
خطر اصولگرایان در کمین رئیسی!
روزنو :خطر بزرگی دولت آقای رئیسی را تهدید میکند؛ خطری به نام اصولگرایان عاشق قدرت که حاضر هستند پس از پایان دوره، برای رسیدن به یک پست و مقام، هرآنچه میتوانند علیه رئیسجمهور فعلی و دولتش بگویند و تجربه هم این توانایی را به اثبات رساندهاست. دلواپسان، دیروز نوشتند: «توبه علنی و رسمی، اصلاح، تبیین علل اشتباه و بیان مثبتات رقیب از جمله لوازم و لواحق مسئولیتپذیری است که توسط هر مرتکب اشتباهی در سپهر سیاسی، باید انجام گیرد.» این جملات نشان میدهد که بهخوبی میدانند نباید پس از هر اشتباهی از «کیبود کیبود من نبودم» استفاده کنند اما مشخص نیست که چرا این روزها چنین بزرگوارانه میگویند که باید در قبال هر اشتباهی عذرخواهی صورت گیرد.
ماجرا چیست؟
زهرا نژادبهرام فعال سیاسی اصلاحطلب به «آرمان ملی» گفته بود: «ما نمیتوانیم بگوییم مــــــا حامی دولـــت روحانی نبودیم، اگر دولـــــــت روحـــــانی اشتبــــــــاهـــــی کـــردهاســت آن اشتبـــــاهات به گــــردن اصلاحطلبـــــان هم است» دلــواپسان بدون توجــه به جمله بعدی این فعال سیاسی که گفته بود: «اصولگرایان هم نمی توانند بگویند ما حامی دولت احمدینژاد نبودیم، اگر دولت احمدینژاد اشتباهاتی کرده است به گردن اصولگرایان هم است» نوشتند: «پرواضح است که منظور خانم نژادبهرام از مسئولیتپذیری جریان اصلاحات ایناست که آقایان و خانمها بنشینند و بگویند: بله! ما حامیان روحانی بودیم. و تمام... در گام اول ما قضاوت پیرامون این سطح از مسئولیتپذیری و فائده آن به حال مردم را برعهده مخاطبان محترم میگذاریم. و در گام بعد نیز به بیان این نکته میپردازیم که ضربالمثلی در زبان فارسی وجود دارد که میگوید: « با حلواحلوا کردن دهان شیرین نمیشود» به این معنی که ادعای مسئولیتپذیری داشتن اولا رافع مسئولیتهای بر ذمه نیست و ثانیا مسئولیتپذیری ملحقاتی عقلانی دارد که بدون آنها عبارت مسئولیتپذیری فقط در پیله لفظ میماند.
اصلاحطلبان خطاهای بزرگی از قبیل تحریـم انتخابات، فتنه ۸۸، سیاهنمایی، تخــریب کارنامههای جهادی، تقلا برای بهخیابان کشاندن مردم و کتمان مثبتات نظام را بر ذمه دارند که همه ارکان جامعهباید پــیرامون این پرونده قطور به بحث و اقتراح بنشینند. درگام بعدی هم اقدامـــاتی از قبیــل «توبه علنـی و رسمی، اصلاح، تبییـــن علــل اشتباه و بیـــــان مثبتات رقیـب» از جمله لوازم و لــواحق مسئولیتپذیری است که توسط هر مرتکب اشتباهی در سپهر سیاسی، باید انجام گیرد.»
برائت یک دقیقهای برای قدرت
اظهارات نژادبهرام نشان از مسئولیتپذیری اصلاحطلبان و عدم انکار حمایتهایشان از مسئولانی است که برای رایآوری آنها تلاش کردند و هیچگاه نمیتوان سخنی از زبان اصلاحطلبی شنید که مبتنی بر عدم حمایت این جریان از روحانی باشد. نهایت موضوعی که میتوان از اصلاحطلبان نقل کرد این موضوع است که دولت دوم روحانی موفق نبوده و اصلاحطلبان به تغییر در دولت دوم نقد دارند. محمد عطریانفر میگوید: «عملکرد آقای روحانی را در دو بازه زمانی میتوانید بررسی کنید؛ دولت نخستین و دولت بعدی که ارکان اصلی دولت اول هم اکثریت همین افرادی بودند که در دولت دوم هستند. ایشان در دولت اول خود، با همان اختیاراتی که اشاره میکنید، روندی را آغاز کرد و کار را به نقطه مطلوب و قابل قبولی رساند که همان تعبیر برد ــ برد بود، این دوره، دوره ستایشآمیزی است، ثبات اقتصادی داشتیم و مردم به آرامش رسیده بودند. اصلاحطلبانی که در سال 92 با تردید و شرط و شروط پشتسر آقای روحانی قرار گرفتند، در سال 96 با شوق و اقبال ایشان را تقویت کردند بهحدی که رقیب اصولگرای او که شخصیتی موجه، جوان، زحمتکشیده و در حوزههای قضائی موفق بود، بهرغم همه اقتدار و یکپارچگی اصولگرایان و کنار گذاشتن اختلافات در حمایت از وی، باز هم نتوانست بر آقای روحانی پیروز شود، این عدم پیروزی، ناشی از موفقیتهای چشمگیر همین دولت اول بود.» اما اصولگرایان پس از پایان دولت احمدینژاد یعنی دولتی که با حمایت تمام اصولگرایان بر سر کار آمده بود ، چهگفتند؟ بی تردید اکثر اصولگرایان نافی حمایتهای خودشان از احمدینژاد شدند و جالب اینجاست که برخی برای محکم کردن اعلام برائت از رئیسجمهور اسبق اینگونه گفتند که مگر احمدینژاد اصولگرا بود که از او حمایت کنیم! اصلاحطلبان اما هیچگاه ناجوانمردانه عمل نکرده و نگفتند مگر روحانی اصلاحطلب بود که از او حمایت کنیم. البته عملکرد روحانی و احمدینژاد قابل مقایسه با هم نیست و میتوان اعلام برائت اصولگرایان از احمدینژاد را به نوعی شرمساری این جریان از عملکرد و اظهارات او دانست.
رئیسی مراقب باشد
اکنون رئیسی باید مراقب اصولگرایان باشد تا4 یا 8 سال دیگر آنچه بعد از 92 درباره احمدینژاد گفتند، درباره او بیان نکنند. عملکرد و شخصیت رئیسی و احمدینژاد قابل مقایسه نیست چنانکه رئیسی از مسئولان رده اول کشور است که پس از ریاست بر قوه قضائیه به پاستور و ریاست جمهوری رفت. رفتار و گفتار او آگاهانه و بهدور از جوزدگی است که تفاوت زیادی با عملکرد احمدینژاد دارد اما اصولگرایان امروز همان اصولگرایان سابق هستند که بهراحتی برای رسیدن به مجلس، شورای شهر و نهادهای دیگر منکر گذشته خود شدند و زمانی که بهره آنها از دولت احمدینژاد تمام شد، به یکباره تغییر موضع و شخصیت دادند تا بتوانند خود را بهعنوان مخالف جدی احمدینژاد نشان دهند. این مخالفتها در کنار اتهاماتی که به مردان دولت او وارد میکردند نشان داد از ثبات شخصیت برخوردار نیستند و خدمت در درجه نخست اولویت آنها نیست. قابل پیشبینی است که برخی از اعضای جریان اصولگرا این قابلیت را دارند برای حضور در دولت بعد به تخریب رئیس دولت بپردازند.