ابراز امیدواری به نیابت از مردم
روز نو :برخی رسانههای همراه دولت با چشم بستن بر واقعیتهای موجود در کشور مطالبی را نشر میدهند که با واقعیت امروزی جامعه نهتنها همخوانی ندارد، بلکه فاصله عمیقی دارد.
درحالیکه مشکلات اقتصادی و معیشتی دمار از روزگار مردم درآورده است و بیم آن میرود این نارضایتیهای معیشتی به منجر به بروز اعتراضات خیابانی شود، روزنامه همشهری اخیراً در گزارشی مدعی شده است که «مردم گرانیها را پذیرفته و قانع شدهاند و به همین دلیل مانند سال 98 به خیابان نمیریزند.»روزنامه همشهری در حالی از پذیرش گرانی و قانع شدن مردم سخن میگوید که سفرههای خالی باعث اعتراضهای معیشتی گستردهای در سطح کشور شده است و تجمعات اعتراضی به وضعیت اقتصادی و معیشتی از سوی گروهها و اصناف مختلف اعم از بازنشستگان و معلمان و بازاریان و ... هر روز در یک یا چند گوشه کشور برگزار میشود و آنان نهتنها گرانیها را نپذیرفته و قانع نشدهاند بلکه خواهان بهبود معیشت خود هستند و آن را حق طبیعی خود میدانند.
آیا مردم واقعاً گرانیها را پذیرفتهاند
برخی میگویند شاید ادعای روزنامه همشهری مبنی بر عادت کردن و پذیرفتن گرانیها توسط مردم، از تفکری ناشی شود که میگوید: «مردم، سریع به هر بدبختی و خوشبختی که پیش آید عادت میکنند.» اما اغلب جامعهشناسان معتقدند مردم شاید بهظاهر به بدبختی و گرسنگی عادت کنند، اما در باطن هیچوقت آن را نمیپذیرند و به فقر و فلاکت قانع نمیشوند و در واقعیت آنها بهمثابه دیگ جوشانی میشوند که هر لحظه حرارت آن بالاتر میرود و در نهایت منفذ دیگ زودپز هم چاره آن حرارت را نمیکند و میترکد.
علاوه بر این، تاریخ و تجربه کشورهای دیگر نشان میدهد که مردم هیچگاه به نداری، گرانی، فقر و فلاکت عادت نکرده و در نهایت به پا خواسته و شرایط را تغییر دادهاند. جنبشهای موسوم به بهار عربی نمونه بارز این ماجراست. آن جنبشها اغلب به خاطر بهبود وضعیت اقتصادی و معیشتی آغاز شد و تغییرات بنیادین سیاسی را بهجا گذاشت. واقعیت این است گرسنگی، گرانی و فقر در تمام جوامع ظرفیت اعتراض دارد و نباید خطرات ناشی از آن را با سادهانگاری، فرافکنی یا با هدف بهاصطلاح مالهکشی ناکارآمدی دولتها نادیده گرفت.
بدون تردید اگر مردم به شرایط «بد» اعم از اقتصادی، اجتماعی و ...عادت میکردند هیچگاه انقلاب و دگرگونیهای اساسی در کشورها و جوامع اتفاق نمیافتاد. هر حرکت و انقلابی برای بهبود شرایط و تغییر شرایط موجود به مطلوب اتفاق افتاده است. این نشان میدهد عادت کردن به بدبختی، گرانی و ... برخلاف ذات آدمی است و حتی اگر مردم مدتی در مقابل تنگناها صبوری کنند نهایتاً صبرشان لبریز میشود و طغیان میکنند.البته این اولین بار نیست روزنامه همشهری یا دستاندرکاران این روزنامه ادعاهای ازایندست مطرح میکنند. چندی پیش در کوران گرانی و تداوم بحران اقتصادی که نگرانیهای معیشتی مردم را تشدید کرده و موجی از اعتراض را برانگیخته بود، عبدالله گنجی، مدیرمسئول روزنامه همشهری مردم را متهم کرده که به «نداری» تظاهر میکنند.عبدالله گنجی، روزنامهنگار و فعال اصولگرا، با ابراز تردید نسبت به اعتراضات مردم علیه گرانی، مسئله را «تظاهر به نداری» خوانده بود و دلایلی برای این مدعا برشمرده بود.او داشتن خودروی شخصی، رفتن به تعطیلات و مصرف لوازمآرایشی بالا را دلیل ادعای خود عنوان کرده بود.البته مدیر روزنامه همشهری گفته بود بخش قابلتوجهی از مردم حقیقتاً دچار مشکل هستند؛ اما بااینحال در توضیح «تظاهر به نداری» نوشته بود: «تقریباً به تعداد خانوارهای ایرانی خودرو داریم. با دو روز تعطیلی راههای تفریحی کشور قفل میشود. در مصرف لوازمآرایشی و عمل دست بردن در طبیعت بدن در جهان اولیم.»
ادعای روزنامه ایران، 70درصد مردم امیدوار به آینده
فقط روزنامه همشهری نیست که در چند وقت اخیر مطالبی منتشر کرده که به نظر دور از واقعیت موجود جامعه است. روزنامه دولتی ایران نیز از این قافله عقب نمانده و جدیداً در مطلبی تحت عنوان «70درصد مردم امیدوار به آینده» ادعا کرده که از هر 100ایرانی 70نفر به آینده امیدوار هستند. این ادعا در حالی مطرح میشود که تمام شرایط برای ناامیدی در میان ایرانیان مهیا است. ایرانیان امروزی با مشکلات اقتصادی شدید، گرانی روزافزون کالاها و خدمات، کمبود آب و مشکلات زیستمحیطی، آسیبهای بیشمار اجتماعی بلاتکلیف بودن توافقات جهانی و گرانی لحظهای دلار، محدودیتهای اجتماعی، نقض حقوق شهروندی بهویژه در حوزه زنان، فساد و رانت و ... مواجه است. بدیهی است این وضعیت که شرح آن رفت نمیتواند وضعیت امیدواری کنندهای باشد و امید را به جامعه تزریق کند.
علاوه بر این شواهد، سالهاست روانشناسان و جامعهشناسان نسبت به گسترش یاس و ناامیدی در میان ایرانیان هشدار میدهند، اما در یک سال اخیر این هشدارها بیشتر شده است، چراکه اغلب مردم به خاطر سیاستهای ناکارآمد اقتصادی، اجتماعی و ... افق روشنی در پیشرو نمیبینند که برای آنان امید بیافریند.
برخلاف ادعای روزنامه ایران جامعهشناسان، روانشناسان و متخصصان این حوزه مدام هشدار میدهند که حال عمومی جامعه ایران خوب نیست. میزان افسردگی اجتماعی در میان ایرانیان بالاتر رفته و همین موضوع بر میزان احساس شادکامی آنها تأثیر گذاشته است. گروهی از آدمها انگیزه چندانی ندارند و در وضعیت یاس، ناامیدی و دلزدگی زندگی میکنند.
آمارها و نظرسنجیهای داخلی و خارجی نیز به ناامیدی و حال ناخوش ایرانیان صحه میگذارد. هنوز یک سال ازنظر سنجی ایسپا نگذشته است. بر اساس این نظرسنجی ۵۹درصد مردم امیدی به بهبود وضعیت آینده کشور ندارند.
رسانهها واقعیتها را بنویسند
ناگفته پیداست امید خودبهخود و در شرایط بحران متولد نمیشود امید زاسیده شرایط اقتصادی و اجتماعی مطلوب است، زاسیده رشد و ثبات اقتصادی و وجود چشمانداز روشن است. در شرایط ابهام، فقر و مشکلات معیشتی، نبود افق روشن، محدودیتهای اجتماعی، مصیبتهای حداکثری و حمایت حداقلی و ... نهتنها امید خلق و زاییده نمیشود، بلکه امید یک ملت میمیرد و یاس و ناامیدی گسترش پیدا میکند.بدیهی است نوشتن از سیاهی و تیرگی جامعه، مطلوب هیچ رسانه و فعال رسانهای نیست، اما پرده افکندن بر واقعیتهای تلخ موجود اعم از اقتصادی، اجتماعی و ... و تزریق دروغین امید به مردم نمیتواند راهگشا مسائل بیشمار امروز کشور باشد. تا ضعفها گفته نشود رشدی حاصل نمیشود و تغییر مثبتی ایجاد نمیگردد.بدون تردید مردم انتظار دارند که رسانهها با دیدن واقعیتها صدای مردم باشند نه به خاطر توجیه کمکاریهای دولت، مطالبی عنوان کنند و بنویسند که نهتنها با واقعیتهای موجود فاصله زیادی داشته باشد، بلکه حتی بهنوعی توهین به شعور مردم تلقی شود.