
اصلاحطلبان با افکار عمومی همراه نباشند، حذف میشوند
با نزدیک شدن به یکسال پایانی دولت روحانی، عملکرد هشتساله او روزبهروز بیشتر زیر ذرهبین قرار میگیرد و این بار هم این ذرهبین بیشتر در دست مخالفان او و کابینهاش قرار دارد. کسانی که برانداز نامیده میشوند هم با مخالفان روحانی همنوا هستند، چراکه برخی از ناکامیهای دولت ملعبهای برای تخریب سیاستهای کلی نظام توسط آنها شده است. اما امروز با وجود تمام ناکامیها و فشارها در داخل و خارج روحانی توانست از بحران کرونا با بسیاری از کشورهای توسعه یافته برابری کند. آذر منصوری فعال سیاسی اصلاحطلب در این باره معتقد است: «دوران کرونا و عبور از این بحران با خسارتهای کمتر نقطه قوتی برای دولت است و به همین ترتیب به میزانی که دولت بتواند از پس مشکلات داخلی و بیرونی برآید قاعدتا جایگاه دولت هم بهتر از چندین سال گذشته خواهد بود. یکسال پیشرو بهترین فرصت برای آقای روحانی است تا با اتخاذ تصمیمات درست و گفتوگوی بیشتر با مردم پیوندها را تقویت کند و مردم را با خود همراه کند، اما در مجموعه فشارهایی که دولت آقای روحانی داشت با هیچیک از دولتها در طول عمر نظام قابل مقایسه نیست.» این گفتوگو را در ادامه میخوانید.
فکر ميکنيد صحبتهاي اخير رئيس دولت اصلاحات چه تاثيري در روند سياستورزيهاي جريان اصلاحات خواهد داشت؟
به گزارش روز نو :بهنظر من توجه به صحبتهاي اخير رئيس دولت اصلاحات بدون در نظر گرفتن اينکه مواضع او با اتکا به اظهارنظرهاي گذشتهاش بوده، ما را دچار قضاوتهاي غلط و افق ديد خطا خواهد کرد. رئيس دولت اصلاحات از انتخابات 92 و حتي قبل از انتخابات 92 هم محور و بحث اصلي را در آشتي ملي قرار داد در واقع تاکيد او هميشه بر اصلاحات بوده است. رئيس دولت اصلاحات تاکيد کرده که جريان اصلاحات بايد همواره در جامعه و در کنار مردم حضور داشته باشد و از همه ظرفيتهاي موجود براي نجات کشور، تقويت همبستگي، وحدت ملي، بهبود شيوه حکمراني و اعمال اصلاحات استفاده شود.
با اين وجود نقدهايي که مطرح ميکنند او محافظهکارانه عمل ميکند را ميپذيريد؟
رئيس دولت اصلاحات حتي در انتخابات مجلس و بعد از آن هم راي و حمايت خود را اعلام کرد و تنها دليل او براي اينکار هم همين باورهاي عميق و قوي رئيس دولتهاي هفتم و هشتم به اصلاحات تدريجي در کشور بود. اما فکر ميکنم صحبتهاي اخير او به اين جهت مهم بود که سعي داشت با نهيبي به اصلاحطلبان يادآور شود که آنها بايد در جهت احياي سرمايه اجتماعي خود گام بردارند. در واقع بعد از حضور قدرتمند اصلاحطلبان در انتخاباتهاي اخير و به لحاظ استفاده از همه توان و مقدورات خودشان امروز به نقطهاي رسيدند که سرمايه اجتماعي آنها بيش از هميشه فروکش کرده است. اصلاحطلبان هميشه سعي داشتهاند با به کار گرفتن تمام قوا کشور را از مشکلات نجات دهند و به تقويت نهادهاي دموکراتيک کمک کنند.
فکر ميکنيد مهمترين اقدام جريان اصلاحطلبي در يکسال باقي مانده دولت روحاني براي احياي پايگاه اجتماعي خود در چه راستايي بايد باشد؟
اصلاحطلبان بايد بتوانند به جريانسازي اصلاحات دموکراتيک در مناسبات حقيقي و حقوقي قدرت امروز دست پيدا کنند، چراکه همگان شاهد افت مشارکت مردم در پاي صندوقهاي راي در انتخابات اسفندماه بوديم. در انتخابات اخير مقاومت در برابر اصلاحات با توجه به مسائل مربوط به بررسي صلاحيتها آسيب زيادي به اين جريان و نيز اعتماد عمومي وارد کرد در نتيجه همه اين اتفاقات اصلاحات به نقطهاي رسيد که براي احياي سرمايه اجتماعي خود بايد بتواند پيوندهاي بين گفتمان و رويکرد خود و مطالبات مردم را عميقتر کند. از ديدگاه من اين نکته مهم است. در زماني که رئيس دولت اصلاحات از اصلاحطلبان پرسش ميکند برنامه آنها براي پساکرونا در ايران و شرايط امروز کشور چيست ناظر به همين موضوع مهم است. درواقع نوع سياستورزي اصلاحطلبان و برنامهاي که براي بهتر شدن شيوههاي حکمراني ارائه ميکنند و افرادي که سرمايههاي اجتماعي خودشان را هزينه ميکنند تا برنامهها پيگيري شوند بايد بتوانند تاثير لازم و عيني را در رضايتمندي مردم داشته باشند و اين کمک به سرمايه اجتماعي اصلاحطلبان است.
کادرسازي در جريان اصلاحات چه کمکي ميتواند به پايگاه اجتماعي آنها کند؟
هرقدر اين پايگاه قويتر باشد به شکل موثرتري ميتوانند در مناسبات حقيقي و حقوقي قدرت حضور پيدا کنند، اصلاحطلبان بايد بدانند در چه شرايطي چه در بزنگاه انتخابات و چه در نوع تقويت اصلاحات جامعهمحور و مشارکت سازمان يافته مردم ميتوانند در کنار مردم قرار بگيرند. بخشي کمک ميکند جامعه نهادمند شود و بخشي لازم است کادرسازي کند تا افراد موثر در قدرت حضور پيدا کنند. تاکيد رئيس دولت اصلاحات در آشتي ملي هم برگرفته از همين رويکرد و نگاه است، قاعدتا اصلاحطلبي با توجه به نقطه عزيمت خود از دوم خرداد 76 مجموعه تلاش خود را به کار گرفته که از يکسو تقويتکننده منافع ملي کشور باشد و از سوي ديگر بتواند نهاد جمهوريت نظام را تقويت کند. بناي انقلاب اسلامي تقويت خواست و مطالبات مردم بود و کليدواژه و رمز وحدت ملي هم توجه به همين مطالبات بوده است. اصلاحات بايد بتواند تاثيرات لازم و عيني را براي رضايتمندي افکار عمومي در جامعه فراهم کند و همچنين بتواند به قويتر شدن کارگاه اجتماعي اصلاحطلبان و احياي سرمايه اجتماعي آنها کمک کند. قاعدتا هرقدر اين کارگاه قويتر باشد به شکل قويتر ميتوانند در مناسبات حقيقي و حقوقي قدرت حضور پيدا کنند، البته کمک شاياني هم به نحوه حضور جريان اصلاحات در بزنگاههاي انتخاباتي ميشود.
اگر به کليدواژههايي که شامل وحدت ملي و توجه به خواست مردم است، اهميت لازم داده نشود شامل چه پيامدهايي براي کشور خواهد بود؟
مسائلي که در ديماه 96 و آبان 98 شنيديم براي اينکه بدانيم مسئولان و مردم نياز به آشتي و همگرايي بيشتر دارند. از ديدگاه من مجموعه بحثهاي رئيس دولت اصلاحات و رويکرد نگاه او در امتداد مجموعه مواضعي بود که او از گذشته هم داشته و اصلاحطلبي جز اين هم نميتواند باشد. نگاه يکسويه به قدرت و حضور در قدرت به هر قيمتي مضموم است و اصلاحطلبان اگر نتوانند با حضور خود حتي در شرايط حداقلي موجبات رضايتمندي افکار عمومي را فراهم نکنند عملا از صحنه سياسي کشور حذف خواهند شد، تاکيد رئيس دولت اصلاحات هم بيشتر به همين منظور بود.
شرايط را در انتخابات 1400 چطور پيشبيني ميکنيد؟ چه ميزان اين امکان وجود دارد شرايطي مشابه انتخابات اسفندماه را شاهد باشيم؟
من فکر ميکنم اگر تاکيد بر گفتمان و برنامه مدنظر اصلاحطلبان باشد قاعدتا کانديدايي که مورد حمايت اصلاحطلبان قرار ميگيرد، بايد کسي باشد که بتواند مدافع اين برنامه باشد و توان لازم را براي اجراي اين برنامهها داشته باشد. کليد اين عملکرد را در انتخابات 98 زديم اما بخش زيادي از سرمايه اجتماعي اصلاحطلبان فرو ريخته که بايد احيا شود. بنابراين در انتخابات 1400 هم اصلاحطلبان بايد کليدواژه هر نوع کنش و سياستورزي که ميخواهند اجرا کنند، با توجه به دستورالعملهاي خود باشد. اين مساله مهمترين مساله است فارغ از اينکه برخي مسائل قابل پيشبيني نيست اما بايد بدانند با کدام کنش ميتوانند سرمايه اجتماعي خود را احيا کنند به هر ترتيب اگر شرايط پيش رو در انتخابات 1400 به مانند انتخابات 98 باشد همان تصميمي که در انتخابات 98 گرفته شد در انتخابات آتي هم همان خواهد بود، البته شرايط مهم است. اما از امروز اينکه شرايط پيش رو را مشابه انتخابات 92، ،94 98، بدانيم زود است و بايد قضاوت را به زمان ديگري موکول کنيم. بايد ديد چه تحولاتي که در يکسال پيش رو رخ ميدهد و براساس آن کدام سياستورزي موثر است که بتواند جمهوريت نظام را تقويت کند و رضايتمندي مردم را هم تامين کند. در نهايت بايد به دستورالعملي دست پيدا کنيم که براساس آن تشخيص بدهيم اصلاحات دموکراتيک در ايران چه هندسهاي دارد و اصلاحطلبان هم با همين شرايط براي مدل حضور در انتخابات 1400 تصميمگيري و برنامهريزي کنند.
در يکسال پاياني دولت روحاني هجمهها عليه دولت و جرياني که آن را حمايت کرد شدت گرفته است. علت را چه ميدانيد؟
هجمهها عليه دولت و اصلاحطلبان از دو ناحيه ادامه دارد يک براندازان هستند که اساسا حتي براي آنها چيزي به نام ايران هم موجوديت ندارد و از اعمال تحريمهاي ظالمانه تا مجموعه فشارهايي که به ايران وارد ميشود در اين قالب قابل تعريف است، آنها ميخواهند از فشارهاي حداکثري سوءاستفاده کنند و حتي ورود کرونا به ايران هم نتوانست مانع از رويکردهاي آنها شود. سوي ديگر رقباي سياسي روحاني و اصلاحطلبان هستند که به رغم تاکيد اصلاحطلبان به تقويت مولفههاي آشتي ملي و وحدت ملي، همچنان متوسل به سنگاندازي و فشار هستند البته اين نافي بخشهايي از دولت که ميتواند کارآمدي بيشتري داشته باشد نيست اما از اين دو ناحيه بيشترين فشار به دولت وارد ميشود.
اين نقدها را تا چهاندازه منصفانه ميدانيد؟
اما شرايط امروز کشور شرايط سادهاي نيست و همه بايد کمک کنند که مشکلات پيش روي دولت به حداقل برسد، هرچند به هر ترتيب مقايسه شرايط کشور ايران با بسياري کشورها به رغم تحريمهايي که بر ما وارد است و تنگناهاي پيش رو، عملکرد قابل دفاعي است به جهت خسارتهايي که ايران متحمل شده است. درنهايت فکر ميکنم دوران کرونا و عبور از اين بحران با خسارتهاي کمتر نقطه قوتي براي دولت است و به همين ترتيب به ميزاني که دولت بتواند از پس مشکلات داخلي و بيروني بربيايد قاعدتا جايگاه دولت هم بهتر از چندين سال گذشته خواهد بود. يکسال پيش رو بهترين فرصت براي روحاني است تا با اتخاذ تصميمات درست و گفتوگوي بيشتر با مردم پيوند ها را تقويت کند و مردم را با خود همراه کند اما در مجموعه فشارهايي که دولت روحاني داشت با هيچيک از دولتها در طول عمر نظام قابل مقايسه نيست.
با توجه به اينکه روحاني در دولت خود با مشکلات عديدهاي مواجه شد که بخشي از آنها هم سنگاندازيهاي داخلي بود، فکر ميکنيد آيا اصلاحات در انتخابات آتي بازهم فردي منتسب به اصلاحطلبي يا محافظهکار معرفي کند؟
هجمه در خارج از ايران و هجمههايي که برخي در داخل به دولت ميآوردند اين نهاد بزرگ را در دستيابي به بسياري از اهداف خود ناکام گرداند، به همين ترتيب فکر ميکنم اصلاحطلبان بايد در سياستورزي خود مجموعه ملاحظات و متغيرهاي اثر گذار را مورد بررسي و کنکاش قرار بدهند تا بهترين تصميم را در نوع سياستورزي خود مشخص کنند.