
رئيسی ضرورت «تغيير» را بيشتر درک کرده است
روز نو :اولین شهردار تهران پس از انقلاب و سومین دبیرکل نهضت آزادی ایران است. چهره سیاسیای که از ابتدای انقلاب تاکنون در صحنه سیاسی ایران حضور داشته و فرازونشیبهای مختلف چهار دهه گذشته را مشاهده و درک کرده است. نام اتاقی را که با او در آن صحبت میکنیم؛ اتاق «انقلاب» گذاشته و عکسهایی از مهندس بازرگان و دکتر یزدی و دیگر یاران انقلابیاش بر دیوار آن نصب کرده است. همچنان باصلابت است و درکلامش همواره از آموزههای دینی استفاده میکند. به بهانه تحلیل و ارزیابی چهار دهه حکمرانی در ایران و فرازونشیبهای آن با این سیاستمدار کهنهکار گفتوگو کرده است که در ادامه میخوانید.
شما از ابتدای انقلاب در صحنه سیاسی کشور بودهاید؛ چه شد که کشور به نقطه امروز رسیده است؟ در چه زمینههایی براساس اصول انقلاب حرکت شده و در چه زمینههایی انحراف بهوجود آمده است؟
برای پاسخ به این سوال راهبردی که چه عواملی موجب شرایط کنونی کشور شده است، نیاز به مرور برخی رخدادهای اول انقلاب است. انقلاب اسلامی بهمن 57 حاصل جنبش اجتماعی مردم ایران از انقلاب مشروطه، نهضت ملی ایران، رخدادهای پس از خرداد 42، تلاشهای آگاهیبخش روشنفکران از جمله دکتر شریعتی، مبارزات انقلابی گروههای مختلف تا سال 54 و ادامه جنبش اجتماعی تا بهمن 57 با مشارکت همه ملت ایران و همه گروههای سیاسی بود. اما در این انقلاب دو گروه نقش پررنگتری داشتند. روحانیت مبارز به رهبری امامخمینی، که بیشتر نقش بسیج تودههای مردم را داشتند و روشنفکران ملی و مسلمان از جمله شخص مهندس بازرگان، که بیشتر نقش مدیریت انقلاب را برعهده داشتند. دستاورد راهبردی انقلاب بهمن 57 برداشتن گام اول برای حذف نماد استبداد سیاسی2500 ایران، یکی از دو عامل توسعهنیافتگی ایران بوده است. برداشتن این گام اولیه ضروری بدونمشارکت روحانیون مبارز امکانپذیر نبوده است. روشنفکران جامعه ما هرگز چنین امکان و توانی را نداشتهاند و البته روحانیون هم به تنهایی قادر به این اقدام نبودهاند. اما چرا مردم در راهپیماییهای سال 57 رهبری امام خمینی را پذیرفتهاند؟ بهطور مشخص هماهنگی امام با جنبش اجتماعی ایران در مقابله با استبداد سلطنتیشاه و ایستادگی در دوران تبعید هماهنگ با جنبش اجتماعی در مقابل رژیم استبدادی و بهویژه مطرحکردن مطالبات تاریخی ملت ایران یعنی «آزادی، حاکمیت ملت، حقوق شهروندی و...» در نوفللوشاتو بر بام رسانههای جهانی بوده است. به همین علت ملت ایران در12 فروردین 58 قبل از ارائه قانون اساسی با اعتماد به مرجعیت و چشماندازی که امام خمینی برای جمهوری اسلامی ارائه داده بودند با 98 درصد آرای خود به جمهوری اسلامی رای دادهاند. اما پس از تغییر و اصلاح قانون اساسی به پیشنویس قانون اساسیای که در دولت موقت نهایی شده بود، آرمانهای اولیه انقلاب و مطالبات تاریخی ملت ایران شکل گرفت. امروز گاهی حکمرانی در عرصههای مختلف داخلی، منطقهای و بینالمللی، شکاف بین ملت و مسئولان، فساد، فقر و بیکاری، فرار نخبگان و پیامدهای تحریمهای ظالمانه و اپیدمی کرونا و بحرانهای زیستمحیطی و عدمدسترسی به آب شرب در بخشی از استانهای کشور چون خوزستان تا حدودی قابل مشاهده است.
این شرایط چگونه شکل گرفته است؟ گروههای سیاسی دیگر و بهخصوص ملیگرایان چه راهکاری برای مدیریت کشور داشتهاند؟
مرور رخدادهای پس از انقلاب تا خرداد 60 و جنگ قدرتی که بین گروههای مختلف پیش آمده و پیامد آن طرد گروهای مخالف بوده است، در این فرصت کوتاه امکانپذیر نیست. آنچهدر این فرصت مایلم به آن اشاره کنم دیدگاه راهبردی مهندس بازرگان و یاران ایشان در قبال مسائل پیش آمده بوده است. مهندس بازرگان با آگاهی از پیامدهای حضور نهاد دین و روحانیت در قدرت در حالی که جامعه مذهبی ایران به ویژه نسل جوان انقلابی شیفته و مطیع آقای خمینی بود، در هر فرصتی تلنگر آگاهیبخش داشته که تفصیل آن در خاطرات ایشان آمده است. به عنوان نمونه در دیدار نوفللوشاتو برخلاف دیگران تاکید داشته باید با دوستان در ایران مشورت کند. موضوع در جلسه شورای مرکزی نهضت مطرح و طی بیانیهای اعلام شده است که چون اکثریت ملت ایران رهبری امام را پذیرفتهاند ما هم رهبری ایشان را میپذیریم، یعنی تاکید بر رای و حاکمیت ملت ایران. در رفراندوم 12 فروردین و در مقاطع مختلف دوران 9 ماهه دولت موقت، از جمله آخرین سخنرانی ایشان پس از پذیرش استعفا، شاهد چنین تلنگرهای آگاهیبخشی هستیم که به دفعات در فضای مجازی منتشر شده است. اما آن دیدگاه راهبردی مهندس بازرگان بهطور مشخص در بیش از 100 اثر در مجموعه آثار ایشان در طول 16 سال ( 57 تا 73) توسط بنیاد فرهنگی مهندس بازرگان، تدوین و منتشر شده است. این مجموعه آثار روی یکمحور اصلی متمرکز است که بر اساس آموزههای قرآنی و سنت و تجربه بشری و عقلانیت نشان میدهند جایگاه نهاد مذهبی در عرصه عمومی و آگاهیبخشی و نظارت است و بعد حضور در قدرت. این فرآیند از جمله از اثر «انقلاب ایران در دو حرکت» در سال 61 آغاز میشود و در سال 62 در اثر «گمراهان» به سرگذشت و سرنوشت حاکمیت نهاد کلیسا و روحانیت مسیحیت در قدرت در قرونوسطی میپردازد و نهایتا در سال 71 در اثر «آخرت و خدا هدف رسالت پیامبران» نشان میدهند رسالت اصلی پیامبران پیوند انسان با ارزشهای آخرت و خداست. در آیات بعثت قرآن نیز همین اصل مورد تاکید قرار گرفته و هدف پیوند وجودی انسان به ارزشهای خالق هستی است تا تزکیه شود و در جایگاه طبیعی انسانی خود قرار گیرد. در این صورت آموزههای قرآنی اصول کلی راهنما را در اختیار بشر قرار داده تا با حکمت و فرزانگیای که خداوند در وجود انسان نهادینه کرده، خود زندگی و جامعه خود را اداره کند. این آگاهیبخشی در سطح نظری و همچنین آگاهیبخشی در سطح سیاسی پس از خرداد 60 در سخنرانیهای مجلس اول، زمینه رشد و آگاهی جامعه را به تدریج فراهم میسازد. پیامد اینگونه آگاهیبخشیها از همان دهه60، که بهتدریج نهادهای اجتماعی دیگری شکل میگیرند، چون «جمعیت دفاع از آزادی و حاکمیت ملت ایران» (سال 65 تا 69)، «حلقه کیان» ( از اواخر دهه 60) و «جمعیت تلاشگران تامین انتخابات رقابتی» (74 تا 76)، زمینه تحولاتی را در جامعه فراهم میکنند که انتخابات دوم خرداد 76 خروجی این آگاهیبخشی و ایستادگی دموکراتیک در قبال نظریه حاکم برای یکدستسازی قدرت در آن زمان بوده است. مجموعه رخدادهای دهه بعد تا انتخابات 1400 تداوم همین روند آگاهیبخشی جامعه و تعامل با نظریه حاکم بر مدیریت کشور بوده است.
شرایط انتخابات1400 به چه صورت بوده و در چه مسیری قرار داشته است؟
شرایط انتخابات 1400 و انتخاب آقای رئیسی با مشارکت حداقلی مردم با انتخابات دورههای پس از خرداد 60 بهلحاظ مدیریت انتخابات و اعمال نظریه حاکم هیچ تفاوتی نداشته است. در انتخابات سالهای 60 و 64 از قبل رئیسجمهور مشخص بوده است. در سال 64 حتی نامزدی مهندس بازرگان با آن سوابق روشن که در دولت موقت به عنوان دولت امام زمان معرفی شدهاند هم ردصلاحیت شدهاند. در انتخابات سالهای 68 و 72 هم کاملا مشخص بوده که آقای هاشمیرفسنجانی انتخاب میشود. در انتخابات 76 همانطورکه قبلا اشاره شده نامزد حاکمیت مشخص بوده و آقای خاتمی هم قرار بوده است پوششی باشد. اما رشد و آگاهی جامعه و عملکرد آقای خاتمی با ارائه برنامه توسعه سیاسیای که مورد توجه و مطالبه مردم بوده است، آن رخداد تاریخی را رقم زده است. در انتخابات سال 80 تمام برنامهریزیها با هدف انصراف آقای خاتمی بوده یا اینکه با آرای پائین آقای خاتمی را در اختیار قرار گیرند. اما مردم با آگاهی با 24 میلیون رای مجدد به آقای خاتمی این برنامه را با شکست روبهرو ساختهاند. در انتخابات سال 84 با انتخاب آقای احمدینژاد حاکمیت در دو دوره موفق به یکدستسازی شده است. اما پیامدهای خسارت بار آن در عرصههای مختلف داخلی و بین المللی بر کسی پوشیده نیست. در انتخابات سالهای 92 و 96 هم تمام تلاش خود را بهکار بردند تا دولت یکدست و کارگزار انتخاب شود؛ اما مردم با آگاهی خودشان به آقای روحانی، از این اقدام جلوگیری کردهاند. با توجه به این تجربیات گذشته از همان سال 96 با عزم راسخ انتخابات مجلس سال 98 و انتخابات سال 1400 برگزار شد و خروجی انتخابات مجلس و دولت هماهنگ با نهادهای انتصابی بود. در چنین شرایطی جنبش اجتماعی ایران و احزاب سیاسی توانمند، که صرفا منافع ملی برایشان مطرح است با پیشبینی چنین فرآیندی پس از حضور در انتخابات برای اعتراض مشارکت نکردند و رای اعتراضی خود را بهصورت قانونی و دموکراتیک ثبت کردهاند. آمار رسمی نشان میدهد در کلانشهرهایی چون تهران، که نقش بیشتری دارند 24 درصد در انتخابات شرکت کردهاند اما با 12 درصد آرای باطله فقط14 درصد مردم رای مثبت دادهاند.
با توجه به شرایط موجود چه چشماندازی را پیشروی کشور مشاهده میکنید؟
جمهوری اسلامی که مردم در 12 فروردین سال 58، با توجه به چشماندازی که امام خمینی در نوفللوشاتو مطرح کرده بودند که همان مطالبات تاریخی ملت ایران است، رای دادهاند. جمهوری اسلامیای که نهایتا اصل ولایت مطلقه فقیه به قانون اساسی به آن اضافه شده است. در چهار دهه گذشته عملا این نظریه بر عملکرد جمهوری اسلامی حاکمیت داشته است. راهکار خروج از بحرانها پیشنهاد پذیرش «پارادایم شیفت» و تحولدرونی است. این نظریه در آثار آقایان اکبر ثبوت و دکتر محققداماد قابل دسترسی و بررسی است.
با روی کار آمدن دولت رئیسی چه تحولی در فضای سیاسی کشور رخ خواهد داد؟ رئیسی میتواند درواقع رئیسجمهور همه مردم ایران باشد؟
اگر آقای رئیسی همانطور که خود اظهار کردهاند و با توجه به دیدگاه و نیروی انسانی هماهنگی که انتخاب کرده و خواهند کرد، انتظار تحول در فضای سیاسی کشور دور از انتظار نیست. ایشان برای اینکه رئیسجمهور همه ملت ایران باشند باید به نظرات و مطالبات حدود 70 درصدی که به ایشان رای ندادهاند هم توجه کنند. آقای رئیسی در سخنان خود در مراسم تنفیذ و تحلیف شعارهایی را مطرح کردهاند که اگر واقعا به آنها پایبند باشند، در این راستا میتواند کارگشا باشد. از جمله اینکه «ما مدافع واقعی حقوق بشر هستیم، دولت برای تامین منافع مردم و اجرای عدالت خواهد ایستاد، تحریمها علیه ملت ایران باید لغو شوند، هر طرح دیپلماتیک که این هدف را محقق کند، مورد حمایت است... .» شرط لازم و ضروری برای تحقق این نوع تعهدات از یکسو بازگشت به مردم و تامین حقوق اساسی ملت است که در قانون اساسی تصریح شده است، و از سوی دیگر انتخاب همکاران توانمند و با حسنسابقه که ظرفیت انجام چنین تعهداتی را در شرایط کنونی داشته باشند. آیا نظریه حاکم بر مدیریت کشور با جلب همکاران توانمند و کارشناس در خدمات مورد نیاز موافقت میکند؟ برای رفع تحریمهای ظالمانه و تصویبFATF که پیشنیاز گشودن گام نخست مشکل معیشتی مردم است آیا با آن دیدگاه همکاران ایشان امکانپذیر است؟ کشورهایی چون چین تا آن نگاه ایدئولوژیک سنتی خودشان را کنار نگذاشتند و ارتباط خودشان را با توجه به واقعیتهای حاکم در روابط بینالملل در راستای منافع ملی تنظیم نکردند، نتوانستند مشکل اقتصادی خودشان را حل کنند. بنابراین اشخاص توانمند در حوزه اقتصاد و روابط بینالملل نیاز است.
محافظهکاران در مقطع کنونی تصمیم گرفتهاند فضای سیاسی کشور را یکدست کنند. آیا این یکدستی برای این بوده است که ضرورت تغییر درک شده بود و به همین دلیل تلاش میکنند از درون ساختارهای حکومت را اصلاح کنند؟
ساختار کنونی با مشکلات و پیچیدگیهای زیادی روبهروست؛ دولت باد کرده و حجم سنگین نیروی انسانی و شرکتهای وابسته حقوقبگیر، بخش قابلتوجهی از بودجه کشور را جذب میکند. همچنین نهادهای متنوع خارج از مدیریت دولت وجود دارند که بخش قابلتوجهی از اقتصاد کشور را در اختیار دارند و خود عملا دولت موازی هستند. راهکار علمی برای اصلاح این ساختار یکدست کردن حاکمیت و دولت و سپردن خدمات عمومی به بخش خصوصی بوده و لازمه این فرآیند حاکمیت قانون و تامین آزادی و حقوق شهروندی و امنیت سرمایهگذاری است. آیا در شرایط کنونی با نظریه حاکم بر مدیریت کشور چنین فرآیندی قابلتحقق است؟
آیا جریان راست از پویایی و خلاقیت کافی برای تغییر وضعیت موجود کشور برخوردار است؟ مهمترین چالشهای این جریان را چه میدانید؟
اگر منظور از جریان راست محافظهکاران، که خود را اصولگرا مینامند، هستند در شرایط کنونی طیف وسیعی را تشکیل میدهند. با توجه به رشد و آگاهی جامعه بسیاری از محافظهکاران از منتقدین عملکرد اصولگرایان هستند و نقدهای جدی خود را در فضای رسانهای مطرح میکنند. نقطه قوت جریان محافظهکار در کنار حاکمیت، قدرت اقتصادی و تشکیلاتی و اطلاعاتی است. این مجموعه نیز حتی برای بقای خودش راهکاری جز تحول در ساختار مدیریت کشور، حل مشکلات اقتصادی و بازگشت به مردم پیشرو ندارد.
جریان تحولخواه امروز بیرون از قدرت قرار دارد. آیا این بیرونبودن از قدرت میتواند زمینههای بازسازی و بازپروری جریان تحولخواه را فراهم کند؟
شرایط سخت کنونی جامعه طوری است که حتی آقای رئیسی هم شعار تحولخواهی را در برنامه خود بهکار برده است. ما در آستانه هر سال جدید همواره دعای «یا محول الحول و الاحوال حول حالنا الی احسن الحال» را سر میدهیم و از خدا میخواهیم بهترین شرایط تحول را برای جامعه ما فراهم سازد. بنابراین در اینکه جامعه ما نیاز به تحول دارد، ابهامی وجود ندارد. اما سوال اصلی این است که کدام تحول عملی و در راستای منافع ملی است. همانطور که قبلا اشاره شده کمهزینهترین راهکار تحول، استفاده از نظریه حاکم بر مدیریت کشور بهصورت پارادایم شیفت و تحول درونی است. در این صورت با اصلاح اصول 4، 5 و... قانون اساسی عملا همه مسئولان مستقیما منتخب مردم و پاسخگوی ملت خواهند شد. این فرآیند نیاز به اصلاح قانون اساسی دارد که امروز با تدبیر و تصمیم رهبری میتواند جامهعمل بپوشد.
عبور مردم از جریانهای سیاسی و نشان دادن اعتراضهای اجتماعی خود در گوشه و کنار کشور و به هر بهانهای به چه معناست؟ آیا جریانهای سیاسی جای خود را به جنبش اجتماعی دادهاند؟
وقتی مسئولان فرصت شکلگیری نهادهای مدنی و احزاب سیاسی را فراهم و تسهیل نکند، در شرایط بحرانهای معیشتی و زیستمحیطی، که شاهد آن در برخی از استانهای کشور به ویژه سیستانوبلوچستان و اخیرا خوزستان بودهایم بهطور طبیعی اعتراضهای مسالمتآمیز شکل میگیرد تا مسئولان صدای مطالبات آنها را بشنوند و بهموقع در رفع آنها اقدام کنند. در جوامع دموکراتیک نهادهای مدنی و احزاب سیاسی و البته رسانهها این رسالت را بر عهده دارند. آنان اینگونه مطالبات مردمی را به حاکمیت و مسئولان منتخب مردم منتقل میکنند که در نتیجه در جامعه تعادل و آرامش حاکم خواهد شد. در شرایط کنونی نهادهای مدنی و احزاب بهطور کامل ظرفیت چنین رسالتی را ندارند.
راهکار شما برای برونرفت از مشکلات کنونی چیست؟
راهکار ما از همان شهریور 1320 با استناد به آیه و آموزه قرآنی «انا... لایغیر ما بقوم حتی یغییروا ما بانفسهم» بوده است. اصلاحات جامعه بر این اصل استوار بوده است که تا خلق و خوی ملت تحول پیدا نکند، شرایط آن جامعه متحول نخواهد شد. به همین مناسبت باید تلاشهای اصلی خود را روی تحولات اجتماعی، آگاهیبخشی و ایجاد زیرساختهای لازم چون نهادهای مدنی متمرکز سازیم. در سالهای پس از انقلاب نیز همین سیاست راهبردی را متناسب با شرایط با تاکید بر این راهبرد که «جنگ ما جنگ حجت است نه جنگ قدرت»، دنبال کردهاند. در همین راستا برای آگاهیبخشی جامعه در شرایط پس از انقلاب رسالت اصلی عبور از مانع دوم توسعهنیافتگی ایران است که ریشه در پیرایهها و خرافات جامعه دارد. در طول چهار دهه گذشته در این راستا به اندازه دو یا سه قرن در قرونوسطی در جامعه ایران آگاهی و تحول بهوجود آمده است. راه طولانیای آمدهایم اما راه طولانیای را هم پیشرو داریم. مهمترین مولفه حکمرانی مطلوب برگزاری انتخابات رقابتی عادلانه است تا مردم با آزادی بر سرنوشت خود حاکمیت داشته باشند. راهکار کمهزینه رفع آن پذیرش پیشنهاد مشفقانه تحول درونی است. در صورتی که چنین تحول و اصلاحی را در قانون اساسی بهعمل نیاورند جنبش اجتماعی بهتدریج با استفاده از ظرفیتهای قانون اساسی این تحول را برای مطالبات برحق مردم پیگیری خواهد کرد.