
پایان دیپلماسی «ماشه» در نیویورک
اکنون همه نگاهها به بعد از فعالسازی مکانیسم ماشه است. در فردای پس از فعالسازی مکانیسم ماشه، دیگر امکان یک توافق محدود دیپلماتیک بین ایران و غرب وجود ندارد و از طرف دیگر ادامه وضع ناپایدار نظامی موجود میان ایران و اسرائیل و آمریکا نیز چندان محتمل نیست
دیپلماسی بر پایه قدرت در برابر مقاومت
از یک سو، آمریکا و اروپا با این منطق به سراغ فعالسازی مکانیسم ماشه رفتهاند که این اقدام، مرحله دیگری از پیشبرد دیپلماسی بر پایه قدرت است. آنها امیدوارند که بازگشت تمامی تحریمهای سازمان ملل، فشار مضاعفی را بر ایران وارد کرده و کشور ما را وادار به دادن امتیازاتی کند که در حال حاضر از پذیرش آنها سر باز میزند. این رویکرد، ریشه در این باور دارد که ایران تنها در برابر فشار حداکثری، حاضر به تغییر محاسبات و پذیرش خواستههای غرب خواهد شد. مقامات اروپایی، پس از شکست آخرین دور مذاکرات در نیویورک و به گفته خود عدم ارائه پیشنهادی قابل قبول از سوی ایران، به این نتیجه رسیدهاند که تهران هرگز پیشنهادی جدی ارائه نکرده و سیدعباس عراقچی، وزیر خارجه ایران، در این مورد قضاوت غلطی داشته است. به گفته یک دیپلمات اروپایی، «وزارت خارجه ایران فکر میکرد ما این کار را عملی نخواهیم کرد.»
در سوی دیگر ماجرا، ایران با منطقی کاملاً متفاوت، فعالسازی مکانیسم ماشه را پذیرفته است. «هزینه تسلیم شدن بیشتر از مقاومت است»، سیاست اصولی ایران در مواجهه با غرب است. اظهارات متعدد مقامات کشورمان نشان میدهد که از نظر آنها، ایران برای تغییر محاسبات طرف مقابل چارهای جز مقاومت در این مرحله ندارد. ایران امیدوار است با پایداری بر مواضع خود و تسلیم نشدن در برابر غرب، آمریکا و اروپا را به این نتیجه برساند که پیگیری سیاست فشار حداکثری در ایران ممکن و شدنی نیست و غرب باید مواضع خود را تغییر داده و امتیازات بیشتری به ایران بدهد. این دیدگاه، که مذاکره تنها پوششی برای هموار کردن رسیدن به خواستهای حداکثری غرب است، در ذهنیت تصمیمگیران اصلی در تهران ریشه دوانده است. علی لاریجانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی، در گفتوگویی صریحا اعلام کرد: « وقتی که آنها اینطور در مقابل ما بایستند و به زور بخواهند علیه ما قطعنامه صادر کنند، ما دلیلی نمیبینیم با آژانس رابطه متعارفی داشته باشیم.» این همان تصمیم به مقاومت است در شرایطی که گویا چارهای جز این باقی نمانده است.
در آستانة فعالسازی مکانیسم ماشه، دیپلماسی هستهای ایران وارد مرحلهای سرنوشتساز شده است. غرب این اقدام را ابزاری برای فشار حداکثری میداند، اما ایران مقاومت را تنها راه تغییر محاسبات طرف مقابل میپندارد. این گسست، پایان توافقات محدود و آغاز دورانی از گزینههای جامع و کامل است
چین و روسیه در صحنه جدید
در این معادله پیچیده، نقش روسیه و چین تعیینکننده و محوری است. قطعنامه پیشنهادی روسیه و چین برای تمدید شش ماهه مکانیسم ماشه، بیش از آنکه تلاشی برای توقف فعالسازی مکانیسم باشد، علامتی آشکار از سوی این دو قدرت برای ایفای نقش بیشتر و موثرتر در دوران پس از فعالسازی اسنپبک است. مسکو و پکن درصددند این پیام را به واشنگتن و پایتختهای اروپایی بدهند که در دوران جدید دیپلماسی هستهای، غرب باید بیش از گذشته به دنبال جلب رضایت آنها در مورد نحوه تعامل یا تقابل با ایران باشد.
محمدجواد ظریف، وزیر پیشین امور خارجه، با انتقاد از توهم غرب، تاکید میکند: «توهم این روزها مبنی بر اینکه بازگرداندن قطعنامههای شورای امنیت علیه ایران، به ایالات متحده و اتحادیه اروپا، موضع چانهزنی بهتری میدهد، جز حماقت نیست.» این سخنان، به نوعی بازتابدهنده دیدگاه ایران است که فعالسازی ماشه، نه تنها به نفع غرب نخواهد بود، بلکه میتواند به تقویت جبهه مقاومت و همکاریهای منطقهای و بینالمللی ایران با قدرتهایی چون روسیه و چین منجر شود.
در صورتی که تقابل میان روسیه و غرب تشدید شود و چین نیز به نوعی از این تقابل حمایت کند، چهبسا ایران جسارت بیشتری برای ادامه مسیر مقاومت در برابر غرب داشته باشد. این سناریو، میتواند به همگرایی بیشتر ایران با بلوک شرق و تضعیف نفوذ غرب در منطقه منجر شود. اما در صورتی که روسیه و چین بنا به هر دلیلی قصد تقابل جدی با غرب را نداشته باشند، در آن صورت ممکن است ایران مسیر دیپلماسی را با انعطاف بیشتری در پیش بگیرد. دیدار رافائل گروسی، مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی، با ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه، و تاکید گروسی بر نقش کلیدی روسیه در توافق هستهای، نشان از اهمیت مسکو در این معادلات دارد.
دیپلماسی شکستخورده و اتهامات متقابل
آخرین تلاشها برای جلوگیری از فعالسازی مکانیسم ماشه، در نیویورک به بنبست رسید. دیپلماتهای اروپایی اعلام کردند که وزیر خارجه ایران، آخرین پیشنهاد خود را مبنی بر اینکه اجازه دسترسی بازرسان تسلیحاتی سازمان ملل از آژانس بینالمللی انرژی اتمی (IAEA) تنها به یکی از سایتهای بمبارانشده ایران داده شود، نه به همه آنها مطرح کرد. بر اساس گزارش گاردین عراقچی گفته است که ایران ظرف ۴۵ روز پیشنهادی درباره چگونگی مدیریت ۴۰۰ کیلوگرم اورانیوم غنیشده را ارائه خواهد کرد، در حالی که پیشتر بازه زمانی ۹۰ روزه را پیشنهاد داده بود. در مقابل، ایران خواستار لغو دائمی تهدید بازگرداندن همه تحریمهای سازمان ملل شد. لارنس نورمن، خبرنگار وال استریت ژورنال، این پیشنهاد را تغییرات جزئی در مقایسه با پیشنهاد اصلی ایران دانست که از پیش با عنوان ناکافی بودن رد شده بود. المانیتور نیز به نقل از یک دیپلمات ارشد اروپایی گزارش داد: «مذاکرات شکست خورد و اسنپبک رخ خواهد داد.» بر اساس این اخبار منتشر شده رسما هیچ راهکار دیگری برای لغو مکانیسم ماشه وجود ندارد.
در فضای سرزنش متقابل، ایران کشورهای اروپایی- فرانسه، آلمان و بریتانیا- را به خاطر ناتوانی در ایستادگی مقابل فشارهای ایالات متحده متهم خواهد کرد. سید عباس عراقچی، وزیر خارجه ایران، در یادداشتی تند، اقدام سه کشور اروپایی را «به ضرر اعتبار بینالمللی اروپا» دانست و تاکید کرد که «این کشورها نه تنها پیروز نخواهند بود، بلکه از روندهای دیپلماتیک آینده نیز کنار گذاشته خواهند شد.» او به سابقه نقض توافق هستهای توسط آمریکا و عدم پایبندی تروئیکای اروپایی اشاره و اعلام کرد که این کشورها حق ندارند از مزایای توافقی که خود آن را تضعیف کردهاند، بهرهمند شوند.
شامگاه دیشب نیز ابراهیم عزیزی، رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس، در خصوص نشست شورای امنیت درباره پیشنویس قطعنامه مشترک روسیه و چین در مورد اسنپبک، اظهار داشت: «چند دقیقه قبل با عراقچی صحبت کردم و اتفاق تازهای قرار نیست رخ دهد.» وی افزود که عراقچی نطقی را در شورای امنیت دارد و بحث در این زمینه به پایان رسیده است. عزیزی همچنین به پیشنهاد چین و روسیه اشاره کرد و گفت: «برداشت همکاران ما این است که این پیشنهاد نتیجهای در بر ندارد.»
نقش روسیه و چین در تعیین مسیر آینده حیاتی است؛ حمایت یا عدم حمایت آنها از تقابل با غرب، بر تصمیمات ایران تاثیرگذار خواهد بود. اکنون همه نگاهها به بعد از فعال شدن مکانیسم ماشه است که آیا معادلات قدرت به سمت توافق حداکثری میروند یا تقابل نظامی را محتملتر میسازند
از مقاومت تا تغییر استراتژی
همچنین مسعود پزشکیان، رئیسجمهور، در نیوریوک با اشاره به تلاش سه کشور اروپایی برای اجرای اسنپبک، اظهار داشت که «روند تقویت روابط با کشورهای اروپایی آنچنان که مدنظر ما بود پیش نرفت.» این سخنان، نشاندهنده ناامیدی از رویکرد اروپا و ضرورت بازنگری در روابط است.لاریجانی، نیز با اشاره به پیشنهادهای مطرح شده از سوی ایران و اروپا، تاکید کرد: «ما همه این راهها را میرویم که بعد نگوییم چرا فلان کار را نکردیم اما باید به طور کلی برای هر شرایطی آماده باشیم.» او صریحا اعلام کرد که اگر اسنپبک انجام شود، «رابطه ما با آژانس تعلیق میشود.» این موضع، که با تایید شورای نگهبان به قانون تبدیل شده، بیانگر عزم جدی ایران برای مقابله با فشارهاست.
همچنین، نایب رئیس مجلس از نامه ۷۱ نماینده مجلس به شورای عالی امنیت ملی خبر داد که در آن درخواست تغییر در راهبرد و استراتژی هستهای کشور مطرح شده است. این تحول، میتواند به معنای بازنگری جدی در سیاستهای هستهای ایران و حتی خروج از NPT باشد؛ اقدامی که ایران را در معرض خطر حمله نظامی بیشتر از سوی اسرائیل قرار خواهد داد.»
در چند روز گذشته اخباری مبنی بر احتمال گفتوگو با آمریکا مطرح شده که به نظر میرسد، آن هم بیشتر یک نمایش برای این است که نشان دهند آمریکا به دنبال مذاکره است. در همین راستا اسماعیل بقایی، سخنگوی وزارت امور خارجه، با رد ادعای آمریکا درباره تمایل به دیپلماسی، آن را چیزی جز فریب و تناقض آشکار ندانست. بهشتیپور، کارشناس سیاست خارجی، نیز با اشاره به سوءتفاهمها در ایران که مذاکره به معنای جلوگیری از حمله است، تاکید میکند: «در شرایطی که آمریکا سیاستهای یکطرفهای را دیکته میکند، صحبت از مذاکره به نوعی بیعقلی است.» پر واضح است که آمریکا تنها یک هدف دارد و آن هم تسلیم ایران است و این ابراز تمایل به دیپلماسی مدتها است از سوی آمریکا مطرح میشود.
توافق حداکثری یا تقابل نظامی؟
اکنون همه نگاهها به بعد از فعالسازی مکانیسم ماشه است. این لحظه، ما را به سوی گزینههای حداکثری سوق خواهد داد؛ حداکثری هم به معنای تقابل نظامی و هم به معنای توافق دیپلماتیک. به بیان سادهتر، در فردای پس از فعالسازی مکانیسم ماشه، دیگر امکان یک توافق محدود دیپلماتیک بین ایران و غرب وجود ندارد و از طرف دیگر ادامه وضع ناپایدار نظامی موجود میان ایران و اسرائیل و آمریکا نیز چندان محتمل نیست.
این روزها و با وجود دکترین صلح بر مبنای قدرت که از سوی رئیسجمهور آمریکا تبلیغ میشود، عرصه سیاست جهانی به صحنهای برای به کارگیری قدرت در رسیدن به اهداف مورد نظر دولتها تبدیل شده است. بنابراین، میزان قدرت مهمترین عامل تعیینکننده در احتمال تحقق یکی از این سناریوهاست. اکنون باید دید که آیا معادلات قدرت، دو طرف را به سمت گزینه توافق سوق خواهند داد یا در نقطه مقابل باعث محتملتر شدن گزینه تقابل نظامی خواهند شد؟ این سوالی است که هنوز جواب روشنی برای آن وجود ندارد و تحولات آینده میتواند در فهم احتمال تحقق هر یک از این دو سناریو به ما کمک کند. در این شرایط حساس، دیپلماسی ایران به مرحلهای سرنوشتساز وارد شده و هر اقدام باید با دقت و تدبیر انجام شود تا از بنبست کامل جلوگیری به عمل آید. نتیجه این مذاکرات میتواند به توافقی موقت یا بحرانی فراتر از کنترل منجر شود و تحولات کنونی اهمیت حیاتی برای آینده دیپلماسی هستهای
ایران دارد.