
این افراد پس از ترک قدرت چگونه به موفقیت رسیدند؟/ قصه بازنشستگی رهبران سیاسی
پس از پایان دوران قدرت، رهبران سیاسی مسیرهای گوناگونی را میپیمایند؛ از صحنههای پُرهیاهوی سخنرانی گرفته تا گوشههای آرام کتابخانه برای نگارش خاطرات. هر کدام داستانی تازه بیرون از کاخهای قدرت آغاز میکنند. برای برخی، خروج از دفتر ریاست دولت به معنای ورود به عرصهای جهانی است؛ عرصهای که در آن گاهی درآمدهای نجومی در انتظارشان است و گاهی زندگی آرام و به دور از سیاست.
از خاطرات تا کتابهای پرفروش
یکی از اولین گامهای بسیاری از رهبران پس از ترک قدرت، روایت داستان خودشان است. باراک اوباما مدت کوتاهی پس از پایان دوره ریاستجمهوریاش به نگارش خاطراتش پرداخت. او که از محبوبیت بالایی برخوردار بود، قرارداد چاپ کتاب خود را با رقمی بالغ بر ۶۰ میلیون دلار منعقد کرد. کتاب خاطرات اوباما («سرزمین موعود») به سرعت تبدیل به کتابی پرفروش شد و همچنین میشل اوباما نیز کتاب خاطرات خود را منتشر کرد که میلیونی فروش رفت.
اوباما تنها به نوشتن اکتفا نکرد؛ او و همسرش حتی به دنیای رسانه و سرگرمی هم وارد شدند. در سال ۲۰۱۸ آنها با شبکه نتفلیکس قرارداد بستند تا مجموعهای از فیلمها و مستندها را تهیهکنند. این محتوای تولیدی قرار بود هم سرگرمکننده باشد و هم بازتابی از دغدغههای اجتماعی و سیاسی آنها. به این ترتیب، رئیسجمهوری پیشین آمریکا خاطراتش را قلم زد و قصهگوی داستانهای دیگران نیز شد.
در آن سوی اقیانوس اطلس، نیکولا سارکوزی رئیسجمهور اسبق فرانسه بخش مهمی از زندگی پس از الیزه را به نوشتن گذراند. او در سالهای پس از ۲۰۱۲ چند جلد کتاب خاطرات و تأملات سیاسی منتشر کرد که با استقبال قابلتوجهی مواجه شدند. اولین جلد خاطرات او با عنوان «احساسات» در سال ۲۰۱۹ منتشر شد و ناشران در همان ابتدا ۲۰۰ هزار نسخه از آن را روانه بازار کردند.
استقبال از این کتاب چنان بود که بهزودی چاپهای بعدی هم به راه افتاد. سارکوزی در کتابهایش ضمن روایت فراز و نشیبهای دوران قدرت، با صراحت از همتایان و رقیبانش نیز سخن گفت و گاهی انتقادهای تندی را روانه آنان کرد. در حالی که کتابهای او فروش میرفتند، بسیاری گمان میکردند شاید این مقدمهای برای بازگشت او به سیاست باشد، گمانی که البته فعلاً رنگ حقیقت نگرفته است.
آنگلا مرکل صدراعظم پیشین آلمان پس از شانزده سال زمامداری، مسیری متفاوت برگزید. او که در دسامبر ۲۰۲۱ از قدرت کنار رفت، ماهها در خلوت مشغول انجام کاری بود که طی دوران صدراعظمی هرگز فرصت نکرده بود: نوشتن. مرکل بیشتر وقت خود را صرف نگارش خاطراتش کرد و سرانجام کتاب خاطرات او با عنوان «آزادی: خاطرات ۱۹۵۴-۲۰۲۱» را منتشر کرد. این کتاب که حدود ۷۰۰ صفحه حجم دارد، قرار است تصویری نزدیک و صمیمی از زندگی شخصی و سیاسی مرکل ارائه دهد؛ از کودکی در آلمان شرقی تا دوران طولانی صدراعظمی در برلین. مرکل خود گفته است پرسشی که در تمام زندگی ذهن او را مشغول کرده، مفهوم «آزادی» بوده است؛
مفهومی که او حالا پس از کنارهگیری از سیاست، فرصت یافته دربارهاش بنویسد. جالب اینکه مرکل برخلاف بسیاری از رهبران، پس از قدرت بهکلی از سیاست فاصله گرفت و به ندرت در انظار عمومی ظاهر شد. او ماههای نخست بازنشستگی را به مطالعه آثار ادبی همچون مکبث اثر شکسپیر و دون کارلوس اثر شیلر گذراند. مرکل حتی پیشنهادهای وسوسهانگیزی مانند تصدی سمتهای بینالمللی یا ورود به لابیهای سیاسی را رد کرد و ترجیح داد زندگی آرامی در پیش گیرد که در آن سیاست جای چندانی ندارد.
در خاورمیانه، حسن روحانی رئیسجمهور پیشین ایران، نمونهای متفاوت را رقم زد. روحانی پس از پایان دورهاش در سال 1400برخلاف رسم معمول، از بسیاری عرصههای رسمی کنار گذاشته شد. بر اساس رویه همیشگی در ایران انتظار میرفت او عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام باقی بماند، اما چنین نشد. به این ترتیب روحانی تا حد زیادی به حاشیه رفت.
او در محافل سیاسی و رسانهای حضوری کمرنگ دارد و جز دیدارهای گاهبهگاه با برخی مقامات سابق یا شرکت در مراسمی محدود، فعالیت چشمگیری از او دیده نشده است. زندگی پس از قدرت برای روحانی بیشتر به سکوت و انزوا شباهت دارد.این وضعیت در حالی رخ داده که پیش از او، برخی سیاستمداران ایرانی سعی کرده بودند پس از پایان مسئولیت ریاست جمهوری، با نگارش خاطرات، نقش خود را در تاریخ ثبت کنند.
نمونه بارز آن اکبر هاشمی رفسنجانی بود... هاشمی با این کار نهفقط تلاش کرد روایت خود از تحولات سیاسی ایران را ماندگار کند، عملاً نوعی اثرگذاری نرم و بلندمدت بر حافظه تاریخی جامعه نیز برجا گذاشت. حال آنکه روحانی، تا امروز، حتی گام نخست را در این مسیر برنداشته و آینده نشان خواهد داد که آیا او نیز سرانجام خاطرات خود را بر کاغذ خواهد آورد یا در سایه سکوت فراموش خواهد شد.
تور سخنرانیها و درآمدهای افسانهای
برای برخی رهبران، پایان مسئولیت دولتی آغاز فصل جدیدی از حضور در مجامع بینالمللی است؛ حضوری که اینبار به عنوان سخنرانان شاخص در همایشها و کنفرانسها رقم میخورد. این سخنرانیها علاوه بر حفظ نفوذ و شهرت آنان، درآمدهای قابل توجهی نیز به همراه دارد. باراک اوباما پس از خروج از کاخ سفید به سرعت به چهرهای محبوب در گردش سخنرانیهای پولساز بدل شد.
تنها چند ماه پس از ترک قدرت، خبر رسید که او برای یک سخنرانی در والاستریت ۴۰۰ هزار دلار دستمزد دریافت خواهد کرد. این مبلغ چشمگیر برای سخنرانی در کنفرانسی مربوط به شرکت مالی کانتور فیتزجرالد بود؛ رویدادی که جنجال رسانهای هم به پا کرد، چرا که اوباما پیشتر در دوران ریاستجمهوریاش از زیادهرویهای بانکی انتقاد کرده بود. با این وجود، اوباما با قدرت وارد این عرصه شد و تقاضا برای حضورش در محافل مختلف سر به فلک گذاشت.
نمونه دیگر جو بایدن است پس از ترک ریاست جمهوری آمریکا خدمات خود را به عنوان سخنران در رویدادها ارائه کرده است، برای یک سخنرانی فقط ۳۰۰ هزاردلار درخواست کرده است.در بریتانیا، دیوید کامرون نخستوزیر اسبق، پس از کنارهگیری در ۲۰۱۶، مدتی از سیاست فاصله گرفت و به دنیای تجارت و مشاوره روی آورد؛ گرچه این تجربه برای او خالی از حاشیه نبود. کامرون با یک شرکت مالی به نام گرینسیل کپیتال به عنوان مشاور همکاری کرد و در بحبوحه پاندمی کرونا تلاش کرد برای این شرکت رو به ورشکستگی از دولت کمک مالی بگیرد.
افشای پیامهای خصوصی او به مقامات دولت در این خصوص جنجالی تحت عنوان «رسوایی گرینسیل» ایجاد کرد. یک کمیته پارلمانی در ۲۰۲۱ عملکرد کامرون را نشاندهنده سوءقضاوت جدی دانست. اما حتی این رسوایی هم مانع از آن نشد که کامرون به کسب درآمد خارج از سیاست ادامه دهد. او کتاب خاطرات خود «برای ثبت» را با پیشپرداخت قابل ملاحظهای منتشر کرد و در نهایت با چرخشی غافلگیرکننده، در اواخر ۲۰۲۳ دوباره به دولت بازگشت و تا سال 2024به عنوان وزیر امور خارجه فعالیت کرد.
بوریس جانسون که سال ۲۰۲۲ مجبور به استعفا شد، بلافاصله زندگی جدیدی را آغاز کرد که بیشتر بر محور سخنرانیهای پرسود و نویسندگی میچرخد. جانسون در عرض چند ماه پس از خروج از دفتر نخستوزیری، بیش از ۵ میلیون پوند درآمد از محل سخنرانی و پیشپرداخت کتاب به دست آورد. او برای چهار سخنرانی در آمریکا و هند طی تنها دو ماه، بیش از یک میلیون پوند دریافت کرد. همچنین حدود نیم میلیون پوند پیشاپیش برای نگارش خاطرات دوره پرتلاطم نخستوزیریاش گرفته است. جانسون ستوننویس یک روزنامه پرتیراژ شد و دفتر ویژهای برای مدیریت فعالیتهای پس از قدرتش تأسیس کرد.
فرجام سخن
زندگی پس از قدرت برای رهبران سیاسی جهان، دنبالهای جذاب بر فصل پرهیجان حکمرانی است. عدهای آن را فرصتی برای کسب ثروت و شهرت بیشتر میبینند، با قراردادهای سنگین انتشار کتاب و دستمزدهای کلان سخنرانی در سراسر دنیا. گروهی دیگر، رسالت تازهای برای خود تعریف میکنند و عرصه خدمت را از سیاست داخلی به پهنه بینالمللی یا امور بشردوستانه منتقل مینمایند. برخی نیز ترجیح میدهند به سکوت و خلوت پناه ببرند و از دور نظارهگر باشند.این قصهها گاه الهامبخشاند، گاه عبرتآموز و گاه شگفتآور؛ اما در هر صورت بخشی خواندنی از تاریخ معاصر را رقم میزنند که توجه افکار عمومی و مورخان را به خود جلب میکند.
کارهای انسان دوستانه و نقشهای جهانی
بسیاری از رهبران پس از پایان دوره قدرت، اعتبار و نفوذ خود را صرف امور بشردوستانه و علمی میکنند و تلاش دارند میراث مثبتی از خود بر جای بگذارند. نمونه بارز در این زمینه جیمی کارتر، رئیسجمهور اسبق آمریکا است که پس از سال ۱۹۸۱ به یک فعال خستگیناپذیر صلح و حقوق بشر تبدیل شد و مرکز کارتر را بنیان گذاشت. او دههها به میانجیگری صلح، مبارزه با بیماریهای واگیردار در آفریقا و نظارت بر انتخابات کشورهای مختلف مشغول بود.
در اروپا، ژاک شیراک پس از ترک کاخ الیزه در سال ۲۰۰۷، بنیاد خیریهای به نام بنیاد شیراک راهاندازی کرد. این بنیاد در حوزههایی چون صلح، دسترسی به آب سالم و تنوع فرهنگی فعالیت میکند. شیراک اگرچه به خاطر پروندههای قدیمی مالی در دوران شهرداری پاریس به محکومیت قضایی هم رسید، اما تا پایان عمر وجههای نسبتا مثبت در میان بخشی از افکار عمومی فرانسه حفظ کرد.
در آمریکای لاتین، لوئیس ایناسیو لولا دا سیلوا، رئیسجمهور سابق برزیل، پس از پایان دوران ریاستجمهوریاش به نماد چپگرایان آمریکای جنوبی تبدیل شد. لولا با تأسیس انستیتوی لولا به سفرهای جهانی پرداخت و درباره فقر، نابرابری و عدالت اجتماعی سخن گفت. اما او هم از گزند اتهامات فساد در امان نماند و سالهایی را در زندان گذراند.
آزادی لولا پس از ۵۸۰ روز حبس، با استقبال گسترده هوادارانش همراه شد و او نهایتا در سال ۲۰۲۲ بار دیگر به قدرت بازگشت. چنین مسیرهایی در دیگر نقاط جهان هم دیده میشود. بسیاری از رهبران آفریقایی پس از ترک قدرت، به عنوان میانجیگران در بحرانهای منطقهای فعالیت کردهاند. تابو امبکی در آفریقای جنوبی و الن جانسون سیرلیف در لیبریا، نمونههای موفق این الگو هستند.