
آقای عباس قادری، تن نعمت آغاسی را زیر خاک لرزاندی
همزمان با دیدار عباس قادری، خوانندهی لالهزاری با سید ابراهیم رئیسی، روزنامهی اطلاعات نیز یادآوری کرد که امروز سالگرد درگذشت داود مقامی است.
داود مقامی را سعید مهناویان کشف کرد. مقامی در کشتارگاه کار میکرد و برخی نیز میگفتند او با یک بنز ۱۹۰ دیزل مسافرکشی هم میکرده و از همین طریق نیز با سعید مهناویان که باطریساز بود اما سودای ترانه سرایی و نوازندگی داشت، آشنا شده است.
مدتی پیش نیز یکی از پلتفرمها برای برنامه شب یلدا، جواد یساری را دعوت کرد تا پیرمرد چند ترانهی قدیمی را بازخوانی کند. کلی هم بهبه و چهچه، که استاد خاطرهها را زنده کردید. این اتفاق در تلویزیون ایران نیز رخ داد و ترانهی تکه سنگ عباس قادری پخش شد. اما کدام خاطره زنده شد؟
در سال ۵۷ از نظر انقلابیون جوان، سینما، موسیقی و خوانندگیزنان، سه مظهر رژیم شاهنشاهی بود که باید از بین میرفتند. صنعت سینما با تمجید امام از فیلم گاو مهرجویی نجات پیدا کرد اما موسیقی این توفیق را نداشت.
دربارهی وضعیت هنرپیشههای سابق سخن بسیار گفته شده که یا رفتند یا دق مرگ شدند. موسیقی پاپ و خوانندگی زنان نیز، عنوان کابارهای و رقاصه گرفتند که دیگر حتی دفاع از آنان نیز جرم تلقی میشد.
چنین شد که «سرود» و «مارش نظامی»، موسیقی روز و شب کشور و صداوسیما شد.
در این وضعیت خوانندگی زنان کاملا به محاق رفت. گوگوش نمادی از این وضعیت بود. بزرگترین خواننده پاپ ایران در کشور بود اما اجازه فعالیت نداشت تا اینکه در دهه هفتاد و با ریاست جمهوری خاتمی با چراغ سبز او و حمایت مهاجرانی، گوگوش از ایران رفت.
با سفر و خروج گوگوش از ایران این پیام به زنان علاقمند به خوانندگی داده شد که مسیر آنها در داخل بسته است.
موسیقی پاپ نیز با چهرههایی چون داریوش و ابی و هایده و مهستی و البته چهرهای تازهای به نام معین، راه خود را در لسآنجلس پیگرفت.
اما آنچه که با انقلاب از بین رفت، موسیقی کوچهبازاری بود که متعلق به کف خیابان بود. این موسیقی نه مورد پسند پهلویها بود و نه جایی در کابارههای معروف داشت. اینها به کابارههای ارزان و درجه سه لالهزار میرفتند. یساری میگفت بچههای لالهزاریم. لالهزار دانشگاه بزرگ ماست.
سعید مهناویان ترانهسرای کوچهبازار و سلطان مطلق لالهزار بود. مشهور بود که خوانندگان این سبک، شبها دم در خانه او میخوابیدند تا ترانهی جدیدش را روی هوا بقاپند. مهناویان باطریساز بود اما نبوغش او را به مرد اول لالهزار بدل کرد.
تصویر: امیر شاملو، جواد یساری و سعید مهناویان
جواد یساری نیز زندگیش را مدیون سعید مهناویان است. سعید مهناویان بیش از ۲۰ خواننده را معروف و مشهور کرد. اما بعد از انقلاب نه تنها خانهنشین شد، بلکه انقلابیون به خانه مهناویان رفتند و تمام آرشیو، آلبومها، صفحهها، سازها، اشعار و دستگاههای او را توقیف کردند.
بین تمام آهنگسازان و شاعرانی که به حق خود نرسیدند فقط به این دلیل که برای موسیقی لالهزاری کار میساختند، سعید مهناویان مهمترین آنهاست. پدیدهای که مانند جهانبخش پازوکی هم آهنگ و هم شعر را میسرود. بهترین ترانههای مردمی به دست او خلق شد. او حالا ۸۴ ساله شده و در تهران است.
اینکه عباس قادری میگوید ۴۵ سال برای چنین روزی صبر کرده شاید دلیلش این است که به مهمترین مدیر اجرایی کشور گفته شود که چه به روز این موسیقی آمد.
عکس: سه اسطورهی موسیقی لالهزار از سه نسل؛ قاسم جبلی ستاره دهه سی، عباس قادری ستاره دهه پنجاه، نعمت اله آغاسی ستاره دهه چهل.
در سالهای پس از انقلاب قادری و یساری، با هم قهر کردند و تا سال ۹۲ این قهر ادامه داشت و نهایتا نیز در تیر آن سال جمشید نجفی (سمت چپ) دو ستاره موسیقی لالهزار، عباس قادری و جواد یساری را آشتی داد. تنها جملهای که در این آشتی کنان گفته شد این بود: «کدورتی بود و برطرف شد.»
موسیقی لالهزاری فقط یک سبک نبود، یک فرهنگ بود. چه آهنگهای معروفی که شناسنامه آنها مثل شناسنامه خوانندهاش بعد از انقلاب به فراموشی سپرده شدند. اگر محققی بخواهد بداند آن آثار خاطره انگیز ساخته کیست کار دشواری پیشرو دارد.
روزگاری نامی مهمتر از علی نظری و داوود مقامی و سوسن و آغاسی در لالهزار وجود نداشت و آهنگها و ترانههای آنان از برترین آهنگهای پاپ داریوش و گوگوش بیشتر میفروخت اما امروز به زحمت بتوان کسی را پیدا کرد که آنان را به یاد باشد چه برسد به اینکه بداند شناسنامهی آن آثار چیست.