
مذاکرات و نهادهای قدرت
مذاکرات هستهای تا این مرحله بسیار مثبت و منطقی پیش رفته است اما باید توجه داشت بهرغم اینکه تا این مرحله از مذاکرات دستاوردهای خوبی داشتهایم اما روند مذاکرات به طور کامل قابل پیشبینی نیست. مسالهای که در این جا مطرح میشود میزان تاثیر گذاری نهادهای قدرت چه در کشور ما و چه در ایالات متحده بر آینده مذاکرات است. از جمله نهادهایی که در آمریکا در مورد مذاکرات جبهه گیریهای متفاوت نسبت به اوباما داشته، کنگره این کشور است. کنگره در ایالات متحده آمریکا پایه تصمیمگیری در سیاست خارجه دولت آمریکاست و در حد تصویب قوانین میتواند در تصمیمات و موضعگیریهای مربوط به دولت تاثیر گذار باشد. نمیتوان با اطلاعاتی که در اختیار داریم قدرت بین قوه مقننه و مجریه را در ایالات متحده آمریکا با یکدیگر مقایسه کنیم. قوه مجریه این کشور اراده سیاسیاش دال بر ادامه روند مذاکرات و حل پرونده هستهای ایران براساس مذاکرات است. موضع قوه مجریه این کشور بارز و مشخص است. این قوه به صورت مستقل عمل میکند اما تابع تصمیمات کنگره است و کنگره میتواند در سیاستهایی که قوه مجریه اتخاذ میکند تاثیرگذار باشد. در جایگاهی که ما داریم نمیتوانیم به این امر آگاه باشیم که معادلات فیمابین آنها چگونه است و چه بازیهای سیاسی میان آنها جریان دارد. این موضوع داخلی کشور ایالات متحده آمریکا محسوب میشود و نماد بیرونی ندارد. در کشور ما مدیران و گروههای مختلف اجتماعی، سیاسی، اقتصادی وجود دارد که به فعالیت مشغولند. هر گروه به دنبال دستیابی به منافع گروهی خود است. ممکن است برای گروهی روند مذاکرات خوشایند نباشد و مذاکرات را به صلاح خود ندانند زیرا منافع شخصی و گروهی آنها را تامین نمیکند. در مورد پرونده هستهای کشور ما، بزرگان نظام در مورد روند مذاکرات تصمیمگیرنده هستند و این تصمیمگیری به افراد و جریانهای خاص واگذار نخواهد شد. روند رو به جلوی مذاکرات نشان از اراده سیاسی تصمیمگیران روند مذاکرات برای ادامه گفتوگوهاست. زمانی که تیم مذاکرهکننده در روند مذاکرات با بینشی منطقی پیش میروند و پشتیبانی مردمی را نیز با خود به همراه دارند، جریانها و گروههای داخلی که میخواهند بر روند مذاکرات تاثیری برای تغییر شرایط بگذارند، نمیتوانند موفق عمل کنند و تاثیرگذار باشند.