کابینه وفاق و چندصدایی در موضوع مذاکره
مذاکره میکنیم، مذاکره نمیکنیم، با شرط و شروط مذاکره میکنیم، قصد مذاکره داریم، زمان مذاکره گذشته، قصد مذاکره نداریم و ... جملاتی از این دست حالا دیگر فراوان و به وفور در کشور شنیده میشود. جملاتی که اگر روزگاری از موافقان و مخالفان برجام در درون و بیرون دولت چهاردهم میشنیدیم حالا به شکل عجیبی دولت نیز با چند صدایی درباره مذاکره مواجه شده و این مدل سخنان را میشنویم.
در واقع شاید بتوان گفت در کشوری با انواع بحرانهای ریز و درشت از مسائل اقتصادی تا دیپلماسی و ناترازی انرژی حالا اما موضوع مذاکره یا عدم مذاکره به بحث داغ این روزها نیز تبدیل شده است. بحثی که همزمان با شروع دولت پزشکیان و نقش پررنگ محمدجواد ظریف در آن شروع و با روی کار آمدن دونالد ترامپ در آمریکا جدیتر شد.
مذاکره و مساله پیشنیازهای آن
همزمان با رویکار آمدن دولت چهاردهم و توجه و تاکید جدی مسعود پزشکیان در دوران مبارزات انتخاباتی بر رفع تحریمها به واسطه مذاکره با آمریکا، طرح همین مساله موجب مطرحشدن تحلیلهای بسیاری درخصوص آغاز قریبالوقوع پروسه مذاکرات میان ایران و ایالاتمتحده در دولت چهاردهم شد. این گمانهزنیها حتی با وجود روی کار آمدن مجدد دونالد ترامپ نیز نه تنها کمرنگتر نشد، بلکه به گمانهزنیهای جدیتر نیز منجر شد و حالا بسیاری از قریبالوقوع بودن آغاز مذاکرات خبر میدهند.
اما در این میان نکتهای وجود دارد که ابهامات زیاد در خصوص فراهم بودن شرایط برای آغاز گفتوگوها را دربرمیگیرد. کلیدخوردن مذاکرات نیازمند پیشزمینهها و شرایطی است که در حال حاضر نسبت به آن افق روشنی مشاهده نمیشود.
فعالیت حامیان و مخالفان سنتی مذاکره
حامیان دولت و مشخصا اصلاحطلبان با توجه به اوضاع و احوال اقتصادی مملکت، شرایطی سیاسی کشور در داخل و خارج از جمله منطقه و ... مذاکره با آمریکا و یافتن راهکاری برای برون رفت از شرایط فعلی را لازم میدانند.
در مقابل، اما جریان بازنده در انتخابات، به مخالفتها ادامه داده و با ادبیاتی که روز به روز تندتر میشود؛ به حامیان مذاکره میتازد. تلاشها برای حذف ظریف از دولت و تجمعات متعدد علیه او مصداق این مدعا است.
با توجه به ترکیب مجلس و بلند بودن صدای طیف تندرو در آن، تکلیف این نهاد و موضعش نسبت به مذاکره روشن است. کما این که از سخنان چهرههای اصولگرا همچون علی لاریجانی که مشاور رهبری است تا علی مطهری که سابقه روشنی دارد گرفته تا تغییر موضع محمدجواد لاریجانی نیز میتوان دریافت که در سطح کلان حاکمیت اتفاق نظری درباره موضوع مذاکره وجود دارد. حتی اگر مثل عبدالعلیزاده معاون توسعه دریایی پزشکیان نگوییم که نظام به گزینه رو در رو رسیده، میتوان گفت که مخالفت جدی با مذاکره وجود ندارد و تصمیم به اقدام بر مبنای منافع نظام است.
تکلیف نامشخص دولت در مساله مذاکره
در این بین، اما اکنون نگرانکننده این است که گویا تکلیف خود دولت در مساله مذاکره هنوز چندان روشن نیست و هر چند عجیب به نظر میرسد، اما گویا در درون دولت اتفاق نظری درباره موضوع مذاکره وجود ندارد!
کما این که اظهارات و مواضعی که رنگ و بوی اختلاف در دولت را دارد نیز نمیتوان نادیده گرفت. رسانههای اصولگرا و مخالف دولت از جمله کیهان و جوان نیز روزها و هفتههای اخیر بوی اختلاف را استشمام کرده و مدام با جدا کردن حساب پزشکیان از اعضای دولت سعی در اختلافافکنی دارند.
مصداق این اختلافات دیروز در اظهارات معاون وزیر اطلاعات عیان شد که گفت: «امروز مذاکره با آمریکاییها برای جمهوری اسلامی، به لحاظ سیاسی و امنیتی هیچ نفعی نخواهد داشت».
حسین صفدری همچنین تصریح کرد که «الان وقت مذاکره نیست و کسی هم قصد مذاکره ندارد.»!
بایدگفت یا للعجب که چگونه است نه دستگاه دیپلماسی کشور و نه شخص وزیر خارجه و نه ارکان اصلی دولت هیچکدام به این شکل از عدم امکان مذاکره نمیگویند و ناگهان معاون وزیری از کابینه نسخه مذاکره کردن یا نکردن را به هم میپیچید.
واکنشها به ناهماهنگی نظرات در ارکان دولت
این سخن معاون وزیر اطلاعات اما بدون واکنش نماند و برخی فعالان سیاسی به آن واکنش نشان دادند. از جمله احمد زیدآبادی، فعال سیاسی اصلاحطلب در کانال تلگرامیخود نوشت: «آقای صفدری دلیل نامناسب بودن شرایط برای مذاکره را چنین شرح داده است: آمریکاییها میخواهند بگویند، یا باید عقبنشینی کنید، یا سرنگون شوید و یا اینکه نسخهای که برای اسد پیچیده شد، برای شما نیز پیچیده خواهد شد.
پیش از این اسماعیل خطیب وزیر اطلاعات نیز در مخالفت با مذاکره با آمریکا، استدلال مشابهی مطرح کرده بود. وزارت اطلاعات زیرمجموعۀ دولت پزشکیان است. حالا اگر قرار نیست صدای واحدی از تمام نهادهای حاکم در مورد مذاکره یا عدم مذاکره با آمریکا شنیده شود، انتظار این است که لااقل از مجموعۀ کابینه صدای واحدی صادر شود. این که شخص رئیسجمهور و برخی از اعضای کابینه سخن از ضرورت مذاکره به میان آورند و بعد مسئولان یک وزارتخانه، خلاف آن را اعلام کنند، پیامیجز «هیچکاره» بودن رئیسجمهور حتی در داخل کابینه، به دنبال ندارد.»
این تحلیلگر سیاسی ادامه داد: «از این گذشته، به فرض آمریکا در هر مذاکرهای بخواهد همان را بگوید که صفدری حدس زده است. مگر بدون مذاکره نمیتواند همان پیام را به مسئولان جمهوری اسلامیبرساند؟ آیا مذاکره نکردن مانع از انتقال آن پیام و اقدام در جهت اجرای آن میشود؟
مذاکره و گفتگو به خودی خود نه کورکننده و نه شفادهنده است. بستگی به نتیجهاش دارد. با این حال، خرد و تجربۀ بشری نشان میدهد که همواره مذاکره بهتر از عدممذاکره است؛ چون در حداقل صورت آن، شفافیت ایجاد میکند و راه حدس و گمانهای باطل را میبندد.»
چند صدایی در دولت از موضوع مذاکره تا مساله ظریف
البته مساله این جاست که این چندصدایی در دولت چهاردهم درباره موضوع مذاکره نخستین بار نیست که خود را به رخ میکشد و با شرایط فعلی حتی شاید باید آن را جدی نیز گرفت؛ چنان که در روزهای اخیر و به صورت همزمان از تحت فشار بودن ظریف از سوی برخی دولتیها نیز سخن به میان آمد.
چنان که این روند صدای کامبیز مهدیزاده، داماد حسن روحانی را نیز بلند کرد و در صفحه شخصی خود نوشت: «متاسفانه برخلاف رئیس جمهور محترم، برخی از اطرافیان در دولت، به دنبال حذف اعتدالیون از دولت هستند. ظریف هم از درون دولت تحت فشار است، هم از بیرون. دولت پزشکیان بدون ظریف، مثل تیم فوتبال بدون دروازه بان است و گل باران خواهد شد. یک تیم نمیتواند بدون ستارههایش قهرمان شود.»
همچنین سید صادق حسینی، فعال رسانهای حامیدولت نیز در شبکه اجتماعی ایکس تلویحا از برخی دولتیها به خاطر مواضعشان نسبت به موقعیت ظریف گلایه کرد. او نوشت: «بازم به معرفت مجید آقای انصاری که تو تلویزیون از خجالت گروهکها دراومد: اسم آقای ظریف قاچاق نشده، نامش را ببرید. نتانیاهو اخیرا کتابی منتشر کرده که ظریف به عنوان دشمن شماره یک، اسرائیل را بیچاره کرده. کاش باقی اعضای دولت پزشکیان یاد بگیرند.»
رئیسجمهوری که وعده داده بود با جهان تعامل خواهد کرد و اساسا قرار بود صدای تغییرخواهی رایدهندگانی باشد که پای صندوق حاضر شده بودند تا کشتیبان سیاست ایران را سیاستی دگر باشد اکنون به نظر میآید که خود در بزنگاه چندصدایی و نگاههای متفاوت درون دولتش درباره مذاکره گرفتار آمده است
چندگانگی و آشفتگی در کابینهای با نام وفاق
در حقیقت با روند رخ داده در اظهارات چندگانه در موضوع مذاکره میان اعضای دولت و هم چنین برخی واکنشها درباره ادامه حضور ظریف در کابینه به نظر میرسد که دستکم در دو مساله مذاکره و حضور ظریف در دولت پزشکیان آشفتگی جدی وجود دارد. آن هم در شرایطی که حضور محمدجواد ظریف در کابینه نیز خود در راستای مذاکره است و این فشار دوگانه نیز شاید نشان از آن نیز داشته باشد که در حقیقت این حامیان مذاکره هستند که در درون دولت به شدت تحت فشارند.
این فشار درون دولت در حالی رخ میدهد که در این مدت بارها از شخص رئیس دولت خواسته شده که به هیاهو و جوسازیهای کاسبان تحریم و اقلیتی که در دو دهه گذشته با سیاستهای ماجراجویانه و تندرویها و نابخردیهای خود، پرونده ایران را به شورای امنیت بردند و زمینهساز تحریمهای خانمانسوز علیه ملت ایران شدند و امروز هم طلبکارانه دولت را تحت فشار قرار میدهند و از مذاکره منع میکنند، توجه نکند؛ اما حالا مساله این جاست با این چندگانگی و انشقاق در درون دولت وفاق درباره مذاکره مستقیم با غرب، رئیس دولت چه خواهد کرد؟
رئیسجمهوری که وعده داده بود با جهان تعامل خواهد کرد و اساسا قرار بود صدای تغییرخواهی رای دهندگانی باشد که پای صندوق حاضر شده بودند تا کشتیبان سیاست ایران را سیاستی دگر باشد اکنون به نظر میآید که خود در بزنگاه چندصدایی و نگاههای متفاوت درون دولتش درباره مذاکره گرفتار آمده است.
این وضعیت در شرایطی است که حتی نماینده اصولگرای سابق، علی مطهری نیز در روزهای اخیر و همزمان با سالگرد پیروزی انقلاب ایران گفته بود که در حال حاضر چالش اقتصادی و معیشتی است، مردم تحت فشار اقتصادی هستند. راه حل هم این است که کارهای بنیادی کنیم، تلاش کنیم تحریمها برطرف شود، پیوستن به FATF مهم است و باعث میشود کشور به روند طبیعی مبادلات اقتصادی برگشته و مشکلات بهبود پیدا کند.
حقیقت مستتر در سخن علی مطهری شاید یکی همین باشد که مسعود پزشکیان برای عمل به وعدههای خود که در طول مبارزات انتخاباتی داد هیچ چارهای جز حضور در میدان مذاکره ندارد و نتیجه عدم گفتگو و مذاکره و شاید رسیدن به توافقی تازه چون برجام، در نهایت شکست دولت او را رقم خواهد زد.
حال با شرایطی که به آن اشاره شد باید دید که مسعود پزشکیان میتواند از پس این موقعیت دشوار در درون دولت خود برآمده و دستکم در میان اعضای کابینه خود وفاق برقرار کند و بعد از آن در مقابل مخالفان مذاکره تن به تسلیم ندهد و یا این که او با کوتاه آمدن در مورد مذاکره و در بعد دوم ظریف، در نهایت شکست دولت خود را به تماشا خواهد نشست؟