
دور پنجم مذاکرات به کدام سمت و سو میرود؟
دور پنجم مذاکرات غیرمستقیم ایران و امریکا بعد از اندکی وقفه دوباره از سر گرفته شد و اینبار رُم میزبان گفتوگوهای تهران و واشنگتن بوده است. بدر البوسعیدی، وزیر خارجه عمان با پستی در روز چهارشنبه ۳۱ اردیبهشت در صفحه رسمی خود در پلتفرم ایکس (توییتر سابق) اعلام کرد که دور پنجم رایزنیهای میان ایران و امریکا در روز جمعه در شهر رُم برگزار خواهد شد. تنها چند ساعت بعد از این پست، وزارت خارجه ایران نیز از زبان سخنگوی خود این خبر را تایید کرد. این دور از مذاکرات درحالی آغاز شد که مقامات کاخ سفید مواضع متناقضی را در رابطه با مساله غنیسازی مطرح کردند و این امر خود یکی از اسباب وقفه در دور چهارم مذاکرات بود. عباس عراقچی، وزیر خارجه کشورمان نیز در واکنش به ادعاهای متناقض مقامات امریکایی در رابطه با غنیسازی ادعایی صفر درصد یا توقف موقت در فرآیند غنیسازی، صراحتا اعلام کرد که «اگر آنها بخواهند ایران را از حق داشتن انرژی صلحآمیز هستهای محروم کنند و این حق را از ایران بگیرند، ما به هیچوجه توافقی نمیکنیم.» بازگشت طرفین به میز مذاکره و ازسرگیری روند رایزنیها حاکی از این امر است که علیرغم نقاط افتراق و اختلاف در دورههای قبل و چه بسا دور جدید مذاکرات تهران-واشنگتن، همچنان نقاط اشتراک و تفاهم دوجانبهای نیز وجود دارد که طرفین را به ازسرگیری این دور از گفتوگوها ترغیب نمود. برخی تحلیلگران مواضع متناقض مقامات امریکایی در رابطه با مساله غنیسازی را بیشتر تابعی صرف از اختلافات و رقابتهای سیاسی دو طیف متضاد حاکم بر دستگاه سیاست خارجی ایالاتمتحده میدانند؛
جریان طرفدار جنگ و استفاده از گزینه نظامی ادعایی علیه برنامه هستهای ایران در مقابل جریان طرفدار مذاکره برای دستیابی به توافق پایدار با تهران. این شرایط باعث شد تا هیات مذاکره کننده ایرانی علاوه بر عدم عقبنشینی از حق غنیسازی، رویکرد محتاطانهتری را نسبت به واشنگتن و مشوقهای سیاسی این بازیگر اتخاذ کند. گروه دیگر از تحلیلگران بر این باور هستند که ایالاتمتحده با استفاده از ابزار تهدید و تشویق درصدد است تا خواستههای حداکثری خود را به ایران تحمیل نماید. طرح ایده تشدید تحریمهای ادعایی علیه ایران یا ماجراجویی نظامی علیه تاسیسات هستهای توسط دونالد ترامپ و دیگر مقامات امریکایی مصداق بارز تهدید است که از این طریق جنگ روانی را علیه دولت و ملت ایران رقم میزند. ازسوی دیگر برخی مشوقهای سیاسی مانند غنیسازی ۳.۵ درصد یا توقف غنیسازی به طور موقت، ازجمله ابتکارات تشویقی محسوب میشوند که واشنگتن از طریق آن سعی بر آن دارند تا تهران را وادار به پذیرش تدریجی شروط حداکثری نمایند. به این بهانه روزنامه اعتماد با هدف ارزیابی و تحلیل و بررسی چشمانداز و سناریوهای محتمل در دور پنجم مذاکرات غیرمستقیم تهران و واشنگتن با حسین ربیعی، استاد دانشگاه و کارشناس ارشد مسائل خاورمیانه و مرتضی مکی، کارشناس مسائل بینالملل گفتوگو کرده است. ربیعی ضمن اشاره به نقاط اتفاق و اختلاف طرفین ایرانی و امریکایی، از سرگیری دور پنجم مذاکرات را نتیجه اتفاقنظرهای دوجانبه بر سر اصول بنیادین مذاکره دانست و تاکید کرد که طرح امریکا برای تحمیل شروط حداکثری شکست خورده است.
مرتضی مکی نیز ضمن اشاره به تمایز و تفاوتهای بنیادین این دوره از مذاکرات با چهار دوره سابق تاکید کرد که نادیده انگاشتن وزن ایران در منطقه و معادلات منطقه میتواند برای امریکا و متحدانش پرهزینه باشد.
حسین ربیعی:ظاهرا تعلیق غنیسازی از منظر امریکا به مثابه مشوق برای بازگرداندن ایران به مذاکره و تحمیل شروط حداکثری است؛ طرحی که شکست خورد
حسین ربیعی در پاسخ به سوال «اعتماد» در رابطه با چرایی بازگشت هیات ایرانی و امریکایی به پشت میز مذاکرات آنهم شرایطی که اختلافنظرهای دوطرف درباره مسائل فنی بالاخص غنیسازی، به اوج رسیده تاکید کرد: در این دور از مذاکرات طرفین در رابطه با مساله غنیسازی اورانیم دستکم به یک توافق نسبی دست پیدا کردند، زیرا درصورت نبود چشمانداز توافق و تفاهم نسبی، حضور طرفهای ایرانی و امریکایی در دور جدید گفتوگوهای غیر مستقیم، توجیهی ندارد. از این رو، میتوان از مشارکت ایران در دور پنجم مذاکرات به دو احتمال رسید؛ نخست توافق نسبی میان طرفین بر سر مساله غنیسازی که بار دیگر تهران و واشنگتن را به سر میز مذاکره کشانده است؛ زیرا در صورت عدم اجماع طرفین بر سر اصول بنیادین، مذاکرات دیگر معنایی نخواهد داشت. احتمال دیگر این است که مذاکره میتواند به منزله فصلالخطاب و اتمام حجت طرفین مذاکره با همدیگر و آخرین دور مذاکرات باشد. ربیعی در ادامه گفتوگوی خود با «اعتماد» با اشاره به موضعگیری آقای عراقچی که گفته بود چه توافق بشود و چه نشود، غنیسازی متوقف نخواهد شد، خاطرنشان کرد: اتخاذ چنین رویکردی دال بر این است که غنیسازی بر توافق اولویت دارد و ایران از حق غنیسازی خود نخواهد گذشت. به بیان دیگر، تهران تمایلی ندارد تا سرنوشت مذاکره را به غنیسازی گره بزند، بنابراین به نظر میآید که دستیابی به توافق از جانب ایران پنجاهپنجاه است و طرف امریکایی نیز با پافشاری بر خواسته خود مبنی بر غنیسازی صفر درصد، امکان دستیابی به توافق را بسیار دشوار میکند و ادامه روند این مذاکره را در هالهای از ابهام قرار میدهد. تاکید طرفین بر خواستههای حداکثریشان نیز شانس موفقیت در این مذاکره را پایین میآورد. این استاد دانشگاه در ادامه خاطرنشان کرد: اگر تجربه تاریخی مذاکرات ایرانیها با غربیها را بررسی کنیم در خواهیم یافت که پشت میز مذاکره همواره طرفین جرح و تعدیلهایی را در خواستههای خود انجام دادند. در جریان مذاکرات میان هیاتهای ایرانی و اروپایی در ادوار گذشته نیز بحث غنیسازی صفر درصد مطرح شد، اما درنهایت، غربیها به غنیسازی حداقلی ایران رضایت دادند.
از طرفی، مواضع مقامات امریکایی در یک هفته اخیر متناقض بود. از عدم غنیسازی تا غنیسازی صفر درصدی و لغو موقت غنیسازی از جمله مواضع متناقضی بود که توسط طرف امریکایی مطرح میشد. این امر به این معنا است که واشنگتن گزینههای مختلفی را در جریان این دور از مذاکرات روی میز مذاکره قرار داده است تا در صورت عدم دستیابی به توافق جامع مشترک، طرحهای ابتکاری مزبور را برای اقناع طرف ایرانی ارایه دهد. به باور ربیعی، یکی از گزینههایی که اخیرا روی آن مانور زیادی داده میشود مساله تشکیل کنسرسیوم هستهای است که با همکاری منطقهای و فرامنطقهای ممکن است تشکیل شود. گزینه کنسرسیوم هستهای یک گزینه قابل دسترس و مناسب برای طرف امریکایی است که میتوان آن را جایگزین طرح غنیسازی صفر درصد مطرح نماید. همچنین طرح کنسرسیوم برای ایران نیز در مقایسه با دیگر گزینهها قابل دسترستر است. ربیعی در ادامه گفتوگوهایش با «اعتماد» درباره چرخش موضع مقامات امریکایی و احتمال تجدیدنظر آنها در رابطه با تجدیدنظر در پیششرط غنیسازی صفر درصد گفت: مقامات امریکایی مواضع متناقض و مختلفی را در قبال ایران مطرح میکنند. از پذیرش حق ایران برای غنیسازی ۳.۷ درصد تا اتهام به ایران به تلاش برای دستیابی به سلاح هستهای و درنهایت تاکید بر غنیسازی صفر درصد که مقامات کاخ سفید در مقاطع مختلف در قبال ایران اتخاذ کردند. به باور این استاد دانشگاه موضع حقیقی طرف امریکایی در پشت میز مذاکره مطرح میشود و نه در پشت میکروفون رسانهها.
با این وجود، اظهارنظرهای اخیردونالد ترامپ، وزیر خارجه ایالاتمتحده امریکا و ویتکاف نشان از آن دارد که مقامهای امریکایی جملگی بر غنیسازی صفر درصد اتفاقنظر داشتند. نوسان مواضع ایشان این گمانه را ایجاد میکند که هیات امریکایی پشت میز مذاکره موضع متعادلی درپیش گرفته، چراکه در صورت پافشاری تیم مذاکرهکننده امریکایی بر اصل عدم غنیسازی و طرح خواستههای حداکثری، این دور از مذاکرات نیز مانند دوره قبل بینتیجه میماند. ربیعی در ادامه گفتوگو با «اعتماد» خاطرنشان کرد: در جریان دور اخیر از رایزنیهای سیاسی غیر مستقیم میان تهران و واشنگتن، مساله تعلیق موقت غنیسازی مطرح شده بود. در مقابل، ایران هم طرح تعلیق موقت غنیسازی و هم موضوع غنیسازی صفر را که از سوی طرف امریکایی پیشنهاد شده بود، رد کرد.
مساله تعلیق موقت غنیسازی از منظر مقامات امریکایی به مثابه یک طرح مشوق برای بازگرداندن ایران به پای میز مذاکره و سپس تحمیل شروط حداکثری به این کشور بود، اما این طرح نیز مانند طرح غنیسازی صفر درصد توسط تهران قاطعانه رد شد. با استناد به سخنان مقامات رسمی جمهوری اسلامی ایران و در راس آنها مقام معظم رهبری که بهکرات بر حق مسلم غنیسازی و عدم مذاکره بر سرآن تاکید کردند، میتوان چنین استدلال کرد که هیچ مشوق سیاسی یا اقتصادی وجود ندارد تا ایران را به تعلیق موقت یا کنار گذاشتن غنیسازی ترغیب نماید. لازم به ذکر است که ابتکار تعلیق موقت غنیسازی امر جدیدی نیست و این طرح در دهه ۱۳۸۰ توسط مقامات اسبق امریکایی مطرح شده بود که آن زمان هم توسط ایران رد شد. در رسانهها بحث مشوقها و مسیرهای دیگر جایگزین غنیسازی موقت از جمله تشکیل یک کنسرسیوم مشترک و متشکل از کشورهای منطقه با هدف نظارت بر برنامههای هستهای ایران، طرح شده است. البته این طرح توسط هیچ یک از مقامات رسمی طرفین مذاکره تایید نشده است و بعید است که ایران این مشوق احتمالی را نیز در مقابل غنیسازی صفر بپذیرد. به باور ربیعی، ایالاتمتحده و رژیم صهیونیستی در بازههای زمانی مختلف همواره گزینه نظامی را علیه ایران مطرح کردند تا ضمن ایجاد جنگ روانی علیه این کشور، خواستههای حداکثری خود را به آن تحمیل نمایند. در مقابل، در ایران در واکنش به این اقدامات تحریکآمیز، موضوع خروج از پیمان انپیتی را مطرح کرد. با این همه به باور این استاد دانشگاه جدیت امریکاییها و صهیونیستها در رابطه با حمله نظامی به ایران همواره محل بحث و شک است؛ از این رو نمیتوان میزان جدیت این ادعاها و تهدیدهایی که مدام توسط مقامات امریکایی مطرح میشود را به درستی سنجید. ناگفته نماند که بعد از سفر اخیر منطقهای ترامپ به کشورهای عربی حوزه خلیجفارس، بحث حمله نظامی به زیرساختهای نظامی ایران توسط او کمتر مطرح شد و بیشتر بر تشدید تحریمها علیه ایران تاکید شد؛ تحریمهایی که همین حالا هم در جریان است. ربیعی در ادامه گفتوگوهای خود در پاسخ به سوالی درباره چرایی سفر رییسجمهوری کشورمان به عمان در این بازه زمانی خاطرنشان کرد که اهمیت این سفر بستگی به این امر دارد که آیا این سفر یک سفر از قبل برنامهریزی شده باشد یا به دور جدید از مذاکرات مرتبط گردد. بنابر گفته ربیعی، روابط دیپلماتیک میان ایران و عمان یک رابطه دیرینه و دوستانه است و از این نوع سفرها و دیدارهای دیپلماتیک دوجانبه همواره انجام میشده و مقامات دو کشور بارها به پایتختهای همدیگر سفر کردهاند و با همتایان خود دیدار و گفتوگو داشتهاند. سفر مقامات جمهوری اسلامی ایران به عمان امری طبیعی است، اما، چون این سفر مقارن با دور پنجم مذاکرات انجام میشود، گمانه زنی شده است که این سفر ممکن است به مذاکرات مرتبط باشد. با توجه به اینکه عمان نقش میانجی را میان ایران و امریکا ایفا میکند، ممکن است این سفر به این رایزنیها ارتباط داشته باشد یا این موضوع هم در این سفر مورد بررسی قرار گیرد، اما با این وجود، به نظر میرسد که ایران همچنان بر مواضع خود که در دورههای قبلی مذاکرات مطرح کرده بود، پایدار خواهد ماند و این سفر تغییری در نگرش و سیاست ایران و برنامه غنیسازی آن ایجاد نخواهد کرد.
مرتضی مکی: ایران دارای وزن ژئوپلیتیک و ژئواکونومیک است و فشار حداکثری امریکا میتواند نتایج معکوسی برای این کشور داشته باشد
مرتضی مکی، کارشناس مسائل بینالملل در رابطه با چرایی آغاز دور پنجم مذاکرات میان تهران و واشنگتن علیرغم اختلافنظرهای میان طرفین و چشم انداز احتمالی این دور از گفتوگوها به «اعتماد» گفت: دور پنجم رایزنیها در شرایط کاملا متفاوتتر از دورههای قبل برگزار شد؛ در جریان این دور از رایزنیها ما شاهد مواضع متعارض و متناقض مقامات کاخ سفید در رابطه با مساله غنیسازی هستیم. در مقابل، مقامات ایرانی و در راس آن رهبر معظم انقلاب اسلامی، در واکنش به پیششرطهای امریکا برای مذاکره و موضعگیری غیرشفاف درقبال برنامه هستهای ایران، ضمن اتخاذ موضع صریح و شفاف بر حق غنیسازی این کشور تاکید کردند و صراحتا بیان کردند که مساله غنیسازی، غیر قابل مذاکره است. با وجود اختلاف نظرهای میان تهران و واشنگتن، همزمان با آغاز دور پنجم رایزنیهای میان ایران و امریکا میتوان چنین استدلال نمود که طرفین همچنان بر سر نقاط کلیدی مشترکی اتفاق نظر دارند و میز مذاکره را محل مناسبتری برای حل و فصل اختلافات خود میدانند. اما مواضع متناقض مقامات امریکایی در قبال برنامه صلحآمیز هستهای ایران، بیشتر ریشه در ادراک و شناخت سیاسی آنان نسبت به ایران دارد. مقامات کاخ سفید چنین تصور میکنند که تحولات چند یک سال اخیر در فلسطین اشغالی، سوریه و لبنان جایگاه و موقعیت ایران را در منطقه تضعیف کرده است و از این رو، در تلاش هستند تا با وارد آوردن فشار روانی به تصمیمسازان ایرانی بتوانند خواستههای حداکثری خود را بر ایران تحمیل نمایند. در مقابل، جمهوری اسلامی ایران نیز بر سر مواضع خودش قاطعانه پافشاری میکند و کوچکترین عقبنشینی در رابطه با حق غنیسازی به عنوان پیش شرط مذاکره را نمیپذیرد. مکی در ادامه خاطرنشان کرد که باوجود چالشها و بحرانهای حدود دو سال اخیر در غرب آسیا، ایران همچنان وزن و قدرت ژئوپلیتیکی و ژئواکونومیکی خود را در منطقه حفظ نموده است و هر گونه تلاش برای بحرانآفرینی و تنش با ایران میتواند نتایج معکوسی را برای ایالاتمتحده امریکا و شرکای منطقهای آن رقم بزند، خصوصا بعد از سفر منطقهای اخیر دونالد ترامپ که در خلال آن توانست صدها میلیارد دلار سرمایه از کشورهای عربی خلیجفارس به امریکا جذب نماید.
به طور کلی مواضع متناقض مقامات امریکایی درقبال غنیسازی اورانیوم توسط ایران، باعث میشود تا در صورت پافشاری واشنگتن بر این مواضع، نسبت به آینده مذاکرات نتوان خوشبین بود. با این وجود مساله جدیت و عدم جدیت مقامات کاخ سفید در دستیابی به یک توافق جامع با ایران، نقش تعیینکنندهای را میتواند در روند مذاکرات ایفا نماید.
به باور مکی، ریشه اختلافنظرها و موضعگیریهای متناقض مقامات امریکایی در قبال برنامه صلحآمیز هستهای ایران، ریشه در اختلافات و رقابتهای سیاسی دو طیف طرفدار جنگ و مذاکره دارد. از منظر این کارشناس مسائل بینالملل به طور کلی مواضع متناقض مقامات امریکایی در قبال غنیسازی اورانیوم توسط ایران، باعث میشود تا در صورت پافشاری واشنگتن بر این مواضع، نسبت به آینده مذاکرات نتوان خوشبین بود. با این وجود مساله جدیت و عدم جدیت مقامات کاخ سفید در دستیابی به یک توافق جامع با ایران، نقش تعیینکنندهای را میتواند در روند مذاکرات ایفا نماید. مکی در ادامه گفتوگو با «اعتماد» به ماهیت نقاط اختلاف میان ایران و امریکا در جریان این دور از مذاکرات اشاره نمود و گفت: نقاط و مسائل مورد اختلاف میان ایران و امریکا در مذاکرات اخیر بیش از آنکه جنبه فنی داشته باشد، دارای بعد سیاسی است. اگر مقامات کاخ سفید جدیت لازم را در مذاکرات از خود نشان دهند، میتوان گفت که شانس دستیابی به یک توافق جامع میان تهران و واشنگتن بسیار بالا خواهد بود. به باور مکی، اختلافات سیاسی چنانچه ذکر شد بیشتر متاثر از اختلافات و رقابتهای سیاسی میان دو جریان حاکم بر سیاست خارجه ایالاتمتحده میباشد، اما در رابطه با بعد فنی مذاکرات باید این نکته را خاطرنشان کرد که مساله غنیسازی صفر درصد که هیات مذاکرهکننده امریکایی بر آن تاکید دارد، خط قرمز جمهوری اسلامی ایران تلقی میشود. از همین رو برای حل اختلافات بر سر نقاط فنی این دور از مذاکرات؛ پیشنهادات و ابتکارات سیاسی جایگزینی مطرح شده است که طرفهای ایرانی و امریکایی میتوانند بر سر آن به توافق برسند. ابتکار تاسیس یک کنسرسیوم متشکل از کشورهای منطقهای که به عنوان ناظر بر برنامههای هستهای صلحآمیز ایران عمل نماید یا تشدید نظارت و مراقبتهای سازمان انرژی اتمی بر فعالیتهای هستهای ایران از طریق افزایش تعداد دوربینها در مراکز و تاسیسات هستهای ازجمله ابتکارها و طرحهای جایگزینی هستند که به جای غنیسازی صفر درصد مطرح شدند. این کارشناس مسائل بینالملل ضمن بررسی سناریوهای پیشرو در صورت شکست مذاکرات، به نقش لابی صهیونیسم نیز اشاره نمود و گفت: در صورت عدم دستیابی به توافق هستهای، لابیهای صهیونیسم و ایالاتمتحده امریکا با تشدید تحریمهای اقتصادی علیه ایران و فشار حداکثری که جریان صادرات نفت ایران را هدف گرفته است، در تلاش است تا علاوه بر یک جنگ اقتصادی، فاز جدیدی از جنگ روانی را علیه دولت و ملت ایران رقم بزنند. در صورت عدم پیشبرد سناریوی حمله نظامی به زیر ساختهای اتمی کشور، تشدید تحریمهای اقتصادی علیه ایران محتملترین گزینه واشنگتن خواهد بود. سناریوی حمله نظامی به تاسیسات هستهای ایران یکی دیگر از گزینههایی است که بیشتر توسط صهیونیستها مطرح شده است. رژیم صهیونیستی در تلاش است تا با تحریک ایالاتمتحده و ترغیت این بازیگر، به انجام یک عملیات نظامی مشترک علیه ایران مبادرت ورزد. حتی در صورت همراهی واشنگتن با تلآویو، ایده حمله یکجانبه رژیم صهیونیستی به مراکز هستهای ایران نیز مطرح است.
سناریوی حمله نظامی، سناریوی بسیار خطرناک و ویرانگری است که میتواند تبعات جبرانناپذیری را برای کل منطقه رقم بزند. وی افزود: موضعگیری اخیر ترامپ در جریان سفر منطقهای خود به کشورهای عربی حوزه خلیجفارس، نشان داد که واشنگتن و حتی شرکای عربی و اروپایی آن تمایلی به تشدید تنش با ایران و حمله نظامی به مراکز هستهای این کشور ندارند. آغاز یک جنگ جدید در منطقه میتواند پیامدهای منفی را بر جریان رشد و توسعه اقتصادی کشورهای عربی خلیجفارس رقم بزند و این امر بازتاب منفی بر بازارهای جهانی انرژی نیز خواهد داشت. سناریوی سوم، ابتکار صلح مسلحانه است؛ در صورت عدم توافق میان تهران و واشنگتن، ممکن است طرفین در شرایطی قرار بگیرند که نه چندان متمایل به جنگ است و نه صلح، بلکه امری که حد وسط جنگ و صلح پایدار است. در این شرایط دو کشور در عین تلاش برای عدم تشدید تنشها، هر یک در تلاش هستند تا توان و بازدارندگی خود را در برابر یکدیگر تقویت نمایند؛ وضعیتی که از آن با عنوان صلح مسلح نیز یاد میشود. این کارشناس مسائل بینالملل در ادامه گفتوگو با «اعتماد» ضمن بررسی ابعاد سیاسی سفر رییسجمهور کشورمان به عمان، خاطرنشان کرد که سفر مقامات ایرانی و عمانی به عمان و ایران یکی از متغیرهای مهم در سیر روند مذاکرات غیرمستقیم میان ایران و امریکا میباشد. سفر مقامات عمانی به ایران به منزله ارسال پیامهای سیاسی واشنگتن به تهران تعبیر میشود؛ همچنین سفر مقامات ایرانی به عمان نیز به منزله ارسال پیامهایی به امریکا از جانب ایران محسوب میشود. سفر اخیر رییسجمهور کشورمان به مسقط نیز از این قاعده مستثنی نیست و به نظر میرسد که رییسجمهور ایران حامل پیام مهمی برای ایالاتمتحده امریکا است که میتواند بر روند دور پنجم مذاکرات تاثیر بگذارد. وی در ادامه افزود: به طور کلی عمان روابط حسنهای با ایران و کشورهای عربی حوزه خلیجفارس و فراتر از آنان با ایالاتمتحده دارد. ازسوی دیگر نقش عمان به عنوان یک کشور میانجی و دیپلماسی سازنده این کشور، جایگاه ویژهای به مسقط در میانجیگری میان تهران و واشنگتن اعطا کرده است. سفر آقای مسعود پزشکیان به مسقط را میتوان به این معنا تعبیر کرد که جمهوری اسلامی ایران همواره راهحلهای دیپلماتیک از خلال رایزنیهای سیاسی و مذاکرات دو و چندجانبه را برای تنشزدایی و حل و فصل اختلافات ترجیح میدهد.