اکران این فیلم در سینمای ایران، این روزها خبرساز شده
برترینها: این روزها فیلم «علت مرگ نامعلوم »اکران شده و منتقدان را تحت تاثیر قرار داده، برخی یادداشتها پیرامون این فیلم را در ادامه آوردهایم:
علی جلیلوند: «علت مرگ: نامعلوم» نتیجه سینمای مستقل ایران است
علی جلیلوند تهیهکننده سینما که دو فیلم سینمایی «بدون تاریخ، بدون امضا» و «چهارشنبه ۱۹ اردیبهشت» را با علی زرنگار کار کرده است، در یادداشتی به فیلم «علت مرگ: نامعلوم» اولین فیلم زرنگار در مقام کارگردان پرداخته است. این فیلم از ۵ دی در سینماها اکران شده است.
متن وی بدین شرح است: «قریب ۱۵ سال است علی زرنگار را میشناسم. ثمرهی این ۱۵ سال، فارغ از رفاقتی برادرانه، یک فیلمتئاتر است و دو فیلم سینمایی. بیش از این هیچ نیاز نیست؛ برای شناختن عمق روحِ یک رفیق.
علی پیش از اینکه ادیبی هنرمند باشد، زندگیاش را برای مردم و فرهنگ این سرزمین جنگیده است. ممنوعیتها و محدودیتهای فراوانی تجربه کرده، اما هنر و شرافتش را نفروخته است. شاید این حرفها برای دنیایِ مبتذلِ امروز سانتیمانتال به نظر برسد، اما تاریخِ ایران از این هنرمندان روایتها خواهد گفت.
مجید برزگر گرامی هم صرفا یک آرتیستِ سینماگر نیست. او هم گوهریست برای دنیا و سینمایِ بیمفهومِ این روزگار.
و یک گروهِ درجه یک که نتیجهی کارشان یک فیلم خوب، شریف و تفکربرانگیزه.
«علتِ مرگ: نامعلوم» نتیجهی سینمای مستقل ایران است. به همه شما خسته نباشید میگویم، به همهتان افتخار میکنم و بدانید که میدانم چه کشیدهاید!
امیدوارم که مردم از شما حمایت کنند.»
عباس امینی نویسنده و کارگردان سینما: «علت مرگ: نامعلوم» برای گفتن حرفهای مهم به شعار پناه نمیبرد
چند روزی است که میخواهم درباره فیلم «علت مرگ: نامعلوم» بنویسم و تماشای این اثر درخشان را به دوستانم پیشنهاد کنم. همواره سعی کردهام از واژههایی مانند “فیلم اجتماعی” یا “فیلم شریف” در توصیف سینما پرهیز کنم، اما اتفاقات نامعلومی که در این سه سال برای دیده نشدن این فیلم رخ داده، کمی دردآور است. علی زرنگار، با صبوری در برابر تمام تبعیضها ایستاد تا فیلمش به دست مخاطب برسد. نپذیرفتن ظلم چیزی جز شرافت نیست؛ شرافتی که در جایجای فیلم به رنگ تصویر درآمده و برای فهم آن نیازی به هیاهوی سیاسی یا جهتگیری خاص نیست.
«علت مرگ: نامعلوم» به انسانهایی نگاه میکند که برای حفظ شرافت و بقای خود، مجبورند جنازهای را که ناخواسته روی دستشان مانده، یا حفظ کنند یا دفن. درست مانند وطنی که به جنازهای بلاتکلیف تبدیل شده است؛ نه میتوان آن را دفن کرد و نه رهایش نمود. این فیلم قصه را به زور در چشممان فرو نمیکند بلکه ما را با سرنوشت آدمهایش همراه میسازد.
شخصیتهای فیلم، مثل آدمهای اطرافمان، طبیعی و واقعی حرف میزنند. برای بیان حرفهای مهم، به شعار پناه نمیبرند. بازیگران فیلم نقش بازی نمیکنند؛ بلکه قصه را زندگی میکنند. زیستی که انگار سالهاست از سینمای ما رخت بربسته است.
«علت مرگ: نامعلوم» برای دیده شدن میانبر نمیزند. مسیر سلامت و اصالت خود را طی میکند؛ مسیری که گواهی است بر شناخت و تسلط سازنده بر موضوعی که برای روایت آن برگزیده است.
کیوان کثیریان: آنها که «علت مرگ: نامعلوم» را توقیف کردند پاسخگو باشند!
کیوان کثیریان منتقد سینما پس از دیدن فیلم سینمایی «علت مرگ: نامعلوم» که از ۵ دی ۱۴۰۳ و پس از سه سال اکران شده است، یادداشتی نوشت.
متن وی بدین شرح است: «و بالاخره یک فیلم خوب و درگیرکننده با فیلمنامهای حساب شده و اجرایی قابلقبول
«علت مرگ: نامعلوم» با گروهی تولید شده که تمام سعیشان را کردهاند فیلم خوب بسازند، تماشاگرشان را محترم بشمارند و فقط درگیر گیشه و فروش نباشند. انرژی و انگیزه عوامل از درون فیلم بیرون میزند و آن را به یک تجربه موفق بدل کرده است.
آنها که این فیلم را بیخود و بیجهت، سه سال توقیف کردند، واقعا باید دادگاهی شوند. آنها بابت بازی با سرنوشت حرفهایِ یک فیلمنامهنویس و کارگردان بااستعداد، بابت صدمه به اعصاب و روانِ چندین و چند سینماگر که در این پروژه سهیم بودند، بابت تلف کردن سرمایهی مادی و معنوی تهیهکننده و سرمایهگذار این فیلم و بابت تضییع حقوق علاقهمندان جدی سینما باید پاسخ دهند.
البته که اینجا ایران است. این آدمها نه تنها پاسخگو نیستند، بلکه تشویق میشوند، پست جدید هم میگیرند/ گرفتند، حاشیه امنیت کامل هم دارند و به ریش ما میخندند و غمانگیز اینجاست که هنرمندان دائم باید منتظر بمانند که فلان مسئول یا مسئولان سانسورچی دورهشان تمام شود و بروند، شاید نفر یا نفرات بعدی سانسورچیهای مهربانتری باشند و از ذرهای منطق و شعور هنری برخوردار باشند.
این فیلم را در سینما روی پرده ببینید و برای تداوم این جنس از سینما، از این فیلم و نظایر آن حمایت کنید.»
نگاهی به «علت مرگ: نامعلوم»؛ چالش اخلاقی هفت مسافر در یک سفر جادهای پرالتهاب
فیلم سینمایی «علت مرگ: نامعلوم» اولین ساخته علی زرنگار به تهیه کنندگی مجید برزگر به تازگی اکران خود را در سینماهای کشور آغاز کرده است، به همین بهانه محمد جلیلوند نویسنده سینمایی در یادداشتی به ابعاد مختلف این فیلم پرداخته است.
در این یادداشت آمده است:
«فیلمهای جادهای که براساس کهن الگوی سفر قهرمان شکل میگیرند، نمونههای بسیار در تاریخ سینمای جهان دارند و سینمای ایران نیز از آن مستثنی نیست. فیلم سینمایی «علت مرگ: نامعلوم» ساخته علی زرنگار که این روزها پس از سه سال روی اکران رفته، از جمله این آثار است. فیلمی با مختصات سینمای جادهای که قصه سفر کوتاه هفت نفر از شهداد به کرمان را روایت میکند. در فیلمهایی از این جنس، فیلمنامه رکن اساسی بوده و ضعف یا قوت آن میتواند تأثیری مستقیم روی کیفیت نهایی کار بگذارد. زرنگار که خود به عنوان فیلمنامهنویس در سینمای ایران سابقه قابل اعتنایی دارد، بخش مهمی از توان خود را روی فیلمنامه نخستین تجربه کارگردانی خود گذاشته است.
فیلم با سکانسی آغاز میشود که طی آن یکی از این هفت نفر داخل پیکانی قدیمی با جوانی حرف زده و از او میخواهد کاری که خواسته را انجام دهد. سکانسی که اطلاعاتی مبهم به تماشاگر داده و در عین حال قلاب خود را به او وصل میکند. سپس ده دقیقه نخست فیلم به معرفی گذرای شخصیتها اختصاص پیدا کرده و تماشاگر با آنها آشنا میشود آدمهایی از طبقات مختلف جامعه که هر کدام مساله خاص خود را داشته و طی مدتی که با یکدیگر هستند، لایههای درونی خود را آشکار میکنند. پیش از آغاز سفر با ون مسافرکش، زرنگار کاشت اطلاعات ظریفی انجام داده تا در نیمههای کار از آن استفاده کند. برای مثال میتوان به سپر داغان ون که به سختی توسط راننده سرهم بندی شده اشاره کرد که در شکل گیری نقطه عطف نخست فیلمنامه نقش مهمی دارد. داخل ون و علاوه بر این هفت نفر، مسافر خاموشی هم حضور دارد که نقشی کلیدی در نقطه عطف اشاره شده دارد. پیچ فوق العادهای که از طریق او به قصه داده شده و الباقی داستان بر این اساس پیش میرود.
هر چه فیلم جلوتر میرود، زرنگار مانور بیشتری روی درونمایه اخلاقی مورد نظرش داده و به لایههای درونی شخصیتهای خود نقب میزند. آدمهایی که کفه ترازویشان به سمت تیپ-شخصیت سنگینی بیشتری کرده و تماشاگر را به قضاوتی سخت و بیرحمانه نسبت به خود فرا میخوانند. در عین حال، زرنگار برای هر یک از آنها هم شناسنامهای تدارک دیده و بدون آنکه خود را در مقام قضاوت قرار دهد، به نمایششان میگذارد. وجه اشتراک همگی آنها نیز فقر مالی است که در هر یک به شکلی بروز میکند؛ از مردی میانسال که همسر بیمار دارد و مرد زندانیای که برای تأمین پول دیه دوست زیر تیغ خود به آب و آتش میزند تا راننده ون و زن جوان ناشنوایی که دوستاش دارد. اما شخصیتهایی که فوکوس زرنگار بیش از همه روی آنها بوده و به نوعی قهرمانهای فیلم به حساب میآیند، زوج جوانی هستند که قصد مهاجرت از کشور دارند. این دو در بزنگاه اصلی داستان در یک طرف ایستاده و الباقی در طرف دیگر میایستند که البته در پرده پایانی زن ناشنوا نیز به آنها اضافه میشود.
«علت مرگ: نامعلوم» که نام هوشمندانهاش از دل خود فیلم بیرون آمده، یک نیمه میانی نسبتاً طولانی دارد که پرداختی فوقالعاده داشته و ظرایف فیلمنامهای زیادی دارد. در عین حال، تم اخلاقی مورد نظر فیلمساز به خوبی در تاروپود اثر تنیده شده است. شخصیتها نیز همان گونه که از آنها انتظار میرود، رفتار کرده و کنشی باورپذیر نشان میدهند. فیلم به لحاظ فنی هم در وضعیت مطلوبی قرار داشته و در آن به خوبی از عناصر مختلف بهره گرفته شده است؛ از فیلمبرداری و صدا تا موسیقی.
فضای بیابانی فیلم که تماشاگر را به یاد مؤلفههای ژانر وسترن میاندازد نیز نقش مهمی در غنای فضای بصری کار دارد. همین طور صدا که مکمل خوبی برای تصاویر درخشان فیلم بوده و باند صوتی مناسبی را شکل داده است. برای مثال میتوان به وجود طوفان در نیمههای نخست فیلم اشاره کرد.
«علت مرگ نامعلوم» با توجه به قصه و حال و هوای حاکم بر آن و نیز نقش به اندازه و یکسان هر هفت شخصیت در پیشبرد داستان، نیاز به بازیگرانی کارکشته داشته است. بازیگرانی که درک تمام و کمال از نقش خود داشته و در عین حال یکدستی آن را حفظ کنند. از میان این جمع، بانیپال شومون، علیرضا ثانیفر و علیرضا عموزاد شاخصتر از بقیه بودهاند. البته ندا جبرییلی هم یک سکانس درخشان در فیلم دارد که تماشاگر را کاملاً تحت تأثیر خود قرار میدهد.
نخستین ساخته سینمایی علی زرنگار درست مثل فرش ایرانی است؛ اصیل و ریزبافت که برای پی بردن به ظرایف آن باید بیش از یک بار به تماشای آن نشست.»
«علت مرگ: نامعلوم» برای آنهایی است که به کم راضی نیستند!
کیوان مهرگان مستندساز پس از تماشای فیلم سینمایی «علت مرگ: نامعلوم» که پس از سه سال توقیف از 5 دی 1403 در سینماها اکران شده است، یادداشتی نوشت.
متن وی بدین شرح است: «اجازه می خواهم به احترام سینمای خلاق، فکور، جسور و غرورآفرین سینمای مستقل ایران و فیلم «علت مرگ: نامعلوم» کلاه از سر بردارم و پنج دقیقه بدون توقف دست بزنم! اولین احساسم بعد از بالا رفتن تیتراژ دیالوگ معروف فیلم پاپیون بود: «بی شرف ها ما هنوز زنده ایم» سه سال توقیف و بگیر و ببند سینمای ایران را خم کرد اما نشکست!
اول: فیلم «علت مرگ: نامعلوم» برای کسانی است که از سینما هیجان می خواهند، فکر کردن طلب می کنند، برای آن دسته از مخاطبانی است که با کم قانع نمی شوند، طلبکار وارد سالن می شوند و راضی خارج می شوند.
برای آن گروه از تماشاگرانی است که در حین فیلم دیدن تمام تجربیات از سر گذارنده زندگی را شخم می زنند و همه احساسات به هیجان آمده را احضار می کنند.
دوم: علی زرنگار یک هنرمند ذاتی است.اغراق نکرده ام اگر بگویم اوکارگردانی است که شاعرانگی کیارستمی،نقد اجتماعی بنی اعتماد و غافلگیری فرهادی را درونی کرده و با اجتهادی دلپذیر نوید فیلمسازی متفاوت را می دهد!
سوم: در فیلم «علت مرگ: نامعلوم» همه چیز مینیاتوری کنار هم چیده شده است؛ از تیم خوب بازیگرانش که خوشبختانه هیچ سلبریتی در میان آنها نیست تا طراحی صحنه، دکور، طراحی لباس و گریم. دیالوگ ها به قاعده و بازی بازیگران باورپذیر است. هیچ چیز بیرون نزده! همه به اندازه و به قاعده چیده شده اند تا تماشاگر با خیالی آسوده چشم و دلش را به پرده نقره ای بسپارد و فیلمش را تماشا کند.
چهارم: می دانم و خوب می دانم در سه سال گذشته همه کاری کردند تا سلیقه تماشاگران ایرانی را به انحطاط بکشانند و تا حد زیادی هم موفق شده اند پس انتظار فروش دهن پر کن از فیلم ندارم اما اگر هنوز ذهنتان پویاست، سلیقه تان نازل نشده بروید این فیلم را که از چهارشنبه پنجم دی ماه اکران می شود ببینید. ما باید دوباره ققنوس وار از خاکستر سینمای اجتماعی بلند شویم.
پنجم: سالن های نمایش محدود و احتمالا خیلی سریع اکرانش جمع شود حیف است آن تصاویر را در سینما نبینیم!
ششم: به استادم مجید برزگر که در همه سالهای سخت در سمت درست تاریخ ایستاده برای تهیه این فیلم شادباش می گویم. علی زرنگار عزیز تو کارت را کرده ای و برو با فیلم های خوب برگرد. به تیم خوب بازیگران دست خوش می گویم.»