گاف بزرگ مجمع فدراسیون فوتبال و جعل اسکناسهای هفت تومانی

محمد منصور عظیم زاده اردبیلی رئیس سابق روابط بین الملل فدراسیون فوتبال وو دانشجوی دکتری روابط بین الملل یادداشتی برای سایت برنامه نود درباره اتفاقات مجمع عمومی فدراسیون فوتبال نوشته است که البته دیدگاه وب سایت برنامه نود نیست و دیدگاه خود نگارنده است. متن یادداشت به این شرح است:

در مثال آورده اند روزی شخصی به جعل اسکناس پرداخت ولی فردای آن روز بلافاصله دستگیر شد. از او پرسیدند مگر چکار کردی او گفت : هفت تومانی جعل کرده است.!

این روزها در فوتبال کشور به مواردی برمی خوریم که وضوح تخلف و غیرقانونی بودن آن به قدری بالا و شفاف است که کمتر احتیاجی به اقامه دلیل دارد. مجمع فدراسیون در هفته گذشته دست به بدعتی زد که تخلفات صریح اساسنامه ای را دربر داشته است. نگارنده علیرغم این تخلف فاحش، یک هفته سکوت پیشه کرد تا نخبگان فوتبالی و فعالان رسانه ای و از همه مهمتر کسانی که در جلسه حضور داشته اند به آن اشاره کنند تا این بار از دوش او برداشته شود.

اما راهبرد "دورهمی" بودن رفتارشناسی فوتبال، آنقدر حساسیتها را پایین آورده که انتقادات به جای پرداختن به اولویتهای کلان، معطوف به موارد زرد شده است. شیوه برکناری خانم شجاعی به عنوان عضو منتخب مجمع، در مجمع هفته گذشته خلاف مصرح و بدون تفسیر مواد متعددی از اساسنامه ای است که مورد ادعای تاییدیه خود آقایان است.

ماده ۳۷ این اساسنامه که اشاره واضح به اخراج اعضای حقیقی و یا حقوقی عضو مجمع و یا منتخب مجمع دارد در بند دوم صراحتاً اشاره می کند "اخراج عضو باید براساس مدارک مستند هیئت رئیسه باشد و این مدارک باید همراه دستور جلسه مجمع برای اعضای مجمع ارسال شود."

همانطور که روشن است در این بند کلمه باید دو مورد اشاره شده است و اختیاری برای حذف آن وجود ندارد. که البته دو نکته مهم این بند، یعنی مدارک مستند هیئت رئیسه و همچنین همراه بودن این اخراج به انضمام دستور جلسه در اخراج خانم شجاعی به عنوانعضو منتخب مجمع، اصلاً رعایت نشده است.

بند ۳ همین ماده ۳۷ اساسنامه مورد ادعای آقایان اشاره دارد: "عضو مورد سوال این حق را دارد تا در دفاع از خود توضیحات لازم را ادا کند."

متاسفانه این نکته نیز همانند دو نکته قبلی در فرایند برکناری خانم شجاعی رعایت نشده است. جالبتر زمانی می شود که دو نکته ویژه نیز در بند ۴ ماده ۳۷ وجود دارد که هر دوی آنها نیز مجددا کنار سه نکته قبلی در اخراج خانم شجاعی رعایت نشده است . این بند به وضوح و شفاف اشاره می کند : "اخراج اعضای منتخب یا عضو مجمع باید توسط آرای مخفی به تصمیم نهایی برسد . برای تصویب موضوع، موافقت اکثریت دو سوم اعضای حاضر مورد نیاز است."

موضوع به همینجا در این پنج نکته ختم نمی شود در واقع قانونگذار برای جلوگیری از هرگونه تفسیری نظیر اینکه این مهم در سایر موارد دستور جلسه آمده است – نظیر ادعای خنده دار ریاست فدراسیون در صحن مجمع هفته گذشته- در بند ۲ ماده ۲۸ در دستور جلسه مجمع عادی می آورد که : مجمع ملزم به رعایت دقیق دستور جلسه است " و این ماده با تشریح و وضوح بند ۶ -۳ ماده ۲۸ تکمیل می شود به نحوی که بررسی و اخراج اعضا می بایست شامل این مهم در دستور جلسه باشد.

هفت مورد نقض موارد فوق به قدری واضح و مشهود است که شاید نیازی نباشد به عنوان نکته هشتم از این تخلفات به ماده ۳۸ همین اساسنامه مورد ادعای آقایان ذیل سرفصل مسئولیت و اختیارات رئیس فدراسیون را اشاره کرد و غیر مستند بودن و غیر قانونی بودن  ادعای رئیس فعلی در مجمع هفته گذشته زمان برکناری خانم شجاعی و انتصاب سرپرست جدید که گفتند از اختیارات خود استفاده می کنم را درک کرد.

کسانی که این اقدامات را توجیه کردند و یا با سکوت خود این رویه کاملاً غیرقانونی و تابلو را نهادینه می کنند به دو شیوه عمل کردند: اول مسئول فعلی کمیته تدوین مقررات فدراسیون فوتبال مصاحبه می کند و می گوید وقتی موضوع شجاعی در مجمع مطرح شد هیچ کدام از اعضای مجمع مخالفتی در این باره نکردند و از این حتماً می توانند چنین استنتاج حقوقی بکنند و نتیجه بگیرند پس حتماً اینکار قانونی بوده است.

حالت دوم برای کسانی که این جاده های بی قانونی را صاف می کنند، این است که از بیخ منکر می شوند و در برنامه ورزش و مردم روز گذشته می گویند ایشان استعفا داده است و به عبارتی دیگر اصل موضوع برکناری و اخراج عضو منتخب مجمع زیر سوال است. که البته فریده شجاعی در واکنش صریح و فوری به این مصاحبه و موضوع کنار رفتنش از مسئولیت کمیته‌ بانوان فدراسیون فوتبال و عضویت در هیات رئیسه این فدراسیون، بعد از یک هفته می گوید: من استعفا ندادم، چرا همه فکر می‌کنند که من استعفا داده‌ام؟ اگر چه هر آمدنی یک رفتنی دارد اما درست تصمیم گرفتن اهمیت دارد.

سوال اینجاست چرا سکوت و چرا اینقدر تابلو می توان در این مکانیسم قانون را نقض کرد؟ این اول کار نبوده و آخر کار نیز نیست. زمانی که در مجمع اصلاحات اساسنامه در ۴ دی ماه ۱۳۹۰ موارد شبهه انگیز متعددی طرح شد آنجا نیز با استراتژی "دورهمی" و بی توجهی به آنچه که اتفاق افتاد همین مسیر پیش رفت. اکنون تاریخ دوباره تکرار شده است.

در همان مجمع به وضوح با توجه به اینکه می بایست وفق بند ۲ ماده ۳۲ اساسنامه مصوب، افرادی دیگر به جز هیئت رئیسه حداقل ده نفر پیشنهاد کتبی در مورد اصلاح مواد اساسنامۀ مورد ادعای تصویب در دی ماه ۱۳۹۰ را قبل از این مجمع دی ماه ۱۳۹۰ ارائه بدهند، این سند ارائه نشده است.

و یا در یک حرکت اعجاب انگیز اعضای مجمع بدون اینکه بدانند که به کاهش اختیارات خود رای می دهند حذف دو مورد از اختیارات مجمع در اساسنامه جدید مورد ادعا در بندهای ۱۲ و ۱۵ از ماده ۲۵ اساسنامه مصوب مبنی بر اختیار مجمع در محدود کردن اختیارات هیئت رئیسه و کمیته ها و همچنین تصمیم گیری برای تعیین تعداد باشگاههای شرکت کننده در لیگ سراسری،  را در مجمع دی ماه مصوب فرض می کنند.

این تابلو بودن حرکت در فرایندهای غیرقانونی تا جایی پیش می رود که در همین مجمع اصلاح اساسنامه، بند ۱-۲ ذیل ماده ۳۳ موضوع عدم نیاز به گرفتن تاییدیه از اعضای مجمع توسط رییس و هیئت رئیسه برای همان پست در دوره بعدی در اساسنامه جدید مورد ادعا بدون رای گیری در این مورد مصوب اعلام می شود. امری که حتی بلاتر هم بعد از ۱۶ سال از آن مستثنی نیست.

نکارنده بدنبال بررسی اشکالات عدیده مجمع اصلاح اساسنامه نیست چون قبل از آن مجمع ۴ دی ماه ۱۳۹۰ به وضوح در زمان خود با دو یادداشت رسمی در خبرگزاری های رسمی مخالفت خود را با آن براساس مواد حقوقی اعلام کرده بود و حتی به صورت تلویزیونی یکی بلافاصله در روز بعد از همان مجمع و یکی هم بعد از گذشت سه سال،  هر دو در برنامه نود به اهم این تخلفات اشاره کرده است. ضمن آنکه به جز مستندات متعدد در هر دو فیلم مجمع موجود است و قابل جعل هم نیست.

آن موضوع هم آنقدر واضح است که با توجه به اشکالهای اساسی در فرایند اصلاحات اساسنامه و دهها مورد سوال و نکته در خصوص این اشکالها، با توجه مستندات مربوطه، اساسنامه اصلاح شده در ۴ دی ماه ۱۳۹۰ معتبر نبوده و بدیهی است انتخابات فدراسیون در اسفند ۹۰ که دقیقا براساس بندهای اصلاحی، برگزار شده، مشروعیت قانونی و اعتبار براساس اساسنامه مصوب فدراسیون را ندارد.

توجه کنیم که بی توجهی و بی خیالی محض به این موارد و ایرادات، در پیشبرد این نوع کارها موثر بوده و قطعاً اهالی فوتبال نقش عمده ای در زمینه سازی آن با سکوت خود فراهم می آورند.

اما نکته مهم اینجاست اگر مسامحتاً تمام این تخلفات را در مجمع اصلاحات اساسنامه هم نادیده بگیریم، چرا همین اساسنامه مورد ادعای آقایان در بحث برکناری خانم شجاعی رعایت نشده و به وضوح نقض شده است؟ پاسخی که بیشتر از آنکه اهالی فدراسیون به عنوان مرتکبین مباشر به آن باید پاسخ بدهند، اهالی فوتبال و به ویژه فرهیختگان اعضای مجمع فدراسیون باید به آن بپردازند و مطالبه گری کنند.

به نظر می رسد اگر خانم شجاعی نامه خودش و دیگر از اعضای هیات رئیسه را در شب قبل از مجمع اصلاحات اساسنامه در دی ۱۳۹۰ پیگیری می کرد و روی امضا خودش ایستادگی می کرد، اکنون لازم نبود با فرایند غیرقانونی از فدراسیون خداحافظی کند.