به روز شده در: ۲۹ ارديبهشت ۱۴۰۴ - ۱۳:۲۶
کد خبر: ۶۹۲۷۹۸
تاریخ انتشار: ۱۰:۰۷ - ۲۹ ارديبهشت ۱۴۰۴

چرا اعتماد مردم از پزشکان و مراکز درمانی سلب شده است؟

روزنو :مسئله سلامت و بیماری بسیار مهم است؛ حتی با وجود شرایط عمومی کشور، این مسئله به گونه‌‏ای است که همچنان موجب یک دغدغه جدی است.

هفته گذشته چهل‌وششمین کنگره علمی سالانه جامعه جراحان ایران، با حضور وزیر بهداشت و با تقدیر از هفت چهره برجسته جراحی، در سالن همایش‌های رازی دانشگاه علوم پزشکی ایران برگزار شد. عباس عبدی، روزنامه‌نگار و فعال سیاسی یکی از سخنرانان این کنگره بود. او با ارائه آمار و اطلاعات رسمی، از وضعیت اعتماد اجتماعی بین مردم و پزشکان سخن گفت؛ از اینکه باوجود وضعیت مناسب این اعتماد، مولفه‌های میزان اعتماد به پزشکان و سیستم درمانی ایران، تحت‌تاثیر عوامل مختلفی در حال کاهش است. متن کامل سخنرانی او در این باره در پی می‌آید.

چرا اعتماد مردم از پزشکان و مراکز درمانی سلب شده است؟

بدون تردید جامعه پزشکی ایران نخبه‌ترین و عالی‌ترین گروه حرفه‌ای در کشور هستند و اگر وابستگی‌های فناوری و مواد پزشکی و دارویی را در نظر نگیریم، شاید کشور در هیچ زمینه دیگری مثل خدمات باکیفیت درمانی، به استقلال و خودبسندگی نرسیده است و این موجب افتخار کشور و جامعه پزشکی ایران است. هرچند باید اظهار تأسف کرد از اینکه روند موجود در فرآیند آموزش پزشکی و شرایط اقتصادی و سیاست‌های رسمی به‌گونه‌ای است که احتمالاً در آینده نه‌چندان دور شاهد افت بیش‌ازپیش این ویژگی باشیم؛ به‌ویژه که مجموعه‌ای ضدعلم و فریبکار، برای فریب مردم و با حمایت بخشی از عناصر قدرت و با توسل به شبه‌علم وارد میدان تخریب نهاد سلامت کشور و پزشکی شده‌اند. درنتیجه معتقدم که ما بیش از هر زمان دیگری نیازمند حمایت همه‌جانبه از این دستاورد ملی و مجموعه ارزشمند علمی و حرفه‌ای هستیم.

جایگاه پزشکان از حیث اعتماد اجتماعی در جامعه ایران، همچنان یکی از بالاترین جایگاه‌هاست. آخرین پیمایش ارزش‌ها و نگرش‌های ایرانیان که در پاییز ۱۴۰۲ انجام شد نشان می‌دهد، نسبت افرادی که به پزشکان اعتماد زیاد و خیلی زیاد دارند، به کسانی که اعتماد کم و خیلی کم دارند، ۱٫۹ برابر است. (نمونه آماری ۱۵۸۷۲ نفر)

نکته بسیار مهمی که باید توجه کرد این است که این اعتماد برحسب متغیر‌های مستقل تفاوت‌های معناداری دارد که قابل توجه است. اگر نسبت اعتماد به پزشکان را برحسب متغیر‌های گوناگون حساب کنیم، چنین خواهد شد. از نتایج جدول ۲ استنباط می‌شود که بخشی از اعتماد و بی‌اعتمادی نسبت به اقشار و گروه‌های گوناگون ازجمله پزشکان، تابع نگرش پاسخگو نسبت به کلیت کشور است.

به‌عبارت‌دیگر، هنگامی که اعتماد این اقشار و گروه‌ها را نسبت به کلیت حاکمیت و وضع جاری می‌سنجیم، متوجه می‌شویم که افراد ثروتمندتر، با تحصیلات بالاتر، در مراکز شهری بزرگ و ساکنان برخی استان‌ها همچون البرز، تهران و گیلان اعتماد کمتری ابراز می‌کنند و به طور طبیعی این بدبینی یا خوش‌بینی آنان بر موضوعات دیگر نیز اثر می‌گذارد؛ گرچه و در هر صورت میزان اعتماد کلی آنان به پزشکان از سایر حوزه‌های دیگر بیشتر است.

بااین‌حال اعتماد کمتر شهروندان قمی برعکس این قاعده است و این کاهش اعتماد آنان تحت‌تأثیر شبه‌علم است که در این استان قوی‌تر از سایر مناطق و استان‌ها عمل می‌کند. همچنین درمجموع طبقات و استان‌های فقیر، اعتماد بیشتری را به پزشکان ابراز داشته‌اند که شاید ناشی از کم‌توقع‌تر بودن آنان و نیز تأثیرپذیری کمتر آنان از رسانه‌های مجازی است. مقایسه میزان اعتماد به پزشکان و سایر گروه‌های حرفه‌ای یا نهاد‌های رسمی، نشان‌دهنده جایگاه آنان در کلیت جامعه است.

نسبت‌ها در جدول ۳ برای نهاد‌های اصلی حکومت از کمترین مقدار که مجلس باشد با رقم ۰٫۳۳ آغاز و در بیشترین مقدار که ارتش باشد و با پنج برابر فاصله، ۱٫۶۰ است، خاتمه می‌یابد و اغلب آنها زیر عدد یک هستند که به‌معنای بالاتر بودن میزان بی‌اعتمادی به آنها نسبت به وجود اعتماد است.

این جدول نشان می‌دهد که میزان اعتماد ابرازشده به پزشکان در مجموعه گروه‌های حرفه‌ای و شغلی و نیز نهاد‌های رسمی، در بالاترین میزان اعتماد است. بخشی از این بالا بودن اعتماد به پزشکان شاید ناشی از نوع خدمت بدون شبهه یعنی سلامتی است که حرفه پزشکی ارائه می‌دهد؛ خدماتی که مستقیم همه از آن بهره‌مند می‌شوند، ولی شاید برخورد و توانایی‌های حرفه‌ای آنان هم اثرگذاری زیادی در میزان اعتماد ابراز شده دارد. مطالعات رضایتمندی انجام‌شده از بیماران نیز نشان می‌دهد، رضایتمندی بیماران از پزشکان بسیار بالاتر از دیگر عوامل بیمارستانی با ۸۸ درصد رضایت در برابر پنج درصد عدم‌رضایت بوده است (رضایتمندی بیماران از طرح تحول سلامت ۱۳۹۴) ولی آنچه باید برای پزشکان مهم باشد، روند کاهنده اعتماد به آنان است.

چرا اعتماد مردم از پزشکان و مراکز درمانی سلب شده است؟

البته این کاهش به‌دلایلی که گفته خواهد شد، در همه حرفه‌ها دیده می‌شود. ولی پزشکان به‌دلایل مشخصی نباید اجازه دهند که از اعتماد به آنان کاسته شود، زیرا وجود اعتماد لازمه انجام وظیفه حرفه‌ای است. اعتماد به گروه‌های حرفه‌ای و پزشکان در دو دهه پیش و مقایسه آن با شرایط کنونی، این واقعیت را نشان می‌دهد.

مقایسه نتایج جدول‌های ۳ و ۴ نشان می‌دهد که در پیمایش ارزش‌ها و نگرش‌های سال ۱۳۸۲، اعتماد به پزشکان پس از آموزگاران و استادان دانشگاه، همچنان بالاترین است. دو دهه بعد و در سال ۱۴۰۲، اعتماد به همه گروه‌های حرفه‌ای کمتر شده است، البته کاهش اعتماد به پزشکان به شدت دیگران نبوده است. مسئله سلامت و بیماری بسیار مهم است؛ حتی با وجود شرایط عمومی کشور، این مسئله به گونه‌ای است که همچنان موجب یک دغدغه جدی است.

در پیمایش سال ۱۳۹۴ مسئله سلامتی و بیماری از سوی ۶٫۲ درصد شهروندان به‌عنوان مهم‌ترین نگرانی و دغدغه فردی مطرح شده بود؛ پس از بیکاری و مسئله شغل با ۲۷٫۹ درصد، مسائل و مشکلات اقتصادی با ۱۷٫۵ درصد، آینده فرزندان با ۱۴٫۸ درصد و فقر و نبود امکانات رفاهی با ۸٫۰ درصد، سلامت و بیماری به‌عنوان یک دغدغه از میان بیش از ۲۰ دغدغه در رتبه پنجم قرار داشته است. البته هنگامی که همین پرسش درباره دغدغه جامعه مطرح شده است، سلامتی و بیماری با ۰٫۳ درصد به رتبه ۲۳ دغدغه‌ها و نگرانی‌ها سقوط می‌کند.

این مسئله نشان می‌دهد که مردم درک فردی از بیماری و سلامتی دارند، ولی آن را هنوز به‌عنوان یک پدیده اجتماعی و جمعی نگاه نمی‌کنند. درحالی‌که این مسئله برای بیکاری معکوس است و به‌عنوان دغدغه اجتماعی، نه‌فقط فردی به ۴۲٫۶ درصد پاسخگویان رسیده است. حضور پزشکان در عرصه عمومی می‌تواند این برداشت را بهبود بخشد، اینکه سلامت و بیماری فقط یک مسئله فردی نیست، یک مسئله اجتماعی است و راه‌حل اجتماعی می‌خواهد. باید سلامت را به‌عنوان رکن اصلی تمدن و شکل‌گیری بشریت شناسایی کرد؛ بنابراین سلامت و رکن مهم آن پزشکی در تمدن، مدرن‌شدن، رفع تبعیض و برابری جنسیتی نیز بیش از هرچیز بازتاب پیدا می‌کند. برای درک این واقعیت پاسخ به یکی از پرسش‌های طرح‌شده در پیمایش سال ۱۳۹۴، می‌تواند جالب باشد. پرسیده شده است که:

در جدول ۵ مشاهده می‌شود که موافقت با پزشک‌شدن زنان و رفع تبعیض حرفه‌ای در مورد آنان، با فاصله بسیار زیاد از بقیه حرفه‌هاست و با ۸۱ درصد موافق در برابر هفت درصد مخالف قرار دارد که نشان‌دهنده تفاوت نگرش مردم نسبت به این جایگاه حرفه‌ای با معیار برابری جنسیتی در مقایسه با سایر مشاغل است.

چرا اعتماد مردم از پزشکان و مراکز درمانی سلب شده است؟

اعتبار و جایگاه مشاغل و گروه‌های حرفه‌ای در جامعه تحت‌تأثیر عوامل و ویژگی‌های گوناگونی است که توجه به آنها اهمیت دارد. درآمد و مزایای مالی، سطح تحصیلات و حرفه‌ای‌گری، اهمیت نقش اجتماعی شغل، قدرت و نفوذ اجتماعی و سیاسی، تصویر رسانه‌ای و کلیشه‌های فرهنگی، شرایط کاری و امنیت شغلی، تاریخچه و سنت‌های فرهنگی و سطح خودمختاری حرفه‌ای از مهمترین عوامل اثرگذار بر جایگاه هر حرفه نزد مردم است.

اگر به این سیاهه توجه کنیم، حرفه پزشکی ایران در اغلب موارد سرآمد است ولی برخی از آنها در حال تضعیف است که باید با هدف بازسازی اعتماد و جایگاه اجتماعی موردتوجه قرار گیرد. درآمد و مزایای مالی در حال تضعیف است که بدون تردید به زیان حرفه و خدمات پزشکی است. درک جامعه از این مسئله تحت‌تأثیر الگو‌های ذهنی نادرستی قرار دارد و گمان می‌کند، خدمات ارزان به سود آنان است. درحالی‌که درکی از مسئله پزشکی و فرآیند بسیار سخت و طولانی متخصص‌شدن و استرس‌های حرفه‌ای آن ارائه نمی‌شود. از طرف دیگر، درآمد لایه‌ای از پزشکان را به کل جامعه‌پزشکی تعمیم می‌دهند درحالی‌که پزشکان جوان نه‌فقط چنین سطحی از درآمد را ندارند؛ بلکه با ادامه وضع موجود امید چندانی هم به داشتن آن ندارند.

تصویر رسانه‌ای و کلیشه‌ای فرهنگی به‌عنوان یکی دیگر از عوامل اثرگذار بر جایگاه حرفه‌ای نسبت به همه امور ازجمله حرفه پزشکی، به‌علت فضای مجازی در حال تغییر و حتی در معرض ضربه‌پذیری است. برجسته شدن خطا‌های پزشکی و حتی اخبار جعلی و نادرست غیرکارشناسی، به این جایگاه و اعتماد لطمه می‌زند. البته این وضع برای همه مشاغل و گروه‌های اجتماعی و حرفه‌ای نیز وجود دارد. برای نمونه، سلبریتی‌ها که میدان‌دار این فضا هستند، بیش از همه بی‌اعتبار شده‌اند.

شرایط کاری و امنیت شغلی نیز در حال تضعیف است. علاوه بر اینها مشکلات دوره انترنی، رزیدنتی، دوره طرح، خشونت در مراکز درمانی، خودکشی‌ها، ضرب‌وشتم‌ها، حمله به مراکز درمانی، قتل و... همگی می‌تواند این جایگاه را از طریق عدم‌رغبت به پزشک‌شدن تضعیف کند؛ بنابراین دو دسته از عوامل عینی و ذهنی موجب تخریب اعتماد و جایگاه پزشک و رابطه آن با جامعه و مردم می‌شود. در این میان نباید این نکته را فراموش کرد که وجود اعتماد مردم به پزشک، برای انجام هرچه بهتر وظایف درمان، ضروری است.

اعتماد برای این حرفه مثل آب برای ماهی است. درحالی‌که اهمیت اعتماد برای برخی دیگر از حرفه‌ها زیاد نیست. شما می‌توانید خودروی خود را برای تعمیر به تعمیرکار بدهید و اعتماد داشتن و نداشتن شما اثر چندانی در نتیجه عملکرد او ندارد. ولی پزشک باید اعتماد مردم را داشته باشد و اگر نداشته باشد، مراجعه به پزشک کم می‌شود و همین موجب گسترش بیماری می‌شود. از دستورات پزشکی پیروی نمی‌شود و بیمار درمان نخواهد شد و عدم بهبودی، تقصیر پزشک انداخته و بی‌اعتمادی بیشتر می‌شود.

مردم بی‌اعتماد به پزشک، به خوددرمانی و شبه‌علم روی می‌آورند، شکایات از پزشکان زیاد می‌شود، پزشک حتی اثر دارونمایی خود را نیز از دست می‌دهد و... همچنین در فضای بی‌اعتمادی ممکن است بیمار اطلاعات مهم را از پزشک پنهان کند و این مانع جدی در درمان است؛ بنابراین فقدان اعتماد، مخل کارکرد حرفه پزشکی است و در اصطلاح جامعه‌شناسی به‌عنوان یک فرآیند تشدیدشونده منفی شناخته می‌شود. یعنی بی‌اعتمادی موجب فرآیندی می‌شود که نتیجه آن، بی‌اعتمادی را تشدید می‌کند و اختلال کارکردی ایجاد خواهد کرد.

در اینجا یک انتقاد صریح از جامعه پزشکی باید طرح شود. اینکه به نحو شایسته حضور رسانه‌ای ندارند، به‌نوعی از موضع بالا برخورد کرده، گویی که می‌خواهند بگویند ما کار خودمان را می‌کنیم، دیگران هرچه می‌خواهند بگویند. در برابر تبلیغات، اظهارات خلاف‌واقع، غیرعلمی و حتی در برابر مشکلاتی که در حرفه آنان به وجود می‌آید، نوعی سکوت نسبی پیشه می‌کنند، به‌نوعی احساس استغنا از افکار عمومی را بازتاب می‌دهند، تعداد زیادی از پزشکان با بیماران خود ارتباط یک‌سویه و از بالا دارند، ولی با جامعه و عموم جامعه ارتباط اندکی دارند.

پزشکان حتی نسبت به سیاست‌هایی که به زیان جامعه پزشکی است، حساسیت اندکی نشان می‌دهند. برای مثال، پزشکان نسبت به اجحاف و تبعیض سیستماتیک در بهره‌برداری از نیروی کار پزشکان جوان، دانشجویان و رزیدنت‌ها واکنش درخور نشان نداده‌اند، در دفاع از امنیت مراکز درمانی یا مدیریت مراکز درمانی آنچنان که اقتضاء می‌کند، وارد نشده‌اند. البته اندکی از پزشکان در فضای عمومی و رسانه‌های اجتماعی حضور دارند و مشکلات و نقص‌های جامعه پزشکی را با مردم در میان می‌گذارند. جامعه پزشکی بی‌نیاز از این ارتباط نیست، شاید انجام این کار را باید به‌عهده سازمان نظام پزشکی، انجمن‌ها و جوامع تخصصی پزشکی گذاشت. توصیه می‌کنم که پزشکان به‌ویژه پزشکان جوان تجربیات خوب و بد خود را روزانه و هفتگی در حساب‌های کاربری شخصی خود منتشر کنند، اتفاقاً بسیار پربازدید و آموزنده است. من براساس آنچه گفتم و سایر مشاهداتم، مجموعه‌ای از پیشنهاد‌ها را برای حفظ و ارتقای جایگاه پزشک و حفظ و بهبود اعتماد مردم به آن تقدیم می‌کنم.

بیش از هرچیز باید وضعیت اقتصاد کشور و بخش سلامت، درمان و تعرفه‌ها را به نحوی سامان داد که پدیده‌هایی، چون زیرمیزی و... به‌کلی منتفی شود. پزشکان می‌توانند ضمن دفاع از حقوق خود توضیح دهند که چرا درمان، خدمت گرانی است و ارزان تمام‌کردن آن، به سود بخش سلامت و درمان نیست، بلکه موجب استهلاک و بی‌کیفیتی این بخش می‌شود و درنهایت جامعه و مردم زیان می‌کنند. خدمات بهداشت و درمان و به‌طور کلی بخش سلامت برخلاف سایر حوزه‌ها از پیش از تولد تا مرگ با فرد ارتباط دارد و غیر قابل جایگزین است.

مشکلات اقتصادی کشور در درجه اول به دو بخش بسیار بزرگ سلامت و آموزش سرریز می‌شود، ولی این اثرگذاری در بخش سلامت همزمان دیده می‌شود و در بخش آموزش در بلندمدت آثارش دیده خواهد شد. در سلامت بیش از همه در روابط بیمار و پزشک بازتاب پیدا می‌کند. وضع موجود در آموزش و خدمات پزشکی، قابل تداوم نیست و دیر یا زود صدای این طبلی که نواخته می‌شود، در خواهد آمد.

پزشکان باید به‌هرنحوی که می‌دانند، مشکلات این صنف را به عرصه عمومی بکشانند. مسئله سهمیه‌ها، ظرفیت‌ها، انترن‌ها، رزیدنت‌ها، خشونت‌ها علیه کادر درمانی و بیمارستانی، دستمزد‌ها و تعرفه‌ها، اجرای طرح، شکایات، مسئله پرداخت‌ها، خودکشی‌ها، بیمه‌ها و... مجموعه مشکلاتی هستند که باید به‌طور مفصل مورد بحث و گفت‌وگوی اجتماعی قرار گیرند.

مسئله بیمه‌ها، کوشش برای قطع رابطه مالی پزشک و بیمار، ایجاد راهبردی روشن و ترکیبی مناسب از خدمات درمان اجتماعی و خصوصی را به‌نحوی شکل داد که مشکلات به حداقل برسد.

به نظر می‌رسد که ضرورت دارد سازمان نظام پزشکی به نمایندگی از جامعه پزشکی، برای شناخت افکار عمومی و نیز شناخت رویکرد‌ها و مسائل کادر درمان و پزشکان، مطالعات و پژوهش‌های مستمری را به‌صورت نوبه‌ای انجام دهد که ضمن انتشار آنها، کوشش کند که سیاست‌های خود و این حرفه را براساس نتایج آنها شکل دهد.

مدیریت مراکز درمانی در تنظیم رابطه مردم با نظام درمان، اهمیت زیادی دارد. در مراکز درمانی به‌ویژه مراکز درمانی بزرگ، بیماران و همراهان آن در انجام کار‌های معمول در فرآیند درمان آشنا نیستند. از آنجایی که مردم در فرآیند پیچیده، پزشک را مسئول درمان می‌دانند، نقائص سیستم درمانی را به پزشک نسبت می‌دهند. این نکته مهمی است که لازم است نسبت به آن بررسی دقیق انجام شود. برای مردم باید روشن شود که درمان در جهان امروز یک فعالیت سیستمی است و پزشک، یکی از مولفه‌های این سیستم ـ و البته مولفه‌ای مهم ـ است. درک سیستمی از درمان، یکی از وجوهی است که آگاهی‌بخشی درباره آن ضرورت دارد.

مبارزه با شبه‌علم و تبیین درمان مبتنی بر شواهد، بهترین راه برای افزایش فهم عمومی از اهمیت و پیچیدگی علم پزشکی است. اطمینان دارم که بخش مهمی از نخبگان و تحصیلکردگان نیز درکی از مسئله شبه‌دارو و درمان مبتنی بر شواهد ندارند، لذا به‌راحتی فریب شبه‌علم را می‌خورند. چرا بیماران و اطرافیان در فرآیند پرواز هواپیما و عملکرد خلبان دخالت نمی‌کنند، ولی به‌راحتی در مورد درمان و شیوه آن نظر می‌دهند؟ پزشکان باید این مسئله را تبیین اجتماعی کنند و نمی‌توانند آن را نادیده بگیرند، زیرا جزو الزامات درمان موثر است. در همین زمینه باید خطا‌های پزشکی را به‌درستی شرح داد، امکان سوءاستفاده از آن را کم نمود و در عین حال جامعه پزشکی با خطا‌های روشن و غیر قابل بخشش همکاران خود نیز برخورد کند. این برای دفاع از صنف یک ضرورت است.

مشکلات ناشی از درمان‌های اینترنتی و دخالت‌های بیمار و اطرافیان او در فرآیند درمان، مستلزم حضور جدی‌تر جامعه پزشکی برای آگاهی‌بخشی در این زمینه‌هاست. در هر صورت گران‌شدن خدمت سلامت و درمان و نیز صرف وقت و هزینه بالا برای دسترسی به این خدمات، ممکن است گرایش عمومی را به درمان اینترنتی افزایش دهد، حتی هوش مصنوعی نیز رقیب جدی شود و این می‌تواند منشاء بی‌اعتمادی‌های جدیدی شود.

بدون حضور رسانه‌های موثر جامعه پزشکی، هیچ‌کدام از این اهداف قابل دستیابی نیست. باتوجه به اهمیت مسئله درمان برای همگان و نفوذ و قدرت جامعه پزشکی، حضور رسانه‌ای آنان بسیار ضعیف‌تر از چیزی است که نیازمند آن هستند. معتقدم، سازمان نظام پزشکی برای تحقق این اهداف می‌تواند دو گروه مکمل یکدیگر تاسیس کند؛ اول، پژوهش و افکارسنجی و دوم، گروه رسانه‌ای قوی که عهده‌دار رصد افکار عمومی و طرح مسائل درمان و پزشکان در بهترین شکل ممکن باشد. بدون این حضور موثر، تصور می‌کنم که دیر یا زود شاهد روند کاهنده اعتماد اجتماعی نسبت به پزشکان خواهیم بود. در غیاب این اعتماد، امر درمان نیز با اختلال مواجه می‌شود و این به‌نوبه‌خود موجب افزایش بی‌اعتمادی نیز خواهد شد.

ویژه روز
تصویر روز
خبر های روز