به روز شده در: ۰۶ مرداد ۱۴۰۴ - ۲۱:۵۵
کد خبر: ۷۰۴۶۴۰
تاریخ انتشار: ۰۹:۵۹ - ۰۶ مرداد ۱۴۰۴

حق تعیین سرنوشت ملت ایران از دیدگاه میر حسین موسوی

روزنو :در سپهر سیاسی ایران که سال‌هاست میان دو قطب بی‌اعتمادی و انفعال در نوسان است، گاهی یک بیانیه یا یک دیدار می‌تواند موازنه‌ها را موقتاً جابه‌جا کند. در هفته‌ای که گذشت، بیانیه تازه‌ای از میرحسین موسوی، نخست‌وزیر دهه ۶۰ و چهره محوری جنبش سبز، و دیدار سه شخصیت نزدیک به او در محل حصر خانگی‌اش، بن‌بست اختر، نه‌تنها بازتابی پررنگ در فضای رسانه‌ای داخلی و خارجی داشت، بلکه نوعی بازتنظیم در محور‌های گفت‌وگوی سیاسی را رقم زد. همزمانی این رخداد‌ها با سخنان مسعود پزشکیان درباره «گفت‌و‌گو با اپوزیسیون» و تقارن آن با تحولات منطقه‌ای پس از جنگ ۱۲‌روزه با اسرائیل و آمریکا، به این گمانه دامن زد که نظام سیاسی در حال آزمودن نسخه‌ای تازه از مدیریت بحران مشروعیت درون‌زا است. اما آیا این نشانه گشایش است یا صرفاً تاکتیکی برای تخلیه فشارها؟

حق تعیین سرنوشت ملت ایران از دیدگاه میر حسین موسوی

نقشه راه موسوی

در بیانیه اخیر موسوی، او با لحنی آرام، اما صریح، بر یک اصل کلیدی تأکید کرد: «حق تعیین سرنوشت ملت ایران». پیشنهادی که در قالب تشکیل مجلس مؤسسان برای بازنویسی قانون اساسی مطرح شد. نکته قابل توجه این‌جاست که این بار برخلاف بیانیه‌های سال‌های قبل، لحن موسوی بیش از آنکه معترضانه باشد، سیاسی، منسجم و حتی ایجابی است. در تحلیلی که مصطفی تاج‌زاده- فعال سیاسی محبوس- در پیام‌های غیرمستقیم و پیشین خود در همین چارچوب مطرح کرده، بر «ضرورت اصلاح ساختار‌ها از طریق مشارکت مردم» تأکید شده بود. موسوی نیز دقیقاً همین نقطه را نشانه رفته است: بازگشت مشروعیت از پایین به بالا، با ابزار دموکراتیک که اتفاقا پیشینه‌ای انقلابی و تاریخی در دوران معاصر ایران دارد. هنوز از یاد‌های ما نرفته است آن گزاره‌هایی که در بهشت زهرا بهمن ۵۷ مردم را محق در تعیین آینده خود می‌دانست.

به گزارش روز نو موسوی که زمانی در ذهن آحاد ملت پیرو خط امام شناخته می‌شد، همان حرف‌ها را تکرار می‌کند. در همین راستا احمد زیدآبادی در توصیف این بیانیه می‌نویسد: مفاد بیانیه میرحسین نسبت به بیانیه‌های پیشین او آشکارا لحن و مضمونی آشتی‌جویانه دارد.» او معتقد است موسوی تلاش کرده صدای مخالف جنگ باشد، اما نه در کنار مخالفان نظام، بلکه در کنار مردم؛ این یک تفاوت مهم است.

واکنش طیف تندرو به بیانیه موسوی، بار دیگر از طریق اتهام‌زنی و اتصال او به دشمنان خارجی، به‌ویژه سازمان مجاهدین خلق، شکل گرفت. این تاکتیک کهنه که با استفاده از بیانیه مشکوک منسوب به مسعود رجوی تقویت شد، نه تنها تلاشی برای بی‌اعتبار کردن گفتمان موسوی است، بلکه ابزاری همیشگی برای حذف رقبای داخلی و ممانعت از هرگونه گشایش و گفت‌وگوی سازنده در فضای سیاسی ایران به‌شمار می‌رود

دقیقا در روز‌هایی که اپوزیسیون خارجی بر طبل جنگ اسرائیل و ایران می‌نواختند و حتی با وقاحت تمام از حضور نیرو‌های خارجی در مسیر به اصطلاح خودشان رهایی‌بخش ابایی نداشتند، ایده میرحسین وحدت آفرین بود و یک پیام روشن را مخابره می‌کرد: لزوم بازگشت به رای مردم ایران. این بحث همان حلقه مفقوده‌ای که سال‌هاست باعث شکاف در جامعه ایرانی شده است و تنها راه حل آن بازگشت فضای گفت‌و‌گو است. بر همین اساس، صادق زیباکلام استاد دانشگاه در برابر این بیانه‌ی موضعی دوگانه گرفت و با تقسیم این بیانیه به سه بخش مجزا، گفت: «بند مربوط به رفراندوم را شعاری و غیرقابل تحقق می‌دانم. هیچ حکومتی داوطلبانه کنار نمی‌رود.» چنین دیدگاه‌هایی نشان می‌دهد حتی در میان همدل‌ترین منتقدان وضع موجود، مسیر‌ها در تئوری وحدت، در تاکتیک متکثر است.

چماق مجاهدین. ابزاری همیشه در دسترس

همان‌طور که در اغلب بیانیه‌های سال‌های گذشته مشاهده شد، واکنش طیف اصولگرا بار دیگر از دو مسیر هم‌زمان شکل گرفت. اول، تردیدافکنی درباره نیت موسوی و دوم، اتهام اتصال به دشمنان خارجی. روزنامه وطن امروز نوشت: «متن این بیانیه، نه صرفاً زمان‌ناشناسی یا مساله‌ناشناسی پرمخاطره است بلکه بر اساس بنیان‌های فکری معیوبی است که کل استدلال‌شان بر آن بنا شده است. این جریان، در فهم ۳ مساله بنیادین دچار خطای استراتژیک است: چیستی مساله ایران، ماهیت رابطه ملت و حاکمیت و مفهوم تغییر سیاسی.» کیهان نیز در سرمقاله‌ای با اشاره به بیانیه مشکوک از مسعود رجوی که حمایت ضمنی خود را از میرحسین موسوی اعلام کرده، او را «سیاست‌زده، متوهم و بازی‌خورده جبهه ضدانقلاب» نامید. در حالی که سال‌هاست هیچ حضور علنی از مسعود رجوی دیده نشده و حتی زنده‌بودن او محل تردید است، انتشار بیانیه‌ای به نام او، فرصتی را برای رسانه‌های تندرو فراهم کرد تا بار دیگر از کلیدواژه «منافقین» برای مهار این گفتمان استفاده کنند. مجتبی نجفی، فعال دانشجویی سابق نیز معتقد است این دوگانه‌سازی‌ها نه از سر ناآگاهی بلکه از سر محاسبه سیاسی است. کسانی که بیانیه موسوی را به سازمان مجاهدین متصل می‌کنند یا به دنبال کسب قدرت هستند یا می‌خواهند آن را حفظ کنند. اما برای حذف هر نشانه از گفت‌و‌گو، ابزار قدیمی همچنان کارا است. این تکنیک کهنه در طول چهار دهه گذشته بار‌ها برای حذف رقبای داخلی به کار رفته است.

حواشی دیدار در اختر

دیدار اخیر مسیح مهاجری، غلامرضا آقازاده و محمدرضا بهشتی با موسوی، در عین صمیمیت ادعاشده، بار معنایی سیاسی داشت. پس از حدود ۱۵ سال، چنین دیداری بی‌تردید بدون هماهنگی‌های حداقلی امنیتی ممکن نبود. مهاجری مدیر مسئول روزنامه جمهوری اسلامی در یادداشت اخیر خود کوشید تأکید کند که دیدار نه حامل پیامی بوده، نه انگیزه سیاسی داشته، بلکه صرفاً از سر رفاقت بوده است. او نوشت: «ما هیچ پیامی از هیچکس و هیچ جا برای او نداشتیم و غیر از احوال‌پرسی و سخنان دوستانه و یادکرد گذشته مطلبی نگفتیم.»، اما در نقطه مقابل، تسنیم روایت دیگری ارائه کرد: «مهمانان دیدار اختر، پیام دولت پزشکیان برای عدم استمرار افراط‌گرایی میرحسین موسوی را به وی ابلاغ کرده‌اند» و تأکید داشته‌اند که این مواضع منجر به پیچیده‌تر شدن روند رفع حصر وی خواهد شد. این تضاد روایات، به‌خوبی نشان می‌دهد که صحنه سیاسی ایران، حتی در سطح دیدار‌های غیررسمی، به‌شدت تحت تأثیر بازی‌های قدرت و توازن امنیتی است.

پزشکیان در بزنگاه آزمون عملگرایی

در کنار این تحرکات، اظهارات مسعود پزشکیان، رئیس‌جمهور، درباره «آمادگی برای گفت‌و‌گو با اپوزیسیون»، پالس مثبتی به جریان منتقد داد. البته هنوز مشخص نیست که منظور او از اپوزیسیون چه طیفی است؟ پزشکیان در نخستین نشست مطبوعاتی خود با اصحاب رسانه خبر از رفع حصر مهدی کروبی داده بود که محقق شد. صحبت‌های اخیر او بار دیگر افکار عمومی را متوجه موضوع حصر میرحسین موسوی کرد. در همین رابطه سعید شریعتی نوشت: «نجیب‌ترین، محبوب‌ترین و نزدیک‌ترین اپوزیسیون- مهندس میرحسین موسوی- یک کوچه با شما فاصله دارد. راه را کوتاه کنید و به دیدار ایشان بروید.» پیشتر غلامحسین کرباسچی هم از احتمال «گشایش در حصر» سخن گفته بود. در سوی دیگر، مهدی کروبی نیز در بیانیه‌ای تلویحی با اشاره به سخنان پزشکیان گفته است وفاق با یک فرقه ممکن نیست. کشور را نمی‌توان به طور دورهمی اداره کرد. این لحن تلویحاً به نهاد‌هایی اشاره دارد که همچنان مانع از تحقق وعده‌های سازش و همگرایی سیاسی می‌شوند. از شورای نگهبان گرفته تا دستگاه‌های امنیتی.

اظهارات مسعود پزشکیان، مبنی بر آمادگی برای «گفت‌و‌گو با اپوزیسیون»، انتظارات را برای رفع حصر و آغاز یک گفت‌وگوی واقعی افزایش داده و دولت چهاردهم را در بزنگاه آزمونی مهم برای عملگرایی در قبال منتقدان داخلی قرار داده است

موسوی؛ امکان بالقوه برای اصلاحات مسالمت‌آمیز؟

در فضای فعلی، که بسیاری از کنشگران اپوزیسیون خارج‌نشین از بیانیه موسوی فاصله گرفته یا آن را کافی ندانستند، باز هم تنها بخشی از داخل کشور است که به او به عنوان یک امکان بالقوه برای اصلاحات مسالمت‌آمیز نگاه می‌کند. در این میان، سکوت یا اتهام‌زنی‌های تندروها، بیشتر از آنکه موسوی را منزوی کند، نشان‌دهنده ترس از بازتعریف مرجعیت درون‌زاست. در بزنگاه کنونی، تداوم این نگاه امنیتی به موسوی و سایر منتقدان، کشور را نه تنها در بحران مشروعیت، بلکه در مسیر رادیکالیسم بیشتر قرار می‌دهد. دلسوزان واقعی این سرزمین، امروز باید از جنگ داخلی، از قطبی‌سازی و از آتش‌افروزی پرهیز کنند. این وضیعت ثبات نسبی در برابر انزوا و نفرت همگانی پابرجا نخواهد ماند. عمادالدین باقی فعال سیاسی در تشریح وضعیت موجود کشور می‌گوید: «این بحث‌ها که عده‌ای دنبال اتهام به حسن روحانی و جواد ظریف و میرحسین موسوی هستند، وضع را خطرناک‌تر و راه را برای دشمن هموار می‌کند.»

در سپهر سیاسی ایران، بیانیه اخیر میرحسین موسوی و دیدار یارانش با او در حصر، به همراه سخنان مسعود پزشکیان درباره گفت‌و‌گو با اپوزیسیون، تحولات مهمی را رقم زده است. این رخدادها، در شرایط حساس منطقه‌ای، این پرسش را مطرح می‌کند که آیا نظام در حال آزمودن نسخه‌ای تازه برای مدیریت بحران مشروعیت است؟

سیاست‌ورزی در لبه تیغ

تحولات اخیر- از بیانیه تا دیدار- یک پرسش را دوباره برجسته کرده‌اند: آیا نظام سیاسی ایران آماده شنیدن صدای منتقدانی است که برخلاف اپوزیسیون خارجی، نه خواهان فروپاشی، بلکه خواهان اصلاح درونی با حفظ تمامیت ایران هستند؟ اگر پاسخ مثبت است، گفت‌و‌گو با موسوی- یا حداقل، رفع کامل محدودیت‌های او- می‌تواند نقطه آغاز باشد. اما اگر همچنان استفاده از «چماق مجاهدین و سلطنت‌طلبان» ادامه یابد، باید گفت که سیاست رسمی، نه تنها از فرصت‌های داخلی استفاده نمی‌کند، بلکه ناخواسته، میدان را به جریانات تندروتر خارج از کشور واگذار می‌کند. موسوی دیگر فقط یک چهره سیاسی نیست؛ او نماد آزمون بلوغ ساختار سیاسی در پذیرش نقد درونی‌ست. عبور از این آزمون، نیازمند شجاعت، عقلانیت و فاصله‌گیری از امنیتی‌سازی است. آن‌هم نه برای میرحسین موسوی، بلکه برای آینده‌ای که در آن هیچ صدایی از صحنه سیاست حذف نشود. دولت چهاردهم و شخص رئیس‌جمهور پزشکیان، در این بزنگاه تاریخی، فرصتی بی‌نظیر برای برداشتن گام‌های اساسی در این مسیر دارند تا با بهره‌گیری از حمایت رهبری و همکاری قوای دیگر، بن‌بست‌های موجود را بشکنند و راه را برای آینده‌ای باثبات‌تر و سعادتمندتر برای ایران هموار سازند.

تصویر روز
خبر های روز