معنای وفاق امتیاز دادن به این و آن نیست
همبستگی را وانهادن و وفاق را برگزیدن به چه معناست و چه دستاوردی خواهد داشت؟ برای حل مشکلات کشور بهره گیری از همه تواناییها و توانمندیها، مهم ترین اقدام در راستای همبستگی ملی است.
تواناییها باید برای حل مشکل ویا مشکلات تعریف شده براساس برنامهای روشن وتدوین شده به کار بسته شود و برای گذر از بحرانهای فراگیر وچالش های دامن گستر و بر پایه گفتوگو و یافتن مسیر وهدفی قابل پایش وارزیابی وبازنگری طراحی وتنظیم شود. لازم است راندنها وحذفها به کناری نهاده شده و رقابتهای سالم و سازنده جایگزین دیوار بی اعتمادی وخودی وغیر خودی کردن جامعه گردد.
اگر وفاق را به معنای ملغمهای از نیروهای با گرایشهای گوناگون بدون توجه به نیازهای جامعه و بدون داشتن برنامه برای حل مشکلات کشور و تنها تقسیم پستهای مدیریتی تعریف کنیم آن گاه نه تنها همبستگی ملی شکل نگرفته و همگرایی معنا نمیشود بلکه به واگرایی، دلزدگی وگسست منجر خواهد شد. شاید برخی گمان کنند آنها که آمدند همچنان هستند و اگر میدان قدرت و مدیریت را در اختیار مخالفین قرار دهیم آن گاه به وفاق دلخواه میرسیم که تصوری نادرست و برداشتی گمراه کننده است. برخی واکنشها پس از گزینش و معرفی برخی استانداران تازه و یا گروهی از مدیران میانی برگزیده نشانههای دیگری را بروز میدهد که اگر به درستی درک ودیده نشود به نارضایتی و افزایش گسست منجر خواهد شد.
در میانه بحرانهای فراگیر ونزدیک شدن تهدیدها وخطرات، همبستگی ملی وگفتوگو برای تفاهم بین ملت، حاکمیت و ارکان قدرت نیاز اساسی کشور است، ولی نمیتوان دم فروبست و سخن نگفت که با حلوا حلوا گفتن دهان شیرین نمیشود.
جامعه آزرده از نارساییها ونابرابریها درتنگنا و گرفتار مانده بود که تنها نیمی از مردم برای آزمودن یک بار دیگر شانس کشور برای رهایی از بسته اندیشی و بی برنامگی به صندوق رأی روی آوردند. ولی نکته مهم این است که عملکرد دست اندرکاران درگزینش مدیران کشور در برابر همگان است وکنشگران سیاسی ارزیابی را براساس عملکرد نه وعده وسخن انجام میدهند،
نام گذاری دولتها بدون توجه به عملکرد ودرک درست از جامعه هدف، بازی با واژههاست.
ویژگی قدرت، گرفتار حلقههای بسته شدن و تحلیلهای ویژه دریافت کردن است، ومحدودیت ارتباطات درگذر زمان به نوعی خود برتر انگاری منجر میشود، گفتوگو که گفتن وشنیدن است جای خودرا به سخنرانی، تک گویی وابلاغ پیام میدهد. پرسیدن وپرسشگری کم رمق وخطبه وخطابه پررونق میشود. راه نزدیکی به ارکان قدرت ستایشگری میشود. گوش برای شنیدن نقد سنگینتر وبرای درک درست واقعیت، وسعت دید در تنگنا گرفتار میآید.
محدودیتها، ساختار قدرت و اثرگذاری نهادهای گوناگون در امور کشور پوشیده نیست واز دولت انتظاری فراتر از توان ومقدورات نمیرود. ولی جامعه در انتظار گشایش هم سویی از ماجراست وکنشگرانی که با وعدههای گوناگون مردم را به میدان انتخاب فرا خواندند نیز هستند. تفاوت خواستن ونتوانستن ونخواستنها وشیوه گزینشها آشکار و روشن است.