
بررسی چشم انداز مذاکرات ایران و آمریکا/ اولویت ایران چیست؟
دور دوم مذاکرات رسمی و غیر مستقیم ایران و آمریکا درحالی شنبه هفته آینده و با میانجیگری عمان انجام خواهد شد که با پایان دور نخست آن و ارزیابیهای مثبت اعلام شده از سوی مقامات دو کشور، گمانهزنیها درباره نتایج احتمالی گفتوگوهای دور دوم و آنچه دو طرف در پی دستیابی به آن هستند؛ مورد توجه بسیاری از رسانهها و مقامات و مسئولان کشورهای مختلف قرار گرفته است.
درباره گفتوگوهای ایران و آمریکا، نتایج احتمالی و جزئیات آن با «علی بیگدلی» کارشناس مسائل آمریکا و اروپا و استاد روابط بین الملل دانشگاه گفتوگو کردیم.
دور دوم مذاکرات پربارتر خواهد بود
تحلیلگر مسائل بینالملل درباره پیام دور اول مذاکرات غیر مستقیم ایران و آمریکا توضیح داد: ضرورتهای دیپلماتیک در روابط هر دو کشوری ایجاب میکند که پیش از گفتوگوهای رسمی، دو طرف گفتوگوهای محرمانهای با یکدیگر داشته باشند که این ضرورت حتما در روابط ایران و آمریکا هم وجود داشته است. پیش از این دیدارهای رسمی، خط و خطوط گفتوگوها در آن دیپلماسی محرمانه مطرح و با توافق بر سر آن اصول، اولین نشست برگزار و انتظارات و خطوط و خط مشی دو طرف در آن مطرح شده است.
بیگدلی با اشاره به رضایت دو طرف از دور نخست مذاکرات پیشبینی کرد: ممکن است در نشستهای آینده شاهد مذاکرات مستقیم هم باشیم و گرچه پیشبینی شرایط سخت است، اما شاید ایران در نشستهای آینده برای بازگشت به مفاد برجام در سال ۲۰۱۵ توافق کرده و مازاد اورانیوم غنی شده خود را زیر نظر آژانس بینالمللی انرژی اتمی به کشور دیگری بفروشد.
وی سفر آتی «رافائل گروسی» مدیرکل آژانس بینالملل انرژی اتمی به ایران را مهم ارزیابی کرد و گفت: ممکن است در این سفر آقای گروسی گزارشی را برای ارائه به آمریکاییها و اروپاییها از برنامه هستهای، میزان غنیسازی و پیشرفت سانتریفیوژها برای ارائه به طرفهای اروپایی و آمریکایی آماده و پیش از آغاز دور دوم گفتوگوها به آنها ارائه کند.
کارشناس مسائل آمریکا، مذاکره را اقدامی هوشمندانه در شرایط کنونی در منطقه و نیز شرایط اقتصادی ایران دانست و گفت: با توجه به تغییرات ژئوپلتیکی روی داده در منطقه و تلاشها برای انزوای سیاسی و انجماد اقتصادی ایران، مذاکره برای حفظ منافع ملی اقدامی درست است.
بیگدلی مذاکرات دور دوم را پربارتر پیشبینی کرد و درباره دورهای آتی مذاکرات و خواستهها دو طرف از یکدیگر توضیح داد: آمریکا پیش از آغاز مذاکرات درصدد بود که جمهوری اسلامی ایران را در سه زمینه مشخص موشکی، هستهای و حضور منطقهای تحت فشار قرار دهد.
وی با اشاره به اینکه برای تهران رفع تحریمهای ثانویه اولویت دارد، گفت: ما متقاضی این هستیم که در درجه اول آمریکا تحریمهای ثانویه را بردارد تا کشورهایی مانند قطر، کرهجنوبی و عراق بتوانند پولهای بلوکه شده ایران را آزاد کنند و در هر مرحلهای هم بخشی از تحریمها برداشته شود.
سرمایهگذاریهای اقتصادی بسیاری از چالشها را از بین خواهد برد
استاد روابط بینالملل دانشگاه درباره امکان و زمینههای سرمایهگذاری آمریکا در اقتصاد ایران هم گفت: سرمایهگذاری خارجی در ایران زمانی امکانپذیر است که موانع اقتصاد دولتی و دستوری از مسیر آنها برداشته شود و تکلیف ساختارهای اقتصادی کشور مشخص شود. در این صورت هم آمریکا و هم اروپا مشتاق سرمایهگذاری در ایران خواهند بود.
بیگدلی ادامه داد: ایران کشوری ۹۰ میلیون نفری با سرمایههای بسیار زیاد است و مانند همه کشورهای دیگر قابلیت سرمایهپذیری و کالاپذیری از غرب را دارد و به همین سمت و سو هم در حال حرکت هستیم. اگر روابط میان ایران و آمریکا شکل گرفته و منجر به سرمایهگذاریهای اقتصادی در کشور شود، بسیاری از این چالشها هم مطرح نخواهد شد. به نظر میرسد هدف رئیسجمهور آمریکا هم در این دوره تمرکز بر مسائل اقتصادی باشد.
وی درباره بازه زمانی نتیجهگیری از مذاکرات هم گفت: مدت زمان مذاکرات بستگی مستقیم به پاسخها، انتظارات و خواستههای دو طرف از یکدیگر دارد و به نظر میرسد دستکم تا نیمه تیرماه ادامه پیدا کند. در حال حاضر آنچه قطعی به نظر میرسد سیاست انعطافپذیر دو طرف است و امیدواریم زودتر از این بازه زمانی به اهداف خود دست یابیم و هر چه به دست میآید، به نفع مردم باشد.
چشم انداز مذاکرات ایران و آمریکا
همچنین جلال خوشچره در برنا مینویسد: اوضاع این روزهای خاورمیانه و خاصه منطقه خلیج فارس مانند خسوفی است که همگان با وحشت به آن مینگرند. سبب این وحشت، مخدوش بودن مرزهای بیم و امید از تحولاتی است که در عدم قطعیت و بلاتکلیفی سرگردان مانده است. از یکسو صدای آمرانه سیاستمداران و دیوانگان تشنه جنگ بلند است. از سوی دیگر چهره به ظاهر مسالمتجویانهای نمایش داده میشود که با دعوت طرف مقابل به حسن رفتار، وعده بازگشت به ثبات و صلح میدهد. اما به راستی کدام مدعا را میتوان باور داشت و چگونه میشود آینده روشن را پیش بینی کرد؛ وقتی حوادث پی در پی و در جلوههای متفاوت، اذهان را به خود مشغول میکند.
اوضاع کنونی خاورمیانه شباهت به توصیفی از جهان دارد که"نوآم چامسکی" نظریه پرداز شهیر آمریکایی در نیمه نخست دهه هشتاد قرن گذشته میلادی ارائه داد. او در کشاکش جنگ سرد میان دو بلوک رقیب غرب و شرق نوشت: «بحرانهای متناوب و مستمر، بیشباهت به کوههای یخ شناور در میان مه غلیظ و متراکم نیست و ما حتی تحت ایدهآلترین شرایط نیز بر روی یخهایی که جابهجا میشوند قرار داریم، نه زمین محکم و استوار.» در جریان همین کشمکشهای حوادث است که کوهها به هم کوبیده شده و خاورمیانه را خستهتر از پیش کرده است.
ماجرای گفتوگوی تهران و واشنگتن حالا موضوع روز است؛ آنهم با تصاویر و مدعاهای متفاوتی که از خود بروزمیدهد. این مدعاها از حاشیه پردازیهای مربوط به شکل گفتوگو تا جانمایه آن؛ یعنی اصل گفتوگو، مفهومی مخدوش را به مخاطب القا میکند. این مفهوم بیش از همه سرگردانی ناظران را در درک واقعی میان حاشیه و متن آنچه شنبه (۲۳ فروردین _۱۲ آوریل) در مسقط (پایتخت عمان) کلید خورد و شنبه آینده (۳۰ فرودین _۱۸ آوریل) ادامه مییابد سبب شده است. جدا از حاشیههای ملال آور این که دور نخست گفتوگوی نمایندگان تهران و واشنگتن به چه شکل بوده، اما از محتوای آنچه میان طرفین گفته و شنیده شد، کمتر کسی خبر دارد. آیا چارچوب "توافق" مشترک برای ادامه گفتوگو در دور دوم مورد "توافق" طرفها قرار گرفته؟ یا قرار است در اجلاس شنبه آینده برای این مهم تصمیمگیری شود؟ در این صورت چه گمانی را میتوان برای چارچوب توافق شده تصور کرد؟ آیا طرفها به شکلی مسالمت آمیز و گام به گام درباره موارد اختلافی پیش خواهند رفت؟ یا "همهچیز در مقابل همه چیز" موضوع گفتوگوها در آینده خواهد بود؟ در این صورت واکنشهای متقابل چه تصویر احتمالی را پیش چشم میگذارد؟
تهران برای پرهیز از به دام افتادن در ملاحظات تبلیغات تاکتیکی واشنگتن از سرسختیهای نخستین به نرمشهای کلامی، لازم است هشیارانه اوضاع را _به ویژه برای افکار عمومی داخلی_ رصد کند. موضع ملایم کنونی واشنگتن اگرچه با استقبال تهران روبهرو شده و میتواند در آسانسازی مسیر گفتوگو موثر باشد، اما نباید فراموش کرد که هنوز هیچ امتیاز قابل ملاحظه و رسمی برای تهران پیشنهاد نشده است. واشنگتن و به تبع آن اروپا به تبلیغ چهرهای خشن از تهران ادامه میدهند. واشنگتن همچنان بر ادعای "توافق از موضع قدرت" اصرار دارد. دیوانههای تشنه جنگ هر لحظه بر هیمنه آتش اختلافها و تعارض منافع میدمند. در این میان شاید نقطه امید برای دیپلماسی آن باشد که هنوز در ساختار حاکمیتی ایالات متحده و حتی دولت ترامپ کسانی باشند که هرگاه باد در جهت آتش میوزد، مانع تشنگان جنگ شوند.
اجلاس شنبه آینده نشان خواهد داد که ماجرای گفتوگوی تهران و واشنگتن در کدام سو لنگر میاندازد؛ نرمش در برابر توافق یا رفتن تا لبه رودرویی؟ از این رو تا روشن شدن وضع رویکردهای آتی لازم است از سادهاندیشیهای سیاسی پرهیز کرد و در زمین مستحکم گام برداشت. این مهم وقتی برجسته میشود که از دام ملاحظات تاکتیکی پرهیز کرد و نرمشهای کلامی را در بستر واقعگرایی تحلیل کرد.
هرچه هست این که در حال حاضر آسمان خاورمیانه و به ویژه منطقه خلیج فارس را خسوف گرفته است و همگان با وحشت آن را نظاره میکنند.