
آخرين ترفند انتخاباتی ترامپ؛ ايجاد بحران نظامی
دونالد ترامپ درحالی در اجلاس سازمان ملل علیه ایران و چین سخنرانی کرد که چند روز دیگر باید با جو بایدن کاندیدای حزب دموکرات آمریکا اولین مناظره انتخاباتی خود را در ایالت اوهایو برگزار کند. مناظرهای که به دلیل اینکه مناظره اول است از اهمیت بسزایی برخوردار است و میتواند در نتیجه نهایی انتخابات آمریکا تاثیرگذار باشد. در شرایط کنونی مهمترین چالش انتخاباتی ترامپ ناکارآمدی دولت وی در مدیریت بحران کرونا و میزان تلفات بالای این بیماری در جامعه آمریکاست. به همین دلیل نیز وی در سخنان خود در اجلاس سالانه سازمان ملل تلاش کرد با خطاب کردن ویروس کرونا به نام ویروس چینی همه تقصیرها را به گردن دولت چین بیندازد تا افکار عمومی جامعه آمریکا را منحرف کند. به همین دلیل و برای تحلیل و بررسی آخرین وضعیت انتخابات آمریکا با توجه به برگزاری اجلاس سالانه سازمان ملل با دکتر صباح زنگنه مشاور سابق وزیر امور خارجه و نماینده سابق ایران در سازمان همکاریهای کشورهای اسلامی گفتوگو کرده است که در ادامه ماحصل این گفتوگو را میخوانید.
مواضع ترامپ درباره ايران اجلاس سالانه سازمان ملل را چگونه ارزيابي ميکنيد؟ آيا اين مواضع ميتواند ترامپ را به اهداف خود نزديکتر کند؟
به گزارش روز نو :ترامپ به شکلي در اجلاس سازمان ملل صحبت ميکرد که گويا در يکي از ادارهها يا وزارتخانههاي داخلي آمريکا سخنراني ميکرد. اين مساله نشاندهنده اين است که ترامپ مواضع سازمان ملل را تا زماني قبول دارد که به منافع وي و آمريکا کمک کند و در مقاطعي که مواضع سازمان ملل به ضرر آمريکاست با آن مخالفت ميکند. با اين رويکرد است که ترامپ به کشورهاي مخالف خود مانند ايران و چين ميتازد و معتقد است کشورهاي جهان بايد در مقابل اين کشورها اجماع کنند. اين مواضع در برخي مقاطع به مذاق متحدان سنتي آمريکا مانند کشورهاي اروپايي نيز خوش نميآيد و سبب رنجش خاطر آنها ميشود. ترامپ به ايران پس از چين بهعنوان يک دشمن درجه دو نگاه ميکند. به همين دليل نيز قدرت ايران در منطقه خاورميانه را غيرقابل پذيرش و تحمل قلمداد ميکند. مواضع ترامپ در سازمان ملل براي اغلب کشورهاي جهان غير قابلقبول است و اغلب رهبران سياسي به وي به عنوان يک رئيسجمهور مغرور و متکبر نگاه ميکنند. بدون شک رويکرد ترامپ در عرصه جهاني سرآغازي براي بههم خوردن نظم موجود جهاني و عدم تعادلبخشي به ساختــارهاي موجــود تصميــمگيــري در عرصه بينالمللي بوده است.
چرا حساسيتهاي آمريکا و ترامپ نسبت به چين افزايش پيدا کرده به شکلي که در اجلاس سال جاري ترامپ بيشترين حملات را به چين داشت و خواستار پاسخگويي چين در مقابل ويروس کرونا شد؟
در شرايط کنوني دشمن اصلي و اوليه ترامپ چين است. چين به دليل قدرت و رشد اقتصادي فوقالعادهاي که پيدا کرده به لحاظ روابط تجاري با کشورهاي جهان نسبت به آمريکا تفوق پيدا کرده است. اين وضعيت نيز براي ترامپ و آمريکا غيرقابل تحمل بوده است. نکته مهم اينکه ترامپ در مديريت بحران کرونا در آمريکا ناتوان بوده و اين ناتواني با انتقادات زيادي در درون آمريکا مواجه شده است. شرايط به شکلي رقم خورده که ناکارآمدي دولت ترامپ در مديريت بحران کرونا جايگاه انتخاباتي وي را تا حدود زيادي در بين مردم آمريکا متزلزل کرده است. اين در حالي است که بسياري از کشورهاي جهان در بحران کرونا مديريت بهتري نسبت به ترامپ داشتند. به همين دليل نيز ترامپ تلاش ميکند با فرافکني و مقصر جلوه دادن چين خود را در پيشگاه مردم آمريکا تبرئه کند و همه تقصيرها را به گردن چين بيندازد. چين مبدأ شيوع ويروس کرونا در جهان بوده است. با اين وجود با مديريت قدرتمندي که نسبت به اين ويروس داشتند موفق شدند اين بحران را به خوبي مديريت کنند و از جمله اولين کشورهاي جهان بودند که زندگي مردم آنها به حالت عادي بازگشت. اين اتفاق در حالي رخ داده که بيشترين آمار تلفات و مبتلايان در ايالاتمتحده آمريکا وجود داشته است. اين ناکارآمدي امروز با سوالات زيادي از سوي متحدان آمريکا نيز مواجه شده است. بسياري از متحدان آمريکا امروز با اين سوال مواجه هستند که کشوري که مدعي رهبري جهان بود چگونه در مقابل بحران کرونا ناتوان بوده و موفق نشده اين بحران را مديريت کند. در نتيجه تشکيکهاي جدي براي رهبري آمريکا در جهان در بين متحدان اين کشور به وجود آمده است. اين تشکيک حتي به درون ساختارهاي حاکميتي آمريکا نيز نفوذ کرده است. تظاهر احساس عقبماندگي از چين در سخنان ترامپ بهوضوح قابل مشاهده است. به همين دليل ويروس کرونا را ويروس چيني خطاب ميکند و تلاش ميکند همه پيامدهاي شيوع اين ويروس را متوجه چين کند.
ترامــپ در حــالي در اجلاس ســـازمان مــلل سخنراني کرد که در روزهاي آينده اولين مناظره انتخاباتي بين وي و بايدن برگزار خواهد شد. ترامــپ به چه ميزان با توجه به شرايط انتخابات آمريکا موضعگيري ميکند؟
واقعيت اين است که انتخابات آمريکا تحتتاثير انتخابات الکترال اين کشور است. اين اتفاق در انتخابات گذشته نيز رخ داد و درحاليکه در انتخابات عمومي هيلاري کلينتون به پيروزي رسيده بود در انتخابات الکترال ترامپ بهعنوان رئيسجمهور انتخاب شد. در نتيجه افرادي که داراي رأي الکترال هستند در نهايت قادر خواهند بود نتيجه انتخابات را مشخص کنند. در شرايط کنوني به نظر ميرسد ايالتهايي که در انتخابات گذشته از جمهوريخواهان حمايت کردند يا اينکه آراي خاکستري داشتند در انتخابات آينده به سود دموکراتها در انتخابات حضور پيدا خواهند کرد. ترامپ براي اقناع افکار عمومي آمريکا براي حمايت از وي با دو چالش مواجه است. نخست اينکه در زمينههاي اقتصادي آمريکا با چالشهاي جدي مواجه است و به همين دليل مردم آمريکا به دنبال اين هستند که وي چه برنامهاي براي بهبود وضعيت اقتصادي آمريکا در چهار سال دوم خواهد داشت. چالش دومي که ترامپ با آن مواجه است مديريت بحران کروناست که مردم آمريکا نسبت به مديريت ترامپ در اين زمينه انتقاد جدي دارند. در شرايط کنوني کرونا يک چالش بزرگ براي ترامپ به شمار ميرود و بعيد به نظر ميرسد که وي بتواند بهراحتي از اين چالش عبور کند و آثار منفي ناکارآمدي خود در مديريت اين بحران را در جامعه آمريکا از بين ببرد. به همين دليل نيز روي ويروس چيني تاکيد ميکند تا اذهان را نسبت به ناکارآمدي خود منحرف کند. در چنين شرايطي ترامپ به آنچه به نام سوپرايز اکتبر تعبير ميشود چشم اميد دوخته است.
سوپرايز اکتبر چيست و چه کمکي به ترامپ خواهد کرد؟
ترامپ در تلاش است که با دسترسي به واکسن کرونا از آن بهعنوان يک حربه انتخاباتي استفاده کند. به همين دليل نيز تلاش ميکند در صورتي که دانشمندان آمريکايي واکسن کرونا را کشف کنند وي در آستانه انتخابات از آن رونمايي کند تا علاوه براينکه انتقادات نسبت به خود را در اين زمينه کاهش بدهد خود را بهعنوان منجي مردم آمريکا در اين بحران نشان بدهد. اتفاق مهم ديگري که ميتواند در شرايط انتخاباتي براي ترامپ رخ بدهد و ورق را به سود وي برگرداند اين است که وي در يک منطقهاي از جهان يک جنگ نظامي به راه بيندازد و جامعه آمريکا را ناگزير کند که از يک رئيسجمهور که در حال جنگ است حمايت کند. ترامپ داراي ذهنيت مريضي است و براي بقا در قدرت حاضر است دست به هر کاري بزند. به همين دليل نيز ترامپ از اسرائيل حمايت ميکند و تلاش کرد تا روابط بين کشورهاي عربي و اسرائيل به حالت عادي بازگردد. اين اقدامات ترامپ نيز بيشتر رنگ و بوي انتخابات دارد. مقامات آمريکا تا جايي که توانستهاند کشورهاي منطقه را عليه ايران بسيج کردهاند، غافل از اينکه آنها امروز هستند و فردا نيستند درحاليکه ملتهاي اين کشورها باقي خواهند بود و اينها بايد براي آينده همزيستي مسالمتآميزي داشته باشند. اقدامات ترامپ و طرز تفکر او براي عدم هزينهکرد اعتباري - مالي و نيروي نظامي در منطقه خيلي روشن و آشکار است و گامبهگام هم به سمت تحقق اين موضوع حرکت ميکند با اين وجود واگذاري برخي از ماموريتها به کشورهاي اقماري در منطقه شاهد اين موضوع است.
با توجه به شرايط موجود و چالشهاي ترامپ در انتخابات شانس پيروزي بايدن براي پيروزي بر ترامپ را به چه ميزان جدي ميدانيد؟
بنده معتقدم در شرايط کنوني شــانس هر دو گزينه رياستجمـــهوري آمريــکا پنجاه- پنجاه است و هر دو به يک اندازه شانس دارند. اينکه برخـــي به نظـرسنجيهاي صورتگرفته استناد ميکنند دقيق نيست و اين نظرسنجيها نميتواند ملاک پيروزي براي هر کدام از رقباي انتخابات باشد. اگر بايدن قصد دارد در انتخابات پيروز شود بايد حضور جديتري در صحنه سياسي آمريکا داشته باشد و لابيهاي گستردهتري انجام بدهد. اين لابيها نيز نياز به پول دارد. اين در حالي است که در شرايط کنوني متحدان منطقهاي آمريکا مانند عربستان و امارات منافع خود را در ابقاي ترامپ در قدرت ميبينند و به همين دليل پولهاي خود را در اختيار وي قرار ميدهند. پولي که امروز به فضاي انتخاباتي آمريکا از طرف عربستان و امارات تزريق ميشود به سود ترامپ است. بايدن نيز با شعارهايي مانند عقلانيت و دموکراسي و تعادلبخشي به مناقشات خاورميانه وارد کارزار انتخابات شده است. با اين وجود کشورهاي عربي خاورميانه بين اين دو گزينه ترجيح ميدهند از ترامپ حمايت کنند. آمريکا مدتهاست که به اين نتيجه رسيده که اعزام نيروهاي نظامي به منطقه خاورميانه براي اين کشور هزينههاي زيادي به همراه داشته است. هزينههايي که دستاورد خاصي نيز براي منافع آمريکا به همراه نداشته است. به همين دليل نيز ترامپ نيروهاي خود در افغانستان و سوريه را کاهش داد و سياستي در پيش گرفت که هزينه نظامي آمريکا در خاورميانه کاهش پيدا کند. پس از آن به اين نتيجه رسيد که حضور اين کشور براي امنيت آبراهه خليج فارس تنها به سود کشورهاي ديگر است و منافعي براي آمريکا نداشته است. به همين دليل نيز محافظت از کشتيها را به خود کشورها واگذار کرد. از سوي ديگر، ترامپ به اين نکته پي برده که از روش مناسبي در مقابل ايران استفاده نکرده و در مسيري قرار گرفته که براي وي بازي دوسر باخت بوده است. به همين دليل از بهانه مذاکره براي فريب افکار عمومي جهان استفاده ميکند. در شرايط کنوني ترامپ بيش از هميشه در داخل خاک آمريکا نياز به آرامش و رضايت عمومي است. به همين دليل نيز ترامپ تلاش خواهد کرد مردم آمريکا در معرض آسيبهاي اقتصادي قرار نداشته باشند و تا رضايتمندي از عملکرد دولت وي آسيب نبيند. نکته ديگر اينکه ميزان بدهي دولت آمريکا نسبت به گذشته افزايش داشته و از سوي ديگر اقتدار دلار نيز در عرصه جهاني از بين رفته است. اين مسائل هر کدام ميتواند ميزان رضايت مردم آمريکا از وضعيت زندگي خود را تحتالشعاع قرار بدهد و در نتيجه انتخابات تعيينکننده باشد. نکته ديگر اينکه اروپا به لحاظ اقتصادي و صنعتي متحد آمريکا محسوب ميشود و در زمينههاي امنيتي و سياسي هم غالبا مواضع مشترکي با آمريکا داشتهاند. با اين وجود اين معادله در شرايط کنوني تغيير کرده و برخي از رهبران قدرتهاي مهم اروپا با سياستهاي ترامپ همراهي نميکنند و اقدامات ترامپ را در راستاي منافع مشترک و صلح جهاني ارزيابي نميکنند. به همين دليل نيز اين احتمال وجود دارد که اين کشورها در انتخابات ريـاستجمهوري آمريکا احتمالا از ترامپ حمايت نخواهد کرد و ترجيح ميدهند فرد ديگري رئيسجمهور آمريکا شود که ديدگاههاي نزديکتري با اين کشورها در زمينه اقتصادي و امنيت جهاني داشته باشد.
بايدن مدعي است اگر در انتـخابات به پيروزي دست پيدا کند به برجام بـازخـــواهد گشــت. اين بازگشت چه پيامدهاي بـراي رابطه ايران و آمريکا خواهد داشت؟
بازگشت بايدن به برجام يک پيروزي براي جمهوري اسلامي قلمداد خواهد شد و در مناقشات بين ايران و آمريکا تاثير مثبتي خواهد داشت. اين اقدام ميتواند در معادلات جهاني نيز تاثيرگذار باشد. اقدامات ترامپ در چهار سال گذشته به شکلي بوده که بسياري از معادلات جهاني را به هم زده است. اگر بايدن در انتخابات به پيروزي دست پيدا کند اين وضعيت تغيير خواهد کرد و شکل مثبتي به خود گرفت. جمهوري اسلامي نيز از چنين فضايي بيبهره نخواهد بود. اينکه در چنين فضايي جمهوري اسلامي چه تصميمي بگيرد و با چه رويکردي رفتار کند به اراده تصميمگيران نظام بستگي دارد.