
آقای ظریف، عجب سالی شد، آمد نداشت برای شما!
برترینها: عجب سال عجیبی داشت محمدجواد خان ظریف، او همین چند هفته پیش استعفا داد اما انگار از آن روزها که تصاویرش در میدان ولیعصر شادمان و سرخوش دست به دست میشد هزار سال گذشته. انگار نه انگار که همین چند سال پیش او پیامبر گشایش بود، قرار بود گرهی کور تمام این سالها را باز کند، غافل از این که کمی شل شدن آن گره، خیلیها را اینجا دلواپس کرد و نشد و آن چه باید میشد. زور دلواپسی بر خواهش دیپلماسی غلبه کرد و ظریف و همقطارانش به انزوا رفتند، بعدتر در همین خرداد و تیر ۴۰۳ آنها از کنج درآمدند و ظریف هر چه میشد برای پزشکیان کرد و خب پزشکیان برنده شد.
برخی گمان میکردند که قرار است خاطرات شل شدن گرهها در دوران روحانی تکرار شود، اما نشد، حداقل تا امروز نشده، بد ماجرا این که حالا اعتبار ظریف هم خرج شده. او در انتخابات ریش گرو گذاشت، دلار صدتومانی که گرو گذاشتن نمیخواست! بحران انرژی، بحران دیپلماسی و بحران روی بحران. ثمره همهی اینها که بخشهای تاثیرگذار و پرشماری از مردم نسبت به هر که و هر چه که امید داد و نتوانست بدبین شد، ظریف هم بخشی از پازل تمدید و امید بود، تمدید وضعیت و تزریق امید. وقتی فقط تمدید باشد و امیدی زنده نشود... ظریف رسما خرج شد، یا شاید خودش خواست که خرج شود.
ما چیزی از آن بالاها و پشت پردهها نمیدانیم، اما طبیعتا و احتمالا وقتی چهرهای در حد ظریف به این سرعت دچار نزول محبوبیت میشود، یعنی این که شاید کار خیلی سخت شده. گرهها هر لحظه دارد سفتتر میشود، خودِ ظریف که خیلی مهم نیست، اما آن وضعیتی که ظریف حامل آن بود، وضعیت مهمی بود، افول و نزول آن وضعیت یعنی این که... ریش پرفسوری و یقه دیپلمات و نشانههای رو به زوالی که حالا قطعهی غایب آن پازل هستند، پازل رفته رفته ناقصتر میشود.
ظریف مطمئنا باهوش بود و زودتر فهمیده بود، قطعات دیگر پازل اما شاید هنوز هم نفهمیدهاند. حالا تنها چیزی که به عدالت میان ظریف و قطب مخالف و موافقش در این پازل تقسیم میشود، افول محبوبیت است. مرجعیت از دست میرود و رفته و نزول در ۴۰۳ مقدمه چیزهای دیگریست. چه عجیب آقای ظریف، چه عجیب که شما شاقول یک وضعیت غریب بودید.
البته اگر بخواهیم دقیقتر به وضعیت او نگاه کنیم، واقعیت ماجرا این است که بسیاری از رسانهایهای نزدیک به ظریف در شبکههای اجتماعی تلاش میکنند آن چهرهی کاریزماتیک را احیا و یا بازسازی کنند، مانور روی صحبتهای ظریف و یا برخی مواضع پیچیدهاش از جمله فرصتهای این احیا و بازسازیست که به گمان برخی حالا و هنوز جواب نداده، شاید این رفتارها و اصلا کاراکتر ظریف دیگر متناسب با فضای فعلی نیست.
حالا همه چیز قرار است فوری، رادیکال و تام و تمام باشد. سالها گذشته و اصلا همان لفظ مذاکره خودش یادآور عمریست که برنمیگردد. آن عمر برنمیگردد و شبکههای اجتماعی هم آرشیو میکنند و به موقع رو میکنند، چه ظریف و چه دلواپسان مقابلش هر دو در دادگاه سوشالمدیا به زعم عدهای چند بزنگاه را کاملا مردود شدند و خب زمانه، زمانه دیگریست. برای ظریف در سال ۴۰۳ میشود نقطه گذاشت، ویرگول ندارد! مخالفان داخلیاش البته چند سال پیشتر اسیر "نقطه" شدند، پس رد ظریف به نظر برخی به معنای تایید مخالفان داخلیاش نیست، روزگار روزگارِ نقطههاست.