۲۰۲۵ ؛ زیر سایه پیشبینیناپذیر ترامپ
آغاز سال 2025 میلادی برای بسیاری از ساکنان کره خاکی، توأم با شادی، امید، جشن، نورافشانی و پایکوبی است اما زمانی که در رسانههای مطرح جهان به دنبال رویدادهای احتمالی سال جدید باشید، شاید تاحدودی اندوه جایگزین این شادی شود. تام استندج، سردبیر مجله «جهان پیشرو ۲۰۲۵» در اکونومیست نوشته است: «اکنون که صندوقهای رأی باز شدهاند، جهان میداند کدام نسخه ۲۰۲۵ را خواهد دید: نسخهای که در آن دونالد ترامپ به کاخ سفید بازمیگردد و همین موضوع میتواند بسیاری از تحلیلها، تفسیرها و چشماندازها را با دگرگونی عجیب و غریب روبرو کند».
بدون شک دیدگاه تام استندج در خصوص آینده جهان در سال 2025 مهم و صحیح است و اگر هریس پیروز میدان انتخابات نوامبر آمریکا بود شاید سمت و سوی تحلیلها به صورتی دیگر میرفت، اما حالا همه چیز تفاوت دارد.
اوکراین و غزه
بدون شک دو پرونده (جنگ) اوکراین و غزه در سال 2025 از اولویتهای سیاست خارجی ترامپ خواهد بود، اما او به احتمال زیاد سعی میکند در خصوص این دو پرونده در سمتی بایستد که کمترین ضرر و بیشترین منفعت را برای واشنگتن و تیم وی داشته باشد. در مورد اوکراین اگرچه ترامپ ادعا کرده در کمترین زمان به این پرونده خاتمه میدهد، اما بهوضوح اعلام کرده که نمیخواهد مانند دولت بایدن به صورت تمام قد از اوکراین حمایت کند و حتی گفته است که اروپاییها باید بیش از وضعیت کنونی مسئولیت پرونده اوکراین را از حیث کمکهای نظامی و اقتصادی به عهده بگیرند. بر همین اساس او پایان جنگ اوکراین را نه به خاطر اروپا یا اوکراین، بلکه به دلیل کاهش کمکهای مالی به کییف دنبال خواهد کرد.
در مورد غزه هم این موضوع از منظر دیگری صدق میکند اما درونمایه آن اصولاً سیاسی است. او به نوعی نه تنها به اسرائیل و نتانیاهو، بلکه به لابی آیپک تعهد داده است که به محض ورود به کاخسفید جانبداری تلآویو را در دستور کار قرار دهد و احتمال دارد که ترامپ در سال 2025 آزادی عمل بیشتری به اسرائیل در کنار طولانی شدن مذاکرات اعطا کند.
ایران و آسیای میانه
دغدغه امروز در ایران اقتصاد، معیشت و کنترل تورم است که دولت چهاردهم آن را یکی از اهداف اصلی خود قرار داده اما این مساله به سیاست خارجی پیوند خورده است. بدون شک آمدن ترامپ در کاخسفید میتواند تهدیدهایی برای ایران در منطقه ایجاد کند اما به همان میزان میتواند فرصتی برای مذاکره با آمریکا به صورت مستقیم یا غیرمستقیم دست و پا کند. اینکه ترامپ چگونه با تهران مذاکره خواهد کرد، مشخص نیست اما بدون تردید او در این راستا سعی میکند به هر ترتیب منافع اقتصادی کشورش مانند صادرات خودرو و غیره به ایران را در توافق احتمالی بگنجاند. از سوی دیگر آمدن ترامپ برای پاکستان شاید چندان مناسب نباشد. زمانی که او در سال 2016 به پیروزی رسید، به صورت مستقیم و علنی مقابل کمکهای واشنگتن به اسلامآباد برای مبارزه با بنیادگرایی رادیکال و تروریسم ایستاد و آنها را قطع کرد و اساساً باز هم معتقد بود که هزینههای بیش از حد برای پاکستان معنایی ندارد. در مورد افغانستان هم این دولت ترامپ بود که توافق با طالبان را در دوحه امضا کرد و موجب خروج نظامیان از کابل شد و به همین دلیل به نظر میآید که او به افغانستان همانند پاکستان نگاه کند.
خاورمیانه و چند خطر
در مورد خاورمیانه باید گفت که سقوط بشار اسد در دمشق در سال 2025 میتواند به چالش تبدیل شود. چالش از این نظر که همین حالا نظامیان آمریکا تجهیزات و استحکامات نظامی خود را در سوریه تقویت کردهاند و از سوی دیگر فرانسه اعلام کرده که در سوریه طی روزهای قبل عملیاتهای گسترده علیه داعش انجام داده است. به همین جهت احتمال بازگشت تروریسم وجود دارد که میتواند به عراق هم سرایت کند. ترامپ نمیخواهد یک هزینه دیگر برای خود به وجود بیاورد و باید دید که در خصوص عراق و به خصوص سوریه چگونه تصمیم میگیرد.
تقابل با چین و اروپا
چین به عنوان کشوری که آرام آرام به دنبال رشد اقتصادی خود و حکومت بر تکنولوژی جهانی است، همین حالا و از ابتدای سال 2025 نگران بازگشت ترامپ به کاخ سفید است و در این مسیر سعی دارد فاصله خود با واشنگتن را حفظ کند؛ اما این ترامپ است که احتمالاً تعرفههای گمرکی را افزایش خواهد داد و مشکلاتی در حوزه سایبری و هوش مصنوعی برای پکن به وجود میآورد که این موضوع را ایلان ماسک دنبال میکند.
در مورد اروپا هم ترامپ به عنوان یک راستگرای تمام عیار، به دنبال آن خواهد بود که از جریانهای همفکر خود در فرانسه، ایتالیا، مجارستان، آلمان، هلند، سوئد، انگلیس و حتی اتریش حمایت و در نهایت شکاف سیاسی- اجتماعی برآمده از اقتصاد را به نفع خود و آمریکا تشدید کند. حال باید دید که 2025 چگونه قرار است با آمدن ترامپ طی شود!