آخرین نظرسنجیها درباره ترامپ و هریس؛ شانس کدام یک برای پیروزی در انتخابات بیشتر شد؟
روند دو هفته اخیر بیشتر به نفع «ترامپ» ازیابی میشود که از یک سو بحران فزونی یافته و از سوی دیگر او نشان داده، اهل معامله و نتیجه گرا است.
به گزارش سایت خبری مدارا: «برابری «هریس» و «ترامپ» عنوان یادداشت ابوالفضل فاتح برای روزنامه اعتماد است که در آن آمده؛ در حالی که ۲۲ روز دیگر انتخابات امریکا برگزار میشود، رقابتها وارد مرحله نهایی خود شده و در نقطه سرنوشتساز خود قرار گرفته است. وضعیت فعلی رقابت، همچون مسابقه دوومیدانی چند هزار متری شده است که طرفین دقیقا در دور آخر شانه به شانه به هم رسیدهاند. آنکه عقب بوده، با گرفتن حریف امید پیدا کرده و آنکه پیش بوده با دیدن حریف دوشادوش خود، دچار بیم شده و تلاش دارد همچنان فرصت پیشتاز بودن را حفظ کند. گرچه در سطح ملی هنوز «هریس» دو و نیم درصد از «ترامپ» پیش است، اما در سطح آرای الکترال، بر اساس آخرین نظر سنجیها، (روز یکشنبه ۱۳ اکتبر) تقریبا پیشتازیها در تمام ایالتهای چرخشی در دامنه خطاست و قطعیتی ندارد و میتوان گفت هر دو کاندیدا برای نخستینبار در شرایط برابری قرار دارند. «ترامپ» عقبماندگیها را جبران کرده و کمپین «هریس» با دیدن «ترامپ» در کنار خود به آخرین تلاشها برای جا گذاشتن او میاندیشد.
نقطه امید «هریس»- در شرایط فعلی «کامالا هریس» برای اطمینان از پیروزی به سه رخداد امید بسته است. یکی وارد شدن حداکثری «اوباما» به کمپین انتخاباتی به ویژه برای تشویق سیاهان است. گرچه معمولا اکثریت بسیار بالای سیاهان به نامزد دموکراتها رای میدادهاند، اما آخرین نظرسنجیها نشان میدهد که از تمایل مردان سیاه به «هریس» حدود ۲۰ درصد کاسته شده و رغبت به ویژه جوانان سیاه به «ترامپ» نسبت به انتخابات قبلی فزونی یافته است و در انتخابات میلیمتری جاری، این تغییر در پایگاه رای دموکراتها به نفع «ترامپ» میتواند، تاثیرگذار باشد.
جالب آنکه سخنرانی دو روز پیش «اوباما» در پنسیلوانیا و دعوت آمرانه او از سیاهان برای رای به «هریس» نیز چندان واکنش خوبی نداشته و به گفته رسانهها نتوانسته قانعکننده باشد و باید دید اقدامات دیگر اوباما در روزهای آتی در تشویق سیاهان یا دانشگاهیان تا چه اندازه میتواند تاثیرگذار باشد. «اوباما» تاکید داشت که نمیتوان چهار سال دیگر نخوت و دروغ «ترامپ» را تحمل کرد. امید دیگر «هریس» تغییر فضای جنگی خاورمیانه به شکل سریع یا اتخاذ مواضع مستقل از سوی «هریس» نسبت به این بحران به گونهای که مسلمانان و منتقدان مواضع امریکا، قانع شوند که رای «هریس» بر روند جنگ خاورمیانه و فلسطین اثر گذاشته و ترمزی بر اسراییل خواهد بود. سومین امید «هریس» کمتر بودن رای منفی «هریس» نسبت به رای منفی «ترامپ» است که البته نکته مهمی است. در شرایط فعلی رای منفی هریس ۴۷ درصد است ولی رای منفی ترامپ ۵۲ و نیم درصد.
بازی بد «بایدن» – در شرایط فعلی تمام مولفهها علیه فرونشستن بحران است. «بایدن» به دلیل نداشتن قاطعیت سیاسی یا برای حفظ موقعیت خود در نزد صهیونیستها بعد از ریاستجمهوری یا نارضایتی از اجبار به کنار گذاشته شدن از انتخابات، نقش مثبتی ایفا نمیکند و عملکرد او در بحران خاورمیانه بیش از آنکه به نفع «هریس» باشد، به نفع «ترامپ» تمام شده است. به طور کلی عملکرد «بایدن» و تیم دموکرات او در بحران غزه، آن چنان ضعیف و بد فرجام بوده که کمتر کسی باور دارد، اگر جمهوریخواهان بر سر قدرت بودند، فجایعی که در غزه رخ داد از آنچه تاکنون جهان شاهد بوده، وخیمتر میبود. بیش از ۴۰ هزار کشته و ۱۰۰ هزار زخمی، جنگ لبنان و شرایط بحرانی مناقشه با ایران، کارنامه حزب دموکرات را بسیار سیاه کرده است. در این شرایط قانع کردن مرددان به رای مجدد به نمایندهای از حزب دموکرات (هریس) قدری دشوار شده است.
ایران – ایران به دلیل نفوذی که بر یک طرف بحران خاورمیانه دارد، میتواند تاثیرگذار باشد و تلاشهای فراوانی برای آتشبس از جانب برخی بازیگران مشهود است. اما «نتانیاهو» قابل اعتماد نیست و اگر بتواند سودای درگیر کردن ایران و حتی گسترش عملیات تهاجمی و ترور به سوریه را دارد. امریکا نیز اعتبار خود را به عنوان میانجی قابل اعتماد بر باد داده و پایان بحران را در پیروزی سریع اسراییل جستوجو میکند. چیزی که در حمایت امریکا از حمله به لبنان و ترور «سید حسن نصرالله» مشهود بود که البته با مقاومت سنگین حزبالله در برابر نیروی زمینی اسراییل تا حد زیادی رنگ باخت. در فرصت سه هفتهای باقیمانده، به دلیل شخصیت بحران زیست «نتانیاهو» فقدان دیپلماسی مستقیم بین ایران و امریکا در موضوع فلسطین و همچنین زمان بسیار کوتاه تا انتخابات امریکا و شرایط جبهه لبنان، احتمال تغییر مهمی در نوع روابط با ایران یا دیگر کشورهای منطقه که بتواند تا حدی امید حل بحران یا آرامش بلندمدتی را تضمین کند، دور از ذهن به نظر میرسد، اگر چه غیرممکن نیست.
امید «ترامپ» – در سه هفته آخر رقابت، اگر از موارد غیرقابل پیشبینی بگذریم، جز مورد سیاهان، تقریبا مولفهای داخلی که بتواند در نتیجه انتخابات امریکا تاثیرگذار باشد، فعلا روی میز نیست؛ (نه مناظرهای و نه رسوایی خاصی بیش از آنچه تاکنون مطرح شده و نه سیاست جدیدی که در نظر مردم تغییری ایجاد کند) و مهمترین مولفه تاثیرگذار، سیاست خارجی به ویژه بحران سریع و پرمخاطره خاورمیانه است. چنانچه عرض شد، فعلا روند مدیریت این بحران از سوی دولت «بایدن» به گونهای است که خواسته یا ناخواسته، آنچه مطلوب «نتانیاهو» و «ترامپ» از حفظ شرایط جنگی است محقق شده. موجودیت «نتانیاهو» و «ترامپ» به هم و موجودیت این دو به بحران و جنگ گره خورده است. وقتی بحران حداکثری باشد یا فرسایشی شده باشد، این ذهنیت شکل میگیرد که باید کسی رییسجمهور باشد که بتواند بحران را با قاطعیت به فرجام برساند و به اصطلاح توان بریدن و دوختن داشته باشد به ویژه که آن سوتر بحران روسیه و اوکراین نیز خودنمایی میکند و شرایط با چین نیز مطلوب نیست. «بایدن» نشان داده که اهل به نتیجه رساندن و نهایی کردن بحرانها نیست. «هریس» هم دست کمی از او نشان نداده است، مگر آنکه به سرعت تغییری در استقلال عمل، قاطعیت و صراحت مواضع خود نشان بدهد.
جمعبندی – بنابراین، روند دو هفته اخیر بیشتر به نفع «ترامپ» ازیابی میشود که از یک سو بحران فزونی یافته و از سوی دیگر او نشان داده، اهل معامله و نتیجه گرا است. با این تفاوت که او علنی، بیملاحظه و یک سویه در جانب اسراییل و «نتانیاهو» ایستاده و از سیاستهای نابودگرانه و ضدبشری صهیونیستها رسما دفاع میکند و از راهبرد امریکایی «حق دفاع اسراییل» پا را فراتر گذاشته، سخن از «حق پیروزی اسراییل» میگوید. یعنی از دیدگاه او اسراییل هر اقدام یا خشونتی برای پیروزی به انجام برساند، مجاز است، فقط چنان که ترامپ بعد از دیدار با نتانیاهو گفت این پیروزی باید سریع باشد! ازجمله راهبردهای پیروزی سریع همان رویکرد جنگی بود که در هیروشیما یا انفجار پیجرها شاهد بودهایم. طبیعتا این رویکرد، مسلمانان و طرفداران فلسطین را بسیار نگران میسازد. در شرایط فعلی، بسیاری از دانشگاهیان، مسلمانان و بیتصمیمها، یا در انتخابات شرکت نمیکنند یا به کاندیداهای مستقل حامی فلسطین رای خواهند داد. اما شاید خطر فزایندهای که از جانب جریان راست جهانی و ترامپ احساس میشود، آنها را قانع کند تغییر نظر داده و به رقیب «ترامپ» رای بدهند. در این صورت در انتخابات پایاپای امریکا با چندین هزار رای بیشتر در چند ایالت چرخشی، شرایط به نفع «هریس» تغییر خواهد کرد؛ به ویژه اگر میزان مشارکت در انتخابات قدری افزایش یابد. یادآور میشود به طور کلی میزان مشارکت در انتخابات امریکا چندان بالا نیست و عموما در بازه ۵۰ تا ۶۰ درصد است و نظیر بسیاری دیگر از کشورها، در مشارکت پایینتر بخت محافظهکاران بیشتر و در انتخابات با مشارکت بالاتر، بخت ائتلاف جریانات دموکرات و لیبرال و چپ فزونی مییابد. باید دید آیا تا سه هفته آینده، دانشگاهیان و مسلمانان و بیتصمیمها، نه برای پیروزی «هریس» بلکه برای شکست ترامپ، تصمیم به مشارکت بالاتر خواهند گرفت یا صحنه را به «ترامپ» واگذار خواهند کرد؟