
دام دیگر ترامپ برای دموکراتها
رویارویی آمریکا با چین، در پسزمینه جهان کرونایی، نظم نامتقارن روابط بینالملل را با موج جدیدی از بینظمی روبهرو کرده است. اتهامهای پیدرپی ترامپ علیه چین، به شمشیر دولبهای در دست ترامپ تبدیل شده است که از طریق آن هم به دنبال تقویت مواضع خود در انتخابات آینده است و هم قدرت افزایش یافته چین را به چالش میکشد. با این حال، استفان ورتهایم، معاون پژوهش سیاسی در پژوهشگاه جنگ و صلح سالتزمن، به همراه خانم راشل اسپلین اودل، پژوهشگر امنیت بینالملل در مرکز علوم و امور بینالمللی بلفر، در پژوهشی مشترک، رویارویی جدید ترامپ با چین را نیرنگ دیگری از جانب ترامپ میدانند. آنان معتقدند که رئیس جمهور با استفاده از این حربه، در پی آن است تا افکار عمومی را از ناکامی دولت در مدیریت کرونا منحرف کند و از سویی از آن به عنوان ابزار جدیدی در رقابتهای ریاست جمهوری آینده، بهره گیرد. همچنین در این پژوهش، از انداختن توپ به زمین دموکراتها و قرار دادن آنها در دو راهی «موافقت با ترامپ در مورد چین، یا متهم شدن به همراهی با چین علیه منافع آمریکا»، به عنوان نقشه دیگر ترامپ یاد کرده و به دموکراتها هشدار دادهاند که نسبت به عواقب آن هوشیار باشند. در همین خصوص، نسخه کامل مقاله منتشر شده در نیویورک تایمز را که هفته گذشته توسط این دو پژوهشگر آمریکایی در این نشریه ارائه شد، در ادامه میخوانید:
به گزارش روز نو :ترامپ در جهت فرافکنی و تغییر مسیر افکار عمومی از ناکامیهای خود، به دنبال فراهم کردن بسترهای یک جنگ سرد جدید است.؛ جنگی که قرار است این بار، علیه چین درگیرد. سوال اصلی اینجاست که آیا دموکراتها میتوانند از این دام جدید ترامپ، دور بمانند و در تله رئیس جمهور اسیر نشوند؟ ایالات متحده در حقیقت بسیار قبلتر از همهگیری کرونا و حتی قبل از وقوع رکود بزرگ و همچنین قبل از حملات تروریستی در خاک خود، جنگ جهانی علیه تروریسم را آغاز کرده بود. رهبران این کشور برای فرار از آثار تبعات منفی اقتصادی و همچنین خانههایی که یکی پس از دیگری از حضور میلیونها آمریکایی مقروض خالی میشد، بر دشمنی فرضی در خارج از کشور تمرکز پیدا کردند. جنگ با تروریسم البته منجر به خاتمه تروریسم نشد، بلکه تبدیل به جنگی با طرفهای خودی شد. در نهایت آنچه فرو ریخت، اسطورهای خیالی از یک ایالات متحده پیروز بود که میتوانست در پایان این پیروزی، جهان را به اطاعت بدون چون و چرای خود، وادارد. این اسطوره خیالی هم اکنون نیز در حال عقبنشینی است، زیرا هنوز هم به همان روشهای شرورانه متوسل شده است.
اگر چه دشمن جدید یک ویروس است که حتی نسبت به تروریستها از قدرت شفاهی کلامی و فیزیکی نیز برخوردار نیست، اما با این وجود دونالد ترامپ به مانند جمهوریخواهان پیش از خود، روش مبارزه خود را در هدف قرار دادن یک قدرت خارجی انتخاب کرده است. در این بین، چین، جایی که به نظر میرسد شیوع ویروس کرونا از آن آغاز شده و البته هیچ مسئولیتی را نیز در خصوص آن نپذیرفته است، هدف اصلی ترامپ تعیین شده است.
با گسترش همهگیری کرونا در آمریکا، رئیس جمهور ترامپ بارها پکن را به دلیل عدم مهار و گزارش در مورد عاملی که او آن را «ویروس چینی» میخواند، نکوهش کرد. در حال حاضر نیز مایك پمپئو، وزیر امور خارجه او معتقد است که بر اساس تعداد شواهدی که وجود دارد این ویروس از آزمایشگاهی در چین به بیرون سرایت کرده است، هر چند در این خصوص، هیچ مدرکی ارائه نداده است. این اتهام، اگرچه مورد تردید دانشمندان و سازمانهای اطلاعاتی قرار گرفته است، اما ممکن است که باعث ایجاد یک هجمه جهانی علیه چین شود، همانگونه که دولت جورج دبلیو بوش در سال 2003 توانست با استفاده از دلایل واهی، هفت نفر از هر 10 آمریکایی را متقاعد کند که کشور عراق به رهبری صدام حسین در حملات 11 سپتامبر، مشارکت داشته است.
نگاه به خارج از مرزها و پیدا کرن یک هیولا برای مبارزه، مردم آمریکا را از این همهگیری کرونایی، نجات نخواهد داد و تنها ایالات متحده را وارد یک جنگ سرد با دومین قدرت جهان خواهد کرد. این یک اشتباه تاریخی است و متاسفانه آمریکا هماکنون در آستانه آن قرار گرفته است؛ اشتباهی به مراتب غیر قابل توجیهتر و ویرانگرتر از آن اشتباه جنگ صلیبی که پس از حادثه یازدهم سپتامبر رقم خورد. البته که این قمار جدید دولت آمریکا، با سروصدای همیشگی ترامپ همراه شده است. ترامپ با بزرگنمایی این مساله که چین در ارائه حقیقت و شواهد شیوع این بیماری با مقامات بینالمللی بهداشت، همکاری نکرده است، در صدد آن است تا از ناتوانی در مسئولیت کنترل این بیماری همهگیر شانه خالی کند و از آن فرصتی برای انتخابات ماه نوامبر بسازد. کمپینهای طرفدار ترامپ در حال حاضر جو بایدن را «پکن بایدن» نامیدهاند و در پی آن هستند تا از این طریق برای او تلهای ایجاد کنند تا یا از چین دفاع کند یا در مخالفت با چین، مواضع ترامپ را برگزیند. مسالهای که در هر دو حالت به نفع رئیس جمهور ترامپ است.
سرزنش چین همچنین از دیدگاه تنبیهی ترامپ در رویکرد او به مسائل جهانی ناشی میشود. دولت ترامپ پس از تمرکز بر روی لیست کشورهایی که مطابق با نظر او، از ایالات متحده سوء استفاده میکنند، خواستار جبران خسارت از سوی چین به دلیل آنچه او آن را فرار این کشور از مسئولیت خود در مورد اشاعه ویروس کرونا میخواند، شده است. با این وجود نباید از نظر دور داشت که چنین اقداماتی در نهایت موجب عکسالعمل سریع چین و دعاوی قانونی این کشورعلیه ایالات متحده خواهد شد. این امر همچنین ممکن است منجر به آن شود که آنها همکاریهای لازم برای توسعه و ساخت درمانهای ویروس کرونا را کمتر کنند، مسائلی که البته موازی با ادامه تضعیف اقتصاد جهانی ادامه پیدا خواهد کرد. بنابراین نتایج ادامه این روند، متفاوت از اهداف ترامپ بوده و کنترل همهگیری جهانی این ویروس را با چالشهای بیشتری روبهرو خواهد کرد.
البته نگرانی در مورد چین، از دیرباز توسط دولتمردان در اذهان مردم آمریکا، تزریق شده است. زیادهطلبیهای ژئوپلیتیکی چین، انحصارطلبی اقتصادی و همچنین نقض حقوق بشر در این کشور همواره از نمونههایی بوده است که حتی پیشتر از سوی برخی مشاوران اوباما نیزمطرح شده و در برخی موارد حتی ادامه تعامل با چین، شکننده ارزیابی شده بود. این در حالی است که برنامه استراتژی امنیت ملی 2017 آمریکا در زمان ترامپ نیز، چین را به عنوان یک تهدید در عرصه رقابت با آمریکا تعریف کرده است.
در تابستان گذشته، چندین محقق هشدار دادند كه «جنگ سرد جدید» بین ابرقدرتها میتواند جهان را وارد یک رقابت شدید نظامی دیگر کرده و تمام همکاریهای انجام شده در زمینه تهدیدات سیارهای مانند گرم شدن کره زمین، بیماری و مبارزه با محرومیتها را از بین ببرد. با این وجود ترامپ در آن زمان نشان داد که علاقهمندی او به معامله با چین، بسیار بیشتر از یک مبارزه ژئوپلیتیکی است. با وجود همه نگرانیها از خطرات چین، در انتخابات مقدماتی ریاست جمهوری، شعار نامزدهای دموکرات بیشتر درباره پایان دادن به درگیریها و مقابله با تغییرات آب و هوا بود و صحبتی از مقابله با چین در میان نبود، در حالی که در حال حاضر این نگرانی تا حدی افزایش پیدا کرده که ممکن است این بیماری همهگیر، زمینهای برای یک جنگی جدید ایجاد کند.
به هر روی دموکراتها و جمهوریخواهان تنها با یک انتخاب روبهرو هستند و آن اینکه امنیت آمریکا را در اولویت خود قرار دهند. در این بین، جو بایدن باید تصمیم بگیرد که آیا حزب خود را به سمت تله ترامپ سوق دهد یا بازی متفاوتی برگزیند؟ نباید فراموش کرد که در گذشته، تلاش راستهای افراطی دموکرات در جنگ با تروریسم، بینتیجه ماند و باعث شد تا لکه حمایت از جنگ عراق در کارنامه بایدن باقی بماند.
بایدن باید اکنون نشان دهد که از اشتباهات گذشته، درس گرفته است.
او باید به صراحت، موضعگیری خود را در برابر این جنگ سرد محتمل و غیر ضروری ابراز کرده و نشان دهد که برای امنیت و رفاه آمریکاییها ارزش قائل است. چه خوب است که در آینده و در یادآوری تجربه واکنش نسبت به این همهگیری، از آمریکا به عنوان کشوری یاد شود که همکاری موثری در کاهش این تهدید در جهان داشته است، تا اینکه به نظر آید که این کشور در پی آن بوده تا تهدیدها را افزایش داده و خطرات جدیدی ایجاد کند.