند و دو قطب سیاست آمریکا را بههم متصل سازد.
اما بایدن دارد اشتباه میکند. کشور با چشم بستن بر تندروها و نادیده گرفتن آسیبهایی که افراطگرایان وارد آوردهاند، نمیتواند حرکتی رو بهجلو داشته باشد. عدالت برای همه مردم یک اصل غیرقابل مذاکره است و هر تلاشی برای اعتدال و میانهروی بهمعنای انکار وضعیت اورژانسی اقلیم و به اصطلاح شرایط سیاسی حال حاضر است. در یک کلام؛ هیچ اتحاد ملی در آمریکای حال حاضر نمیتواند رخ دهد، مگر اینکه این اتحاد بر پایه اصول اساسی حقوق بشر و محوریت قانون شکل گیرد- که تنها این میتواند با نوعی استقبال ملی مواجه شود.
از نظر تاریخی چنین تلاشهایی برای چشم بستن بر دیدگاههای افراطی و تاکید و تکیه بر میانهروی در جهت حرکت بهسوی جامعهای برابر، عادلانه و پیشرفته همواره تلاشهایی زیانبار جلوه کردهاند. در دهه ۱۹۶۰ دکتر مارتین لوترکینگ، رهبر جنبش حقوق مدنی، میانهروی سفید را چیزی نامید که «بیشتر از عدالت در پی ایجاد نظم است»؛ یا «مانعی بزرگ برای پیشرفت سیاهان- که بهشکلی پدرانه باور دارد که میتواند یک جدول زمانی مشخصی برای آزادیهای افرادی دیگر بهوجود آورد»: دیدگاهی مبتنی بر نصایح سفیدها مبنی بر اینکه سیاهان باید صبر کنند تا زمان مناسب تغییر فرا برسد!
بایدن مانند میانهروهای سفید دوران دکتر لوترکینگ، با برنامههای سیاسی مبتنی بر مصالحه با قدرتهای سیاسی نابودکننده سیستم دموکراتیک کشور که در پی برچیدن بیرحمانه حقوق و آزادیهای فردی و پایمال کردن عدالت و فطرت انسانی هستند، درست سر راه پیشرفت ایستاده است.
امروزه روز با حزب جمهوریخواه ترامپزدهای مواجهیم که تامینکننده سیاستها و قوانین طرفدار تفوق نژادی سفیدپوستان در جهت حذف اقلیتهای قومی، مذهبی و نژادی از زندگی مدنی و اجتماعی آمریکاست. رقیبی که گمان میبرد که هر کسی که در خشونت تروریستی نژادپرستانه درگیر شده، «انسان خوبی» است. هر تلاشی برای مقابله و حتی مصالحه با آن تنها ملیگرایی سفید را تسریع، تسهیل و تشجیع میکند.
حزبی که عمدتا از جدا کردن کودکان از والدینشان و زندانی کردن آنها در شرایطی غمانگیز حمایت میکند، شرایطیکه آنها را با بدرفتاری، سو استفاده و بیماری مواجه میکند. حالا آیا با اعضا و حامیان چنین حزبی، میانهروی و تلاش برای ایجاد دیالوگ و گفتگو منطقی و عاقلانه است؟
جمهوریخواهانی که زیر نظر ترامپ با هر نوع تظاهرات سیاسی رنگینپوستان و اعطای حقوق رای به افراد غیرسفیدپوست مخالفند و زنانی را که قصد سقطجنین دارند به چشم جنایتکار مینگرند. آیا میتوان با موافقان چنین نگاهها و دیدگاههایی در اتاق مصالحه نشست و با میانهروی با آنها طرف شد؟
دولتی که زیر نظر ترامپ هر نوع گرمایش جهانی را انکار میکند و دنبال حمایت از شرکتهای آلاینده محیط زیست است. آیا نشستن در کنار افرادی با چنین سیاستهایی و سخن از میانهروی به میان آوردن پذیرفتنی و عاقلانه است؟
علاوه بر همه اینها؛ ترامپی که خود را در فساد غرق کرده، از وزارت دادگستری برای بهرخ کشیدن بیقانونیهایش استفاده میکند و از آن بهعنوان سپری برای محافظت خود و دردانههایش سود میبرد؛ آیا راهی باز گذاشته تا بتوان از کنار آمدن یا همکاری کردن با او و حزبش حرف به میان آورد؟
در شرایط حال حاضر دموکراتها باید تنها درباره شکستدادن ترامپ فکر کنند، نه اینکه درباره کنار آمدن با او یا همفکرانش در انتخابات ۲۰۲۰ زبانبازی کنند. اگر تمرکز دموکراتها رسیدن به مصالحه با هواداران و همفکران ترامپ باشد و نه فقط و فقط شکست دادن و از دور خارج کردن تفکراتی که راه به ظهور کسی چون ترامپ باز میکنند، آنوقت است که سایه ترامپ از سر این جامعه دور نخواهد شد.
بهگزارش روز نو ؛ اما بهرغم امیدهای موجود مبنی بر اینکه بالاخره در ماههای آتی کسی ظهور خواهد کرد و ترامپ را از کاخ سفید بیرون خواهد راند، چشمانداز موجود چندان امیدوارکننده به نظر نمی رسد.
در شرایطیکه دموکراتها و نامزدهای پرتعداد این حزب مقابل ترامپ صفآرایی کردهاند، ولی ناظران و کارشناسان سیاسی بر این عقیدهاند که قدرت و وزن سیاسی این کاندیداهای دموکرات برای شکست دادن کسی چون دونالد ترامپ کافی نیست. در میان کاندیداهای پرتعداد این حزب، ولی چند کاندیدای انگشتشمار وجود دارد که ممکن است بتوانند جایگاه قدرقدرتی ترامپ را با خدشه مواجه کنند- که البته این نیز به اتخاذ سیاستهای مناسب از سوی آنان در ماههای آتی بستگی دارد.
الجزیره در یادداشتی که در این مورد منتشر کرده؛ با اشاره به اینکه در میان دموکراتها جو بایدن در قیاس با دیگران شانسی بیشتر برای هماوردی با ترامپ دارد، به این نکته میپردازد که برای این هماوردی بایدن باید تمام سیاستهای کلیشهای را فراموش کرده و با شیوهای نو به کارزار ترامپ برود.
در این یادداشت با اشاره به اینکه بایدن که در سابقهاش حمایت از سیاستهای نژادپرستانه و ضد دموکراتیک بهوفور دیده میشود، حالا به اشتباه با شعار میانهروی و اعتدال به نبرد ترامپ رفته است، این را یک اشتباه محاسباتی ارزیابی میکند و بر این باور است که با کارهایی که ترامپ و همفکرانش کردهاند، میانهروی و اعتدال توانایی شکست دادن این تندرویها را ندارد و شاید باید با همان سلاح خود جمهوریخواهان به استقبال ترامپ رفت.
این یادداشت را با هم میخوانیم:
از انتخابات ریاستجمهوری ۲۰۱۶ به اینسو که دونالد ترامپ بهعنوان رئیسجمهور ایالات متحده آمریکا انتخاب شد، بارها و بارها درباره دو قطبیشدن جامعه آمریکا صحبت شده است. تنشها رو به فزونی گذاشتهاند و حتی در حاشیه این تنشها تبعات و عواقبی چون خشونت و مرگ نیز حاصل آمده است. شرایطیکه بسیاری را به این اندیشه انداخته که آیا آمریکاییها توانایی کنار آمدن با شرایطی مشابه را برای یک دوره دیگر دارند؟
این پرسش زمانی مطرح شد که اخیرا در جریان مناظرات درون حزبی دموکراتها، کاندیدای ظاهرا اصلی این حزب، جو بایدن، از سوی کامالا هریس، کوری بیکر و دیگرانیکه به سیاستهای جداییگرایانه نژادی او در طول چندین دهه سیاستورزی انتقاد و اعتراض داشتند، زیر سوال رفت؛ و این پرسش به رسانهها راه یافت که «آیا واقعا آمریکا توانایی کنار آمدن با یک دوره تنش و کشمکش دیگر را دارد یا نه؟».
بایدن البته در پاسخ، از روابط گذشته و مدارای سیاسیاش با سیاستمدارانی چون سناتور جیمز او.ایستلند و هرمن ای.تالماج که هر دو در مقاطعی علیه حقوق مدنی سیاهپوستان فعالیت کردهاند، دفاع کرد. او همچنین گفت که اگر بهعنوان رئیسجمهور آمریکا در انتخابات ۲۰۲۰ انتخاب شود، میتواند با سیاستمداران جمهوریخواه که «بعد از خروج ترامپ از کاخ سفید بیتردید تغییر خواهند کرد و دنیا را بهتر خواهند شناخت» کنار بیاید. در حقیقت بایدن در پاسخ به پرسشهای سیاستمدارن جناح چپ دموکراتها خودش را بهعنوان سیاستمداری معتدل و میانهرو جلوه داد- کاری که در اغلب سالهای عمر سیاسیاش به انجام رسانده؛ و در کل در ستاد انتخاباتیاش خود را سیاستمداری نمایاند که میتواند بین قطبهای گوناگون طیف سیاسی آمریکا پل بزند و دو قطب سیاست آمریکا را بههم متصل سازد.
اما بایدن دارد اشتباه میکند. کشور با چشم بستن بر تندروها و نادیده گرفتن آسیبهایی که افراطگرایان وارد آوردهاند، نمیتواند حرکتی رو بهجلو داشته باشد. عدالت برای همه مردم یک اصل غیرقابل مذاکره است و هر تلاشی برای اعتدال و میانهروی بهمعنای انکار وضعیت اورژانسی اقلیم و به اصطلاح شرایط سیاسی حال حاضر است. در یک کلام؛ هیچ اتحاد ملی در آمریکای حال حاضر نمیتواند رخ دهد، مگر اینکه این اتحاد بر پایه اصول اساسی حقوق بشر و محوریت قانون شکل گیرد- که تنها این میتواند با نوعی استقبال ملی مواجه شود.
از نظر تاریخی چنین تلاشهایی برای چشم بستن بر دیدگاههای افراطی و تاکید و تکیه بر میانهروی در جهت حرکت بهسوی جامعهای برابر، عادلانه و پیشرفته همواره تلاشهایی زیانبار جلوه کردهاند. در دهه ۱۹۶۰ دکتر مارتین لوترکینگ، رهبر جنبش حقوق مدنی، میانهروی سفید را چیزی نامید که «بیشتر از عدالت در پی ایجاد نظم است»؛ یا «مانعی بزرگ برای پیشرفت سیاهان- که بهشکلی پدرانه باور دارد که میتواند یک جدول زمانی مشخصی برای آزادیهای افرادی دیگر بهوجود آورد»: دیدگاهی مبتنی بر نصایح سفیدها مبنی بر اینکه سیاهان باید صبر کنند تا زمان مناسب تغییر فرا برسد!
بایدن مانند میانهروهای سفید دوران دکتر لوترکینگ، با برنامههای سیاسی مبتنی بر مصالحه با قدرتهای سیاسی نابودکننده سیستم دموکراتیک کشور که در پی برچیدن بیرحمانه حقوق و آزادیهای فردی و پایمال کردن عدالت و فطرت انسانی هستند، درست سر راه پیشرفت ایستاده است.
امروزه روز با حزب جمهوریخواه ترامپزدهای مواجهیم که تامینکننده سیاستها و قوانین طرفدار تفوق نژادی سفیدپوستان در جهت حذف اقلیتهای قومی، مذهبی و نژادی از زندگی مدنی و اجتماعی آمریکاست. رقیبی که گمان میبرد که هر کسی که در خشونت تروریستی نژادپرستانه درگیر شده، «انسان خوبی» است. هر تلاشی برای مقابله و حتی مصالحه با آن تنها ملیگرایی سفید را تسریع، تسهیل و تشجیع میکند.
حزبی که عمدتا از جدا کردن کودکان از والدینشان و زندانی کردن آنها در شرایطی غمانگیز حمایت میکند، شرایطیکه آنها را با بدرفتاری، سو استفاده و بیماری مواجه میکند. حالا آیا با اعضا و حامیان چنین حزبی، میانهروی و تلاش برای ایجاد دیالوگ و گفتگو منطقی و عاقلانه است؟
جمهوریخواهانی که زیر نظر ترامپ با هر نوع تظاهرات سیاسی رنگینپوستان و اعطای حقوق رای به افراد غیرسفیدپوست مخالفند و زنانی را که قصد سقطجنین دارند به چشم جنایتکار مینگرند. آیا میتوان با موافقان چنین نگاهها و دیدگاههایی در اتاق مصالحه نشست و با میانهروی با آنها طرف شد؟
دولتی که زیر نظر ترامپ هر نوع گرمایش جهانی را انکار میکند و دنبال حمایت از شرکتهای آلاینده محیط زیست است. آیا نشستن در کنار افرادی با چنین سیاستهایی و سخن از میانهروی به میان آوردن پذیرفتنی و عاقلانه است؟
علاوه بر همه اینها؛ ترامپی که خود را در فساد غرق کرده، از وزارت دادگستری برای بهرخ کشیدن بیقانونیهایش استفاده میکند و از آن بهعنوان سپری برای محافظت خود و دردانههایش سود میبرد؛ آیا راهی باز گذاشته تا بتوان از کنار آمدن یا همکاری کردن با او و حزبش حرف به میان آورد؟
در شرایط حال حاضر دموکراتها باید تنها درباره شکستدادن ترامپ فکر کنند، نه اینکه درباره کنار آمدن با او یا همفکرانش در انتخابات ۲۰۲۰ زبانبازی کنند. اگر تمرکز دموکراتها رسیدن به مصالحه با هواداران و همفکران ترامپ باشد و نه فقط و فقط شکست دادن و از دور خارج کردن تفکراتی که راه به ظهور کسی چون ترامپ باز میکنند، آنوقت است که سایه ترامپ از سر این جامعه دور نخواهد شد.