
حکمرانی داده محور و نوآوری فناورانه؛ راهبردهایی برای عبور از مقاومت نهادی در صنعت نفت
به گزارش خرداد، متن کامل مصاحبه مشاور مدیرعامل شرکت ملی نفت با مجله پژوهش فناوری شرکت نفت و گاز پارس به شرح ذیل است:
لطفا خودتان را معرفی کنید؛ کمی درباره تحصیلات، سوابق کاری و تجربیاتتان در حوزه نوآوری و کارآفرینی فناورانه توضیح دهید.
ابتدا از دعوتتون صمیمانه تشکر میکنم. بنده امیر عابدپور هستم و تحصیلاتم در مهندسی نفت، کارآفرینی فناورانه و مدیریت بازرگانی، همراه با پژوهشهایی در کاربرد فناوریهای نوین از جمله هوش مصنوعی و بلاکچین برای حل چالشهای صنعت انرژی، پایه فعالیتهایم را شکل داده است. بیش از ۱۵ سال تجربه در سیاستگذاری نوآوری، توسعه اکوسیستمهای فناورانه و اجرای پروژههای عملیاتی در صنعت نفت و گاز، باعث شده درک بهتری از چالشها و فرصتهای این صنعت استراتژیک پیدا کنم.
امور نوآوری و کارآفرینی فناورانه چه جایگاه و اختیاراتی در ساختار شرکت ملی نفت ایران دارد و تعامل آن با مدیریت پژوهش و فناوری شرکت ملی نفت و دیگر ساختارهای حوزه فناوری در وزارت نفت چیست؟ این حوزه شامل چه بخشها و فعالیتهایی میشود و آیا برای آن سازوکار و ساختار مشخصی از قبل وجود داشته یا با رویکرد جدیدی در حال شکل گیری است؟
بهعنوان مشاور، نقش من ارائه راهبردهای مشورتی برای تقویت اکوسیستم نوآوری و کمک به اصلاح فرآیندها در راستای حکمرانی بهتر و افزایش بهرهوری صنعت نفت است. این حوزه بهعنوان یک بازوی مشورتی و تسهیلگر عمل میکند که شکاف بین تحقیق و توسعه و کاربرد عملی آنها را پر میکند. برخلاف ساختارهای اجرایی، جایگاه من مشورتی است و بر طراحی و پیشنهاد سیاستها، بازنگری در فرآیندها و کمک به همافزایی بین بخشهای مختلف برای تحقق اهداف نوآوری متمرکز است. که البته در مسیر اجرای این نقش، اختیارات لازم برای هماهنگی با نهادهای داخلی و بیرونی، مانند مدیریت پژوهش و فناوری، معاونت مهندسی، پژوهش و فناوری وزارت نفت و سایر بازیگران اکوسیستم نوآوری کشور از جمله معاونت علمی و فناوری ریاستجمهوری را دارم.
تعامل من با مدیریت پژوهش و فناوری شرکت ملی نفت و دیگر ساختارهای مرتبط با حوزه فناوری در وزارت نفت، تکمیلی و همافزاست. مدیریت پژوهش و فناوری بر تولید دانش و توسعه فناوریهای بنیادی متمرکز است، در حالی که من بهعنوان مشاور، راهبردهایی برای کمک به تبدیل این دانش به راه حل های عملی در قالب یک کسب و کار فناورانه و ایجاد ارزش اقتصادی پایدار پیشنهاد میکنم. همچنین، با نهادهای بیرونی مانند صندوق نوآوری و شکوفایی و معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری همکاری دارم تا منابع مالی و علمی به پروژههای صنعت نفت متصل شوند.
همانطور که عرض کردم یکی از چالشهای اصلی صنعت نفت، ضعف در تجاریسازی پژوهشها و تبدیل دانش به راهحلهای عملی در مسیر رفع نیازهای صنعت نفت است و این موضوع یکی از مهمترین ماموریت های بنده به عنوان مشاور مدیرعامل در امور نوآوری است.
همچنین بازنگری در زیرساختهای حقوقی و قانونی برای فناوریهای دادهمحور با تمرکز بر هوش مصنوعی را دنبال میکنم تا موانع پذیرش و بکارگیری فناوریهای نوین در صنعت نفت کاهش یابد.
از طرفی سرمایهگذاری خطرپذیر که ستون اصلی اکوسیستم نوآوری در هر صنعتی است و ما متاسفانه در صنعت نفت و انرژی حرف از اکوسیستم نوآوری و فناوری می زنیم اما رکن اصلی آن یعنی سرمایه گذاری خطرپذیر وجود ندارد و پرداختن به این موضوع از دیگر اولویتهای من است و تلاش دارم با استفاده از ظرفیتهای قانونی مانند قانون جهش تولید دانشبنیان و اعتبار مالیاتی، با ایجاد ابزارها و سازوکارهای تامین مالی جدید، جریان پایدار منابع مالی برای فناوریهای نوظهور را فراهم آورم.
بخش دیگری از برنامههایم با رویکرد ترویج رویکردهای نوآوری باز، از طریق ایجاد پلتفرمهای همکاری بین صنعت، استارتاپها و دانشگاهها است تا ایدههای خلاقانه بهسرعت شناسایی و اجرایی شوند. در همین چارچوب شکلدهی به شبکه نخبگان صنعت انرژی و هدایت پایاننامهها و رسالههای دانشگاهی به سمت چالشهای واقعی صنعت نیز بخشی از راهبردهایم برای تقویت کارآفرینی فناورانه است.
در نهایت، کمک به تغییر نگرش مدیران به سمت پذیرش فناوریهای نوین و کنار گذاشتن مدلهای قراردادی قدیمی، که متناسب با نیازهای نسلهای جدید فناوری نیستند، از دیگر اهداف کلیدی من است.
این راهبردها را با هدف تقویت کارآفرینی فناورانه و افزایش بهرهوری صنعت نفت، در چارچوب ظرفیتها و محدودیتهای موجود، در حد توان خودم با همراهی مدیریت ارشد شرکت ملی نفت ایران دنبال میکنم.
با توجه به روندهای جهانی انرژی و حرکت به سمت فناوریهای نو و انرژیهای پاک، چشمانداز شما برای توسعه نوآوری و کارآفرینی فناورانه در صنعت نفت ایران چیست؟
چشمانداز توسعه نوآوری و کارآفرینی فناورانه در صنعت نفت ایران، بازآفرینی این صنعت بهعنوان یک صنعت دادهمحور و آیندهنگر است که با استفاده از ظرفیتهای بومی، به چالشهایی مانند ناترازی انرژی و محدودیتهای تحریم پاسخ دهد. روندهای جهانی، مانند دیجیتالیسازی و کاهش شدت انرژی، نشان میدهند که صنعت نفت باید از یک مدل سنتی تولید نفت به سمت بهرهگیری از فناوریهای نوین حرکت کند. در این راستا، شرکت ملی نفت ایران میتواند با تمرکز بر فناوریهای راهبردی که کشور در آنها مزیت نسبی دارد همچون فناوری های داده محور که نیروی انسانی در آن نقش بسیار اساسی داشته و کشور ما در قیاس با سایر کشورهای منطقه در این حوزه ها، مزیت معناداری دارد، بهرهوری و پایداری تولید را بهبود بخشد.
بطور مشخص محور اصلی این چشمانداز می تواند «سامانه جامع هوشمند انرژی» باشد که در برنامه هفتم توسعه به شرکت ملی نفت ایران تکلیف قانونی شده تا زنجیره تولید تا مصرف را یکپارچه و هوشمند نماید. این سامانه مهم و راهبردی با بهرهگیری از فناوریهایی مانند داده کاوی و هوش مصنوعی، ضمن آنکه امکان پایش و بهینهسازی مصرف انرژی را در بخشهای خانگی و صنعتی فراهم میکند، می تواند سکویی موثر برای کمک به رفع ناترازی انرژی از طریق ورود بازیگران جدید با بهره گیری از فناوری های نوین و مدل های کسب و کار نوآورانه باشد. اما در مسیر اجرای آن با موانع جدی از قبیل تضاد منافع و عدم شناخت و اعتماد ذینفعان به فناوریهای دادهمحور و مقاومت های ساختاری بخشهای دولتی و حاکمیتی در پذیرش مدلهای نوین کسبوکار مواجه است.
این موانع، مطابق نظریه نهادی ناشی از نوع نگرش و ماهیت ساختاری نهادهای استخراجی حاکم بر اقتصاد و صنعت انرژی کشور هستند که نه تنها خودشان بخشی از مشکلاند بلکه مسبب و پدیدآورنده این ابرچالش ها نیز هستند. به همین دلیل، باید با بازنگری در فرآیندهای ساختاری، حقوقی و قانونی زمینه شکل گیری نهادهای فراگیر و بستر ورود بازیگران جدید از جنس استارتاپهای نوآور و نخبگان دانشگاهی به صنعت نفت فراهم شود.
از طرفی برای پایداری تولید در شرایط تحریم، تمرکز بر فناوریهای بومی مانند ازدیاد برداشت و تجهیزات درونچاهی هم ضروری است. این فناوریها، با حمایت از نخبگان و استفاده از ظرفیتهای قانونی مانند قانون جهش تولید دانشبنیان، میتوانند هزینههای عملیاتی را کاهش دهند و وابستگی به فناوریهای خارجی را کم کنند.
بطورکلی آمادهسازی صنعت برای آینده دادهمحور، از طریق تقویت حکمرانی داده و شکل گیری نهادهای فراگیر، توسعه زیرساختهای دیجیتال، بخش کلیدی این چشمانداز است. این مسیر، با توجه به محدودیتهای موجود، بهصورت تدریجی و با تکیه بر همکاری با استارتاپها و نخبگان دانشگاهی پیش خواهد رفت تا صنعت نفت ایران به یک بازیگر کارآمد و نوآور در منطقه تبدیل شود.
چه فرصتهایی برای همکاری استارتاپها و شرکتهای دانشبنیان با شرکت ملی نفت و شرکتهای تابعه وجود دارد؟ این تعاملات در عمل تا چه حد قابل تحقق هستند و چه اقداماتی برای تسهیل آنها در نظر گرفته شده است؟
استارتاپها و شرکتهای دانشبنیان، به دلیل تفاوتهای ماهوی در سرعت، گسترشپذیری و نوع فناوری، فرصتهای متفاوتی برای همکاری با شرکت ملی نفت ایران و شرکتهای تابعه مانند شرکت نفت و گاز پارس دارند.
استارتاپها، که اغلب مبتنی بر فناوری های نرم و داده محور شکل میگیرند که به همین دلیل با دو ویژگی سرعت و گسترشپذیری تعریف می شوند، میتوانند در بخش های مختلف صنعت نفت از میادین دیجیتال نفت و گاز و بهینه سازی عملیات گرفته تا سامانه جامع هوشمند انرژی و مدیریت و بهینه مصرف انرژی نقشآفرینی کنند.
در مقابل، شرکتهای دانشبنیان، که اغلب بر فناوریهای سخت متمرکز هستند میتوانند در ساخت کالا و تجهیزات راهبردی مشارکت کنند و به پایداری تولید در شرایط تحریم کمک نمایند.
تحقق این همکاریها با موانع ساختاری جدی مواجه است. برای استارتاپها، قانون مناقصات و مدلهای سنتی کسبوکار، که صنعت نفت را به سیستمی سنگین و بوروکراتیک تبدیل کردهاند، مانع اصلیاند. این قانون، استارتاپها را به نقش پیمانکار محدود میکند، که با ماهیت چابک و نوآورانه آنها در تضاد است. همچنین، مقاومت ذیفعان دولتی و حاکمیتی و عدم اعتماد به فناوریهای دادهمحور، ورود استارتاپها را دشوار کرده است.
برای شرکتهای دانشبنیان، نبود سازوکارهای تأمین مالی برای فناوریهای پرریسک، چالش های جدی ایجاد کرده است.
بهعنوان مشاور، پیشنهادهایی برای رفع این موانع ارائه کردهام. برای استارتاپها، سیاستگذاری و حکمرانی داده بهعنوان ورودی اصلی اکوسیستم استارتاپی ضروری است، زیرا دادهها زیربنای فناوریهای نویناند. همچنین طراحی مدلهای قراردادی جدید، تعریف مدل های نوین کسب و کار و راهبردهایی از این دست را دنبال می کنم تا جایگزین قانون مناقصات شوند و ریسک همکاری کاهش یابد.
برای شرکتهای دانشبنیان با تمرکز بر ده فناوری راهبردی از جمله کمپرسورهای درونچاهی و هیدرولیک فرک که با تدوین نقشه راه اجرایی در شرف نهایی شدن است، اقدامات حمایتی تعریف و اجرا خواهد شد. بطور مشخص برای پوشش ریسک توسعه فناوری های سخت و دیپتک، پیشنهاد ایجاد صندوق سرمایهگذاری خطرپذیر شرکتی با استفاده از اعتبار مالیاتی قانون جهش تولید دانشبنیان ارائه شده است تا تأمین مالی توسعه فناوری های پرریسک تسهیل شود.
امیدوارم این برنامه ها و اقدامات، با تغییر نگرش مدیران در مسیر بازطراحی فرآیندها، بهصورت تدریجی اکوسیستم نوآوری صنعت نفت را پویاتر میکنند.
چه برنامههایی برای شناسایی، حمایت و هدایت ایدههای نوآورانه کارکنان، پژوهشگران و متخصصان داخلی در مجموعه صنعت نفت در نظر گرفتهاید؟
ظرفیت نوآوری کارکنان، پژوهشگران و متخصصان داخلی صنعت نفت، با تجربه عملیاتی و شناخت عمیق از چالشها و مشکلات صنعت نفت، سرمایهای بینظیر برای حل مسائل صنعت نفت است، اما نبود نظام انگیزشی، پراکندگی ایدهها و عدم وجود فرآیندهای منسجم مانع تحقق این پتانسیل شده است.
این ایدهها اغلب به دلیل فقدان بسترهای حقوقی حمایتی، بهویژه در حفاظت از مالکیت فکری و انگیزهبخشی، متوقف میشوند. متخصصان داخلی میتوانند بهعنوان منتور و مشاور صنعتی نقش کلیدی در اجرا و پیاده سازی راه حل های نوآوری در کنار تیم ها و کسب و کار فناور و استارتاپ ها ایفا کنند، اما محدودیتهای قانونی برای سهامداری پرسنل در کسبوکارهای فناورانه و نبود نظام انگیزهبخشی، مشارکت آنها را محدود کرده است. به همین دلیل، تدوین آییننامه منتورشیپ در ذیل طرح جامع حمایت از پایاننامههای ارشد و رسالههای دکترا را دنبال میکنم که بهصورت آزمایشی اجرا شده بطوریکه متخصصان صنعت نفت به عنوان منتپر، امکان انتفاع مالی و معنوی از حضور در کنار یک تیم فناور بهره مند شوند و امیدوارم در صورت موفقیت، این آیین نامه را به کل صنعت نفت تعمیم دهیم تا انگیزه پرسنل برای نقشآفرینی در نوآوری افزایش یابد.
همچنین برای رفع این موانع، برنامه های دیگری برای شناسایی، حمایت و هدایت ایدههای نوآورانه ارائه کردهام. پیشنهاد ایجاد یک پلتفرم دیجیتال برای ثبت و ارزیابی ایدههای کارکنان و پژوهشگران را دادهام که با اتصال به بانک نیازهای پژوهشی، ایدهها را به چالشهایی مانند ازدیاد برداشت یا بهینهسازی عملیات اولویتبندی میکند. برای حمایت، پیشنهاد گرنتهای مرحلهای را مدنظر است که از مفهومسازی تا پایلوت میدانی را با دسترسی به دادهها و آزمایشگاههای صنعتی پوشش دهد. تقویت شبکه نخبگان داخلی نیز برای مشاوره و تبادل ایده و اتصال پژوهشهای دانشگاهی به نیازهای عملیاتی صنعت نیز مدنظر است.
این برنامهها، با تمرکز بر ایجاد انگیزه و پیوند ایدهها به پروژههای واقعی، بهصورت تدریجی جریان نوآوری داخلی را به یک فرآیند سازمانیافته تبدیل میکنند.
آیا نمونههایی از پروژهها یا ابتکارهای فناورانه موفق در سالهای اخیر وجود دارد که بتوانند بهعنوان الگو در سایر بخشهای صنعت نفت و گاز مورد استفاده قرار گیرند؟
یکی از برجستهترین ابتکارها و پروژه های نوآورانه شرکت ملی نفت ایران در سالهای اخیر، پروژه احیای چاههای کمبازده است که بهعنوان بزرگترین طرح دانشبنیانی کشور شناخته میشود. این پروژه، که با هدف افزایش تولید از چاههای کمبازده از طریق فناوریهای نوین، تعریف شده است پتانسیل آن را دارد تا از مدل قراردادی مترقی و ساز و کارهای اجرایی آن در تعریف پروژه های دیگران دیگری در سایر بخشهای صنعت نفت و گاز، مانند توسعه میدانهای کوچک با کمک شرکت های اکتشاف و تولید فناور یا مدیریت مصرف انرژی با بهره گیری از استارتاپ ها که مستلزم تعریف مدل های مالی و قراردادی اختصاصی دارد، الگوبرداری نماییم.
با این حال، این پروژه پیشران به دلایلی از جمله جدید بودن مدل قراردادی، نبود سرمایه خطرپذیر در اکوسیستم نوآوری و عدم همکاری برخی شرکت های بهره بردار، به تمام اهداف تعیین شده هنوز نرسیده است اما در حال کار بر روی رفع این موانع هستیم تا این پروژه ملی به طور کامل وارد فاز اجرا و عملیاتی شود و در آینده نزدیک شاهد احیای اولین چاه کمبازده با روشهای فناورانه توسط شرکت های دانش بنیان باشیم. این موفقیت میتواند درهای ورود بازیگران جدید دانشبنیان به عرصه استراتژیکی همچون تولید و بهرهبرداری از چاه های نفت و گاز باز کند و به تولید نفت فناورانه در کشور منجر شود. این مدل، با تکیه بر ظرفیتهای داخلی، میتواند بهعنوان الگویی برای سایر پروژههای نوآوری در صنعت نفت با هدف افزایش بهرهوری تبدیل شود.
با توجه به نقش کلیدی واحدهای پژوهش و فناوری در پیشبرد اهداف نوآوری، آیا برنامه مشخصی برای فعالسازی و ارتقاء عملکرد این واحدها در شرکتهای تابعه دارید؟ و رویکرد فعلی مجموعه شما را در این حوزه چطور ارزیابی میکنید؟
واحدهای پژوهش و فناوری شرکتهای تابعه شرکت ملی نفت ایران، می توانند نقش کلیدی در پیشبرد نوآوری داشته باشند، اما موازی کاری، پراکندگی فعالیتها، کمبود هماهنگی بین واحدها و محدودیتهای مالی و ساختاری مانع بهرهوری کامل آنها شده است. ارزیابی رویکرد فعلی نشان میدهد که هرچند اقداماتی مانند امضای قراردادهای پژوهشی با دانشگاهها و شرکتهای دانشبنیان انجام می شود اما به دلیل فقدان راهبردها و چارچوبهای منسجم و بروز، عدم آگاهی و بهره مندی از نسل های جدید تحقیق و توسعه که مبتنی بر سرمایه گذاری خطرپذیر است و دلایلی از این دست، مانع از تسریع نوآوری شده است.
برای فعالسازی این واحدها، تعریف مدل های جدید قراردادی، پرهیز از موازی کاری، بازتعریف شاخصهای عملکرد (KPI) و راهبردهایی از این دست می تواند خروجی آنها را در مسیر کاهش هزینهها و افزایش بهره وری اثربخش تر نماید.
همچنین ایجاد سامانهای برای اطلاع رسانی شفاف نیازهای میادین در هر شرکت تابعه بطوریکه پروژهها مستقیماً مسائل عملیاتی میادین تخت نظر آن شرکت را هدف قرار دهند، می تواند منجر به افزایش تمرکز و اثرگذاری نتایج و خروجی های این واحدها گردد، علاوه بر این، ایجاد شبکه پژوهش و فناوری برای اشتراک تجربه و همافزایی بین شرکتهای تابعه نیز می تواند بسیار موثری باشد. این برنامهها، با تکیه بر ظرفیتهای موجود، عملکرد واحدها را ارتقا داده و نوآوری را در صنعت نفت تقویت میکنند.