تبدیل وضعیت معلمان؛ راهحلی موقت، چالشی ماندگار
طی سالهای اخیر، استخدام معلمان به صورت حقالتدریس و خرید خدمات بهعنوان راهکاری برای جبران کمبود نیروی انسانی در آموزش و پرورش مطرح بوده اما این شیوه همچنان مشکلات معیشتی و عدم ثبات شغلی برای معلمان ایجاد کرده است.
شیوههای جذب نیرو که بیشتر به منظور جبران کمبود نیروی انسانی در وزارت آموزش و پرورش به کار گرفته میشوند، همواره باعث ایجاد مسائلی ازجمله عدم ثبات شغلی و معیشتی برای معلمان شدهاند
به گزارش اکوایران، در سالهای اخیر، موضوع استخدام معلمان به صورت حقالتدریس و خرید خدمات، یکی از چالشهای جدی نظام آموزشی ایران بوده است. این شیوههای جذب نیرو که بیشتر به منظور جبران کمبود نیروی انسانی در وزارت آموزش و پرورش به کار گرفته میشوند، همواره باعث ایجاد مسائلی ازجمله عدم ثبات شغلی و معیشتی برای معلمان شدهاند.
در عین حال، طرحهای مختلفی برای تبدیل وضعیت این نیروها به استخدام رسمی مطرح شده اما به نظر میرسد که این راهحلها نمیتوانند به طور کامل چالشهای مرتبط با استخدام معلمان را از بین ببرند.
سالهاست این نیروهای آموزشی گلایهمند هستند و سال جاری نیز، معلمان خرید خدماتی مطالباتی همچون عدم دریافت دستمزد ماهانه با گذشت پنجماه و حقالزحمه اندک بدون حق بیمه داشتند و مطالبات خود را از طریق فرمانداریها، استانداریها، ائمه جمعه، خبرگزاریها، نهاد ریاست جمهوری، بیت رهبری و سازمان امور استخدامی و... پیگیری کردند.
استفاده از نیروهای غیررسمی؛
گزینهای اجتنابناپذیر
اما آیا میتوان بهکارگیری نیروهای خرید خدمات و حقالتدریس را برای همیشه متوقف کرد؟ در پاسخ به این سوال با استناد به گزارش مرکز پژوهشهای مجلس باید گفت استفاده از نیروهای خرید خدمات و حقالتدریس همچنان یکی از راهکارهای وزارت آموزش و پرورش برای جبران کمبودهای غیرقابل پیشبینی نیروی انسانی است.
در طرحهای تبدیل وضعیت این نیروها، یکی از نکات مهم این است که به دلیل عدم توانایی آموزش و پرورش در پیشبینی دقیق نیازهای خود و نبود سامانه شفاف برای مدیریت نیروی انسانی، استفاده از نیروهای غیررسمی همچنان اجتنابناپذیر به نظر میرسد.
طبق تجربیات سالهای گذشته، پس از صدور ابلاغ معلمان و آغاز سال تحصیلی، وزارت آموزش و پرورش با کمبودهایی مواجه میشود که به دلیل زمانبر بودن برگزاری آزمونهای استخدامی، امکان جذب سریع معلمان رسمی وجود ندارد. به همین دلیل، این وزارتخانه مجبور به استفاده از قراردادهای موقت برای تأمین معلم است.
طرحهای تبدیل وضعیت معلمان و آموزشیاران تنها بخشی از مشکلات معیشتی و حقوقی آنها را حل میکند اما چالشهای مربوط به استخدام رسمی همچنان پابرجا میماند
در سال تحصیلی ۱۴۰۳-۱۴۰۲، با وجود ممنوعیت اشتغال نیروهای خرید خدمات توسط سازمان اداری و استخدامی، به دلیل کمبود گسترده معلم، آموزش و پرورش مجدداً به فراخوان این نیروها روی آورد. مجلس نیز در قانون برنامه هفتم پیشرفت، با تأکید بر جذب معلمان از دانشگاههای تربیت معلم، استفاده از نیروهای خرید خدمات، حقالتدریسی و آموزشیاران نهضت سوادآموزی جدید را ممنوع اعلام کرد. با این حال، براساس بند «ت» ماده (۸۸) قانون برنامه هفتم پیشرفت، نیروهای خرید خدماتی که در پنج سال گذشته حداقل یک سال تحصیلی با ساعت کاری ۲۴ ساعت در هفته در آموزش و پرورش شاغل بودهاند، از این ممنوعیت مستثنی شدهاند و میتوانند همچنان به کار گرفته شوند.
دور باطل استخدام معلمان پیشدبستانی و آموزشیاران نهضت سوادآموزی
یکی دیگر از چالشهای اساسی در مورد معلمان پیشدبستانی و آموزشیاران نهضت سوادآموزی، پایان نیافتن مطالبات استخدامی آنها حتی پس از بهکارگیری به صورت حقالتدریس است. این مسأله به دلیل ساختار متفاوت این گروهها با نیروهای خرید خدمات آموزشی است. مهدکودکها و مراکز پیشدبستانی به شکل غیردولتی اداره میشوند و سازمان نهضت سوادآموزی نیز مأموریت خود را با استفاده از نیروهایی که رابطه استخدامی با دولت ندارند، انجام میدهد. بنابراین، تبدیل وضعیت این شاغلان نمیتواند پایان مطالبات استخدامی آنها را به دنبال داشته باشد.
مربیان پیشدبستانی پس از تبدیل وضعیت از بخش غیردولتی به بخش دولتی، در مشاغل آموزگاری یا دبیری مشغول به کار میشوند. با خروج این افراد از مراکز پیشدبستانی، افراد جدیدی برای پر کردن این جایگاهها جذب میشوند که آنها نیز پس از مدتی خواهان استخدام رسمی خواهند شد.
در مورد آموزشیاران نهضت سوادآموزی نیز همین روند وجود دارد. پس از تبدیل وضعیت، آنها در مدارس ابتدایی یا متوسطه تدریس میکنند و جای آنها با آموزشیاران جدید پر میشود که پس از چند سال مطالبات استخدامی مشابهی خواهند داشت.
تبدیل وضعیت معلمان؛ رفع مشکلات معیشتی، تداوم چالشهای استخدامی
به این ترتیب، طرحهای تبدیل وضعیت معلمان و آموزشیاران تنها بخشی از مشکلات معیشتی و حقوقی آنها را حل میکند اما چالشهای مربوط به استخدام رسمی همچنان پابرجا میماند.
این مسأله بارها از سال ۱۳۸۸ تا ۱۳۹۹ با تصویب الحاقیههای مختلف در قانون تعیین تکلیف استخدامی معلمین حقالتدریسی و آموزشیاران نهضت سوادآموزی مشاهده شده است. با این وجود همچنان گروههای جدیدی با همان مطالبات ایجاد شدهاند.
پیامد دیگر این چرخه تکراری، این است که مراکز پیشدبستانی و نهضت سوادآموزی به سکویی برای جذب رسمی در آموزش و پرورش تبدیل شدهاند و بسیاری از افراد با این هدف وارد این مجموعهها میشوند، نه به دلیل مأموریت اصلی و ذاتی آنها. همچنین ادامه این روند ممکن است به زودی به معلمان مدارس غیردولتی نیز سرایت کند و آنها نیز خواهان تبدیل وضعیت مشابه و استخدام در آموزش و پرورش شوند.