دکتر محمدرضا ظفرقندی، ایستاده از میدان جنگ تا بهارستان
گروه سیاسی: دکتر محمدرضا ظفرقندی، پزشک ساک به دست میدانهای جنگ ایران و عراق، جانباز جنگ و یکی از متخصصین در رشته خود با سابقه مدیریت در حوزه درمان را شاید حالا یکی از بهترین گزینهها برای وزارت بهداشت و درمان کشور میدانند، وزارتخانهای که به نظر حالا چنان درگیر بحران هاست و وضعیت کادر درمان چنان آشفته که به نظر میرسد خود بیش از همه نیاز به مرهم دارد؛ و البته که سوال مهم این است آیا دکتر ظفرقندی میتواند آن مرحم باشد؟
جراحی برای التیام جراحتهای ساختار درمان کشور
به گزارش اقتصاد24،دکتر محمدرضا ظفرقندی، زاده سال ۱۳۳۷ و متولد تهران است. این جراح عروق ۶۶ ساله حالا در شرایطی راهی مجلس میشود تا از مجلس نشینان رای اعتماد بگیرد که بسیاری در میان سیل انتقادات به گزینههای پیشنهادی کابینه مسعود پزشکیان، این گزینه وزارت بهداشت و درمان را دستکم شایسته چنین پستی میدانند.
او که در محله سرچشمه تهران به دنیا آمده و دوران کودکی خود را تا مقطع دیپلم در خیابان ایران و در مدرسه علوی سپری کرد و بعدتر نیز در سال ۱۳۵۵ برای تحصیل در رشته پزشکی وارد دانشگاه شد، اما این ورود به دانشگاه به آن سادگیها برای محمدرضا ظفرقندی آن روزها جوان، به فارغ التحصیلی ختم نشد.
دو سال بعد از ورودش به دانشگاه بود که در آخرین انقلاب کلاسیک جهان در ایران رخ داد و چهار سال بعد از ورود او به دانشگاه رژیم بعث عراق به ایران حمله کرد. این دانشجوی رشته پزشکی در شرایطی که دوره انترنی را میگذراند پس راهی میدان جنگ شد و این بار ساک به دست از این میدان نبرد به میدان دیگر برای نجات مجروحان یک جنگ تحمیل شده به کشورش تلاش میکرد.
تشکیل گروه «پزشکان ساک به دست» از ابتکارات دوران جنگ
اما خود دکتر ظفرقندی درباره خاطرات جبهه اش به نکات جالبی اشاره میکند. ظفرقندی درباره خاطراتش از دوران جنگ تحمیلی میگوید: «از دوره انترنی داوطلبانه به عنوان تیم پزشکی وارد جبههها شدیم عمدتاً هم به خطوط مقدم رفته و کارهای مقدماتی مجروحان را برای انتقال به پشت جبهه انجام میدادیم. کارهای مقدماتی مثل بند آوردن خونریزی، وصل کردن سرم، گذاشتن چست تیوب بود تا بتوانیم تهدیدهای حیات را در مرحله خط مقدم کم کرده و مریض را به بیمارستان صحرایی منتقل کنیم تا در آنجا کارهای عمیقتر و بیشتری برای سلامت وی انجام شود.»
البته ظفرقندی درباره تشکیل گروه پزشکان ساک به دست نیز در دوران جنگ با رجوع به خاطراتش میگوید: «در دوره رزیدنتی یک مقدار کار تخصصیتر شد، در عملیات مختلف شرکت کردیم و وقتی برمیگشتیم، درسمان را ادامه میدادیم. باید اواخر سال ۱۳۶۲ فارغ التحصیل میشدم، اما تا سال ۱۳۶۳ به تعویق افتاد و بعد هم وارد دوره رزیدنتی جراحی شدم.
علاقه من به رشته جراحی هم عمدتاً برای خدمت به جنگ و مجروحان بود، چون بیشتر میشد در این رشته کمک کرد. بعد هم با یکسری از رزیدنتها و پزشکان رشتههای مختلف جراحی، ارتوپدی، جراحی اعصاب، بیهوشی، تکنسین اتاق عمل و آزمایشگاه دانشگاه تهران گروه پزشکان ساک به دست را تشکیل دادیم. این گروه در ۱۴ یا ۱۵ عملیات با همدیگر شرکت کردند. عملیات رمضان، والفجرها که من در والفجر ۴ مجروح شیمیایی شدم، خیبر، کربلای ۴، کربلای ۵ و در عملیات مختلف.»»
حکایت پزشکان ساک به دست، اما حکایت غریبی است. ماجرا به زمانی باز میگردد که عراق با نقض معاهدات حقوق بشر در طول جنگ و بنابر اعلام مسوولان وقت، بیش از ۲۰۰ پست امدادی و ۱۵۰ اورژانس و چندین بیمارستان ایران را مورد حمله قرار داد و بیش از ۴۰۰۰ نفر از کادر درمانی، امدادگر، پرستار و پیراپزشک به شهادت رسیدند.
اما این گلوله بارانها چه در پشت جبهه و چه در میدان نبرد، باعث نشد که سپیدپوشان دست از حرفهشان بردارند. در همان زمان دو اتفاق مهم در جبههها و پشت جبههها رخ میدهد. اول اینکه در آن زمان گروهی از پزشکان که اصطلاحا به آنها "ساک به دست" گفته میشد برای مداوای مجروحان وارد عملیاتها میشدند و دیگری همراهی بیمارستانهای خصوصی تهران در زمان عملیات با کمال همکاری مجروحان دوران دفاع مقدس را میپذیرفتند. این اقدام بسیار مهم بود که بیمارستانهای خصوصی که با سرمایه افراد تاسیس شده بودند، برای جبران کمبودها این همکاری را انجام میدادند.
جانبازی در جنگ با گاز خردل و بازگشت به دانشگاه
دکتر ظفرقندی از اولین گروه تشکیل دهندگان حلقه پزشکان ساک به دست بود و حضورش آنچنان در جبههها جدی بود که در نهایت نیز خود مجروح شد. او در سال ۱۳۶۲ و در عملیات والفجر ۴ و در زمان امدادرسانی به مجروحان، خود نیز با استنشاق گاز خردل مجروح میشود. اما این پزشک ساک به دست دوران جنگ، با پذیرش قطعنامه این بار بدون همان ساک به دانشگاه بازگشت و تلاش کرد برای بهبود وضعیت بهداشت و درمان در کشور تلاش کند.
دکتر محمدرضا ظفرقندی بعد از جنگ دوره فوق تخصص را در سال ۱۳۷۰ در رشته جراحی عروق در بیمارستان شهدای تجریش گذراند و پس از فارغ التحصیلی در بیمارستان سینا به عنوان جراح و استاد مشغول به فعالیت شد. در آن زمان بیمارستان سینا به عنوان قدیمیترین بیمارستان ایران جراح عروق نداشت. به این ترتیب دکتر ظفرقندی رشته جراحی عروق را در دانشگاه علوم پزشکی تهران و در این بیمارستان پایهگذاری کرد.
از دیگر فعالیتهای مهم این گزینه وزارت بهداشت دولت چهاردهم یکی همین بود که او در سال ۱۳۷۴، موفق به راهاندازی مرکز تحقیقات تروما در بیمارستان سینا شد و در سال ۱۳۸۳ به درجه استاد تمامی دانشگاه نائل شد. وی با راهاندازی فلوشیپ جراحی عروق در دانشگاه علوم پزشکی تهران عملاً معلم بسیاری از جراحان عروقی است که در سراسر کشور در حال خدمت به مردم هستند.
توسعه و پژوهش از بیمارستان تا دانشگاه و نظام صنفی
همچنین ظفرقندی از سال ۱۳۷۶ به عنوان رئیس دانشگاه علوم پزشکی تهران وارد عرصه مدیریت ارشد اجرایی شد که توسعه فیزیکی این دانشگاه را در دستور کار قرار داد. خودش، اما درباره تلاش برای این توسعه میگوید: «برنامه ما این بود که فضای دانشگاه از محدوده میلههای سبز فراتر برود به طوری که از شمال به بلوار کشاورز، از جنوب به خیابان انقلاب، از شرق به خیابان وصال و از غرب به خیابان کارگر برسد و همه این فضا را خریداری کنیم این طرح در دولت تصویب شد. وزیر مسکن آقای عبدالعلی زاده بود که قانع شد با این شرط که ۸۰ درصد توسعه فضای سبز شود، اما در دولت بعد این طرح پیگیری نشد.»
دکتر ظفرقندی دو بار نیز رئیس سازمان نظام پزشکی بود و در دوره اول این مسئولیت توانست با مصوبه مجمع تشخیص مصحلت نظام قانون این سازمان را اصلاح کند و اختیارات این سازمان را افزایش دهد. حتی اختیار تعرفه گذاری خدمات پزشکی را برای بخش خصوصی به این سازمان آورد که البته عمر اجرای آن کوتاه بود. کما اینکه او در یکی از مهمترین دورانهای این سازمان یعنی از ۳ اسفند ۱۳۹۷ تا ۱۰ مهر ۱۴۰۰ در اوج اپیدمی کرونا نیز رئیس سازمان نظام پزشکی ایران بود.
ظفرقندی همچنین استاد و مدیر گروه جراحی عمومی دانشگاه علوم پزشکی تهران نیز بوده و به عنوان استاد دانشگاه و مدیر گروه جراحی عمومی در این دانشگاه فعالیت کرد و در تربیت نسلهای جدید پزشکان نقش مهمی داشت.
به گزارش اقتصاد ۲۴، او دوره ای نیز رئیس هیئت مدیره جامعه جراحان ایران بوده و نقش مهمی در هدایت و مدیریت این نهاد ایفا کرده است. در حوزه فعالیتهای صنفی او نیز باید از وی به عنوان یکی از چهرههای برجسته صنفی، در مسائل مرتبط با حقوق پزشکان و مسائل نظام سلامت ایران یاد کرد که به صورت فعال در این امر مشارکت داشته است.
از دکتر ظفرقندی مقالات متعددی در زمینه جراحی عمومی و مسائل مربوط به نظام سلامت در مجلات علمی جهان نیز منتشر شده و او به عنوان سخنران در بسیاری از کنفرانسهای داخلی و بینالمللی حضور یافته و در خصوص مسائل مختلف پزشکی و سلامت عمومی به ارائه مطالب پرداخته و سوابق دریافت جوایز علمی از او به دلیل فعالیتهای علمی و پژوهشی وجود دارد و این دکتر ۶۶ ساله عضو فعال چندین انجمن علمی و تخصصی در حوزه پزشکی است.
طبیبی برای دردهای ساختار درمان کشور و وضعیت بهداشت
حقیقت این است که دکتر محمدرضا ظفرقندی به عنوان یک پزشک و مدیر موفق، نقش مهمی در ارتقاء سطح خدمات پزشکی و سلامت در ایران داشته و او را به عنوان یکی از چهرههای برجسته و علمی در این حوزه میشناسند.
با این شناخت دیگر عجیب نیست اگر بدانیم دکتر علیرضا مرندی به عنوان پزشک معتمد رهبر انقلاب نیز از وزارت این گزینه وزارت حمایت کرده و در عین حال دستکم ۷ وزیر پیشین بهداشت و درمان کشور نیز این پزشک را بهترین گزینه برای وزارت بهداشت و درمان کشور دانسته اند.
رضا ملک زاده، ایرج فاضل، مرضیه وحید دستجردی، کامران باقری لنکرانی و سعید نمکی از جمله همین وزرای سابق هستند که همگی از حضور ظفرقندی در ساختمان خیابان ایوانک تهران حمایت کرده اند.حال باید منتظر ماند و دید آیا در نهایت مجلس نشینان به این گزینه وزارت که بسیاری امید به این دارند که او با کوله باری از تجربه در بخش درمان و آموزش و مدیریت، بتواند در یکی از سختترین برهههای تاریخ بهداشت و درمان کشور به کمک این بخش بیاید، رأی میدهند؟