
کابینه در تنگنا
▫️کنارهگیری “محمدجواد ظریف” از سمت معاون راهبردی رئیسجمهور با توصیه رئیس قوهقضائیه و استیضاح “عبدالناصر همتی” توسط مجلس، دولت را در یک وضعیت نامتعادل قرار داده است
یکشنبه ۱۳ اسفند ماه ۱۴۰۳ روزی پرالتهاب در کارنامه دولت چهاردهم بود. در فاصله کمتر از ۲۴ ساعت، دولت مسعود پزشکیان دو چهره شاخص خود را از دست داد: عبدالناصر همتی، وزیر اقتصاد با رای مجلس استیضاح و برکنار شد و ساعاتی بعد محمدجواد ظریف، معاون راهبردی رئیسجمهور با انتشار بیانیهای، خبر استعفای خود را منتشر کرد. این دو رویداد درحالی رخ داد که عمر دولت پزشکیان هنوز به ۷ ماه نرسیده و احتمالاً نشانهای از تشدید اختلافات و فشارهای بیرونی در ساختار قدرت است. ظریف، دیپلمات پیشکسوت و معمار توافق هستهای برجام، در بیانیهای از «فشارهای شدید»، «سخیفترین توهینها، افتراها و تهدیدها» نسبت به خود و خانوادهاش به عنوان دلیل اصلی استعفا نام برد. او این دوره را «تلخترین دوران خدمت ۴۰ ساله» خود توصیف و اعلام کرد؛ تصمیم گرفته است به دانشگاه برگردد.
ظریف همچنین از دیدار با غلامحسین محسنیاژهای، رئیس قوه قضائیه، خبر داد و گفت: «ایشان با اشاره به شرایط کشور توصیه کردند برای پیشگیری از فشار بیشتر بر دولت به دانشگاه بازگردم. بنده نیز بیدرنگ پذیرفتم که همواره خواستهام یار باشم و نه بار». در متن نامه او آمده است: سلام بر هم میهنان بزرگوار خداوند بزرگ را سپاسگزارم که در ۹ ماه گذشته این فرصت را به این خدمتگزار کوچک ارزانی داشت که در جهت تحقق اراده ملت و خدمت به مردم آنچه را در توان داشتم، پیشکش کنم. وی افزود: گرچه در ۶ ماه گذشته با سخیفترین توهینها، افتراها و تهدیدها نسبت به خود و خانوادهام روبهرو بودم و حتی در درون دولت نیز تلخترین دوران خدمت ۴۰ ساله را گذراندم اما به امید خدمت ایستادگی کردم. اهل فرار از سختیها و دشواریها در مسیر خدمت به این مرزوبوم نبوده و نیستم و در چهلواندی سال گذشته، چه بسیار توهینها و افتراها را برای نقش اندکی که در پیشبرد منافع ملی از پایان دادن به جنگ تحمیلی تا به سرانجام رساندن پرونده هستهای داشتهام به جان خریده و برای خدشهدار نشدن منافع کشور در برابر سیل دروغ و تحریف دم فروبستهام. ظریف ادامه داد: دیروز به دعوت ریاست محترم قوه قضائیه به دیدار ایشان رفتم. ایشان با اشاره به شرایط کشور توصیه کردند که برای پیشگیری از فشار بیشتر بر دولت به دانشگاه بازگردم. بنده نیز بیدرنگ پذیرفتم. او اضافه کرد: «همواره خواستهام یار باشم و نه بار. با سپاس فراوان از ایشان که بار مسئولیت در برابر خدا و مردم را از دوش بنده برداشتند، امیدوارم با کنار گذاشتن بنده، بهانهها برای سنگاندازی در برابر خواست مردم و موفقیت دولت برداشته شود. هنوز به پشتیبانی از دکتر پزشکیان گرانقدر میبالم و برای ایشان و دیگر خدمتگزاران راستین به مردم بهترینها را آرزومندم. از پیشگاه خداوند بخشایشگر و شما مردم خوب، صبور و قدردان ایران برای همه کاستیها پوزش میخواهم». اما چند پرسش مطرح میشود که دولت چهاردهم بدون ظریف چه خواهد کرد؟ آیا وقتی همزمان در یک روز دو مهره اصلی پزشکیان توسط دو قوه برکنار میشوند، وقت آن نرسیده که رئیسجمهور در شعار وفاقاش بازتعریفی داشته باشد؟
وفاق پزشکیان حداقل را اکثریت کرد؟
البته این اولین بار نیست که ظریف استعفایش را در فضای مجازی منتشر میکند اما به نظر میرسد آخرین بار باشد. زیرا بنابر شنیدهها رئیسجمهور نیز با این استعفا موافقت کرده است. پیش از این زمان انتشار لیست وزرای پیشنهادی به مجلس نیز، او با شوک شبانه استعفایش که در انتقاد به کابینه دولت جدید بود را در ایکس منتشر کرد و واکنشهای زیادی هم داشت. به هر حال استعفای دوم در شرایطی صورت گرفت که ظریف از ابتدای همکاری با دولت پزشکیان، هدف حملات پایداریها ومخالفان دولت بود که ابتدا حداقل بودند اما به عقیده بسیاری از صاحبنظران، با وفاق آقای پزشکیان، قدرت حداکثری پیدا کردهاند. سه محور اصلی را در فشار علیه ظریف میتوان در نظر گرفت. نخست اینکه، او به عنوان نماد دیپماسی تعاملی و معمار توافق ۲۰۱۵ همواره مورد انتقاد جریانهای اصولگرا و تندرو بوده است. این درحالی است که مخالفان، برجام را توافقی شکستخورده و پرخسارت میدانند و حضور ظریف در دولت را نشانه تداوم همین رویکرد ارزیابی میکردند. مورد بعدی موضوع داشتن تابعیت آمریکایی فرزندان ظریف به ابزاری برای اتهامزنی به او تبدیل شده بود. مخالفان با طرح این موضوع، وفاداری او به منافع ملی را زیر سوال میبردند. آخرین محور هم اخلافاف درونی است و اتفاقاً ظریف در بیانیه خود به «فشارهای درونی» نیز اشاره کرد که نشان از ناهماهنگیهای جدی در بدنه دولت دارد. به نظر میرسد اختلافنظر بر سر شیوه مدیریت بحرانها و تعامل با جهان از عوامل تنشزا بوده است. برخی ناظران، استعفای ظریف و برکناری همتی را بخشی از روندی گستردهتر برای کاهش نفوذ جریان اعتدال و اصلاحطلب در دولت پزشکیان میدانند. این دو چهره که از حامیان کلیدی پزشکیان در انتخابات بودند، در ماههای اخیر تحت فشارهای زیاد مجلس قرار داشتند. عباس عبدی، تحلیلگر اصلاحطلب، که پیشتر حامی ایده وفاق ملی پزشکیان بود، اکنون به جمع منتقدان دولت پیوسته است. او در تحلیلی، ناکامی دولت در تحقق وفاق را یکی از دلایل بحرانهای اخیر دانست و گفت: «وفاق با مردم نه تنها رخ نداده و افراد جدیدی به این جریان یا دولت اعتماد نکرده و ملحق نشدهاند بلکه اعتماد ماههای اول نیز کاهش چشمگیری یافته و نزدیک به نصف شده است. ادامه این وضع موجب زمین خوردن دولت خواهد شد». غلامحسین کرباسچی، فعال سیاسی اصلاحطلب با کنایه به حذف چهرههای اعتدالی از دولت در حساب کاربری خود نوشت: «همتی و ظریف از دولت رفتند. فکر کنم میدری و ظفرقندی هم بروند، وفاق کامل میشود».عماد بهاور، عضو شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان در تحلیلی، این تغییرات را مرتبط با سفر اخیر سرگئی لاوروف، وزیر امور خارجه روسیه به ایران دانست و گفت: «رای به استیضاح همتی و فشار برای استعفای ظریف از اولین نتایج سفر لاوروف به ایران بود». بهاور معتقد است که این تغییرات نشانهای از افزایش تاثیرگذاری روسیه بر سیاستهای داخلی ایران است و میتواند جهتگیری دولت پزشکیان را بیشازپیش تغییر دهد. سمیه توحیدلو، جامعهشناس در واکنش به توئیت محمدجواد ظریف معاون راهبردی رئیسجمهور درخصوص استعفای خود، در شبکه اجتماعی ایکس نوشت: معنای وفاقشان در سران قوا هم چنین بود. مجلس وزیر میاندازد و قوه قضائیه مهمترین عضو کابینه را. مابقی هم پیشتر حذف شده بودند. آقای پزشکیان قرار است سر چه چیزی بایستید؟ نان مردم؟ اطرافیانتان؟ توسعه ایران؟ تصمیمهای درست آیندهنگرانه؟ آزادیهای سیاسی و اجتماعی مردم؟
امیرحسین ثابتی، نماینده تهران و طیف وابسته به جریان پایداری و سعید جلیلی که تلاش زیادی نه تنها برای برگزاری ظریف انجام داد و حتی برای استیضاح و همتی و ناکارآمد نشان دادن دولت چهاردهم از هیچ تلاشی دریغ نکرد پس از استعفای ظریف در واکنش به استعفای ظریف نوشت: هنوز چند مسئول دیگر نیز در دولت حضور دارند که آنها نیز یا باید تابعیت دوم فرزندانشان را لغو کنند یا از سمت خود برکنار شوند. همچنین حمید رسایی هم که از دوستان بسیار نزدیک ثابتی است و به نوعی چشم دیدن این دولت را ندارد و از مخالف سرسخت ظریف که بارها علیه او نطق کرده و خواستار برکناری وی شده بود، نوشت: «واژه استعفا درباره کسی به کار میرود که در جایگاه قانونی باشد و از حضور درآن جایگاه استعفا کند اما کسی که طبق قانون حضورش کأنلمیکن و غیرقانونی است اساساً نمیتواند استعفا کند بلکه پس از تفهیم اتهام، از جایگاهی که غیرقانونی اشغال کرده، عزل میشود تا تبعات کمتری متوجهاش شود».
روند فرسایشی مخالفان
تشدید حملات به محمدجواد ظریف از روز اول که در حمایت از مسعود پزشکیان تلاش میکرد به راحتی نمایان بود. همانطور که پس از هجمههای بسیار مخالفان او بعد از شرکت در اجلاس داووس و پس از اینکه معاون راهبردی مسعود پزشکیان شد، آخرین بار گروهی با پلاکاردهایی که در آن نوشته شده بود، ظریف اعدام باید گردد، مقابل نهاد ریاستجمهوری تجمع کردند و شعار مرگ بر نفوذی، مرگ بر جاسوس، ظریف ضدایران اعدام باید گردد، سر دادند. گویا تلاش پایداریها برای تخریب دولت چهاردهم و آن هم از طریق شناختهشدهترین چهرهاش به نام محمدجواد ظریف به بازیای فرسایشی و روتین تبدیل شده است. مثلاً با نگاه به نطق کسانی که به هر دلیلی علیه ظریف سخن میگویند، یا آنهایی که با اصلاح بند ۲ قانون انتصاب افراد در مشاغل حساس مخالفت کردند، باز هم به پایداریها و نزدیکان سعیدجلیلی میرسیم. حمید رسایی، امیرحسینثابتی، مجری سابق صداوسیما و نماینده فعلی، سلمان اسحاقی نماینده قائنات، علیرضا سلیمی نماینده تهران، مرتضی محمودی نماینده تهران و حسینعلی حاجیدلیگانی نماینده اصفهان، ازجمله کسانی بودند که روز بررسی لایحه طرح یکفوریتی بیشترین تلاش را برای اصلاح نشدن این قانون و آن هم تنها برای از میدان به در کردن ظریف انجام دادند. لایحهای که توسط مجید انصاری، معاون حقوقی رئیسجمهور برای اصلاح بند ۲ به مجلس رفت اما ناگهان تعداد مخالفان آنقدر زیاد شد که در نهایت با ۲۰۷ رای با اصلاح آن مخالفت کردند.
گویا تلاششان نیز به سرانجام رسید و بالاخره توانستند ظریف را به دنشگاه برگردانند. اما نکته جالب توجه اینجاست که تندروها درحالی هدف را برای فشار به دولت، ظریف قرار دادهاند که طبیعتاً خودشان هم از چنین مصوبهای در امام نیستند. برای نمونه، مثل فرزندان انسیه خزعلی و کبری خزعلی که درآمریکا و کانادا هستند یا تلاش پسر کوچک محمدباقر قالیباف برای گرفتن ویزای تحصیلی از کانادا. روحالله رحمانی، داماد حدادعادل که متولد آمریکاست را هم فراموش نکنیم که هرچند جزو فرزندان او محسوب نمیشود اما چنین وصلتی هنوز هم سوژه تعجب حتی اصولگراها هم هست. حتی حجت عبدالملکی اولین وزیر ابراهیم رئیسی هم گویا فرزند دوتابعیتی داشت، زیرا آن زمان در جلسه معرفی نامزد وزیر کار در مجلس، پرسش دوتابعیتی بودن فرزندان او مطرح شد. البته وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی دولت رئیسی چندین ماه بعد از این وزراتخانه رفت و هنوز هم به طور قطع مشخص نیست که او استعفا کرده بود، یا برکنار شد. علی لاریجانی هم به خاطر این قانون عجیب صلاحیتش در انتخابات ریاستجمهوری در دو نوبت رد شده است. معصومه ابتکار که بر سر فرزند مقیم آمریکای خود نبرد فرسایشی بیحاصلی را با رسانههای اصولگرا از سر گذراند.
به هر حال، در شرایط کنونی هرچه هست، نشان از این دارد که این قانون برای هدف قرار دادن محمدجواد ظریف دارد که گویا به نفع تندروها هم شده است، زیرا هردو فرزند ظریف هنگام تحصیل و ماموریت کاریاش در آمریکا به دنیا آمدهاند و طبیعتاً شناسنامه آمریکایی دارند. درحالی که این مورد جزو قانون کشور آمریکاست و فرزندان ظریف حتی مهاجرت هم نکردند بلکه در یک بازهزمانی که پدرشان ماموریت داشت در آنجا به دنیا آمدند. موضوع انجاست که مخالفان رئیسجمهور در این چند ماه همواره ثابت کردهاند که به جز سنگاندازی در قبال باختشان در انتخابات هدف دیگری ندارند. از نمایندگان پایداری و طیف نزدیک به سعید جلیلی در مجلس که از محمدجواد ظریف را اهرمی برای حمله به پزشکیان استفاده میکنند.