به روز شده در: ۱۶ اسفند ۱۴۰۳ - ۱۸:۵۰
کد خبر: ۶۸۰۳۷۲
تاریخ انتشار: ۱۰:۰۰ - ۱۶ اسفند ۱۴۰۳

راهبرد عبور از بحران / پیشنهاد فعالان سیاسی اصلاح‌‎طلب به مسعود پزشکیان در پی فشارها و حملات اخیر به او

روزنو :نمایندگان مجلس بلافاصله پس از برکناری همتی با امضای طوماری بلند، خواهان اجرای قانون عفاف و حجاب شدند؛ قانونی که نه به تایید شخص رئیس‌جمهور که با تایید سران سه قوه و شورای امنیت ملی به تعویق افتاده بود و به نوعی اعلام کردند که فشار به رئیس‌جمهور و دولت مطبوع او شدیدتر هم خواهد شد.

راهبرد عبور از بحران / پیشنهاد فعالان سیاسی اصلاح‌‎طلب به مسعود پزشکیان در پی فشارها و حملات اخیر به او

اگر بنای رقبا کارشکنی است ایشان باید مردم را آگاه و افشاگری کند. باید افکار عمومی را آگاه کند و ایشان در این ایام متاسفانه نتوانسته است افکار عمومی را هم به سمت خود بیاورد و بخش اعظمی از مقبولیت خود را از دست داده است.

تسلیم یا استعفا؛ این دیدگاهی است که در روزهای اخیر و پس از آنکه یک وزیر دولت چهاردهم را برکنار کردند و معاون راهبردی رئیس‌جمهور را نیز به خانه فرستادند، در میان تحلیل‌های سیاسی به چشم می‌خورد. پزشکیان از ابتدا سعی کرد تا با شعار وفاق ملی، تعاملی را با گروه‌های مختلف سیاسی در پیش بگیرد تا به زعم خود بتواند کار کشور را پیش ببرد اما از ابتدا به وی هشدارهایی نسبت به معنایی که از وفاق تفسیر کرده بود داده می‌شد، یا آن‌ها را نشنید یا نادیده گرفت، یا فکر می‌کرد که این رویکرد نتیجه خواهد داد.

شاید حالا هم وفاقی که در برخی مواقع با رفاقت همراه بود، کار رئیس‌جمهور را سخت کرد. چه در انتخاب وزرا و معاونانِ خود و چه در ادامه در انتخابِ استانداران و تفویض اختیاراتی که پزشکیان در سطح کشور توزیع کرد، ظنِ شکست زود هنگام رویکرد رئیس‌جمهور را برای برخی چهره‌های سیاسی روشن کرده بود. هرچند که اعضای کابینه دولت تاکید دارند که رئیس‌جمهور بر مسیر وفاق حرکت خواهد کرد و  محمدرضا عارف، معاون اول او با تاکید بر این موضوع که از نمایندگان نیز خواسته است که در مسیر وفاق حرکت کنند، اما به نظر می‎آید تصمیم مجلس بر فشار حداکثری بر دولت است.

نمایندگان مجلس بلافاصله پس از برکناری همتی با امضای طوماری بلند، خواهان اجرای قانون عفاف و حجاب شدند؛ قانونی که نه به تایید شخص رئیس‌جمهور که با تایید سران سه قوه و شورای امنیت ملی به تعویق افتاده بود و به نوعی اعلام کردند که فشار به رئیس‌جمهور و دولت مطبوع او شدیدتر هم خواهد شد. 

در همین چند روز سپری‌شده از برکناری وزیر اقتصاد و مستعفی شدنِ محمدجواد ظریف زمزمه‌های برکناری وزیر راه و شهرسازی نیز به دلیل مخالفت با طرحی که میراث احمدی‌نژاد است، یعنی طرح مسکن مهر به گوش می‌رسد. اینکه رئیس‌جمهور در ادامه چه رویکردی را در پیش خواهد گرفت، پاسخی است که در روزهای اخیر واکنش‌های متعددی به آن داده شده است. برخی معتقدند که رئیس‌جمهور باید استعفا دهد و برخی دیگر هم از کناره‌گیری نمایندگان مجلس سخن می‌گویند.

مرتضی الویری، فعال سیاسی اصلاح‌طلب گفته است که اگر جای رئیس‌جمهور بود در استعفا درنگ نمی‌کرد چراکه با شرایط به‌وجودآمده پزشکیان نمی‌تواند به قول و وعده‌هایی که به مردم داده، وفا کند. برخی شخصیت‌های سیاسی دیگر معتقدند که رئیس‌جمهور باید به سمت مردم حرکت کند؛ علی ربیعی، دستیار رئیس‌جمهور گفته است که رئیس‌جمهور روزهای سخت‌تری در پیش خواهد داشت و بهتر است که وفاق با جامعه را گسترش دهد و به آن عمق دهد.

عباس عبدی، فعال سیاسی اصلاح‌طلب نیز در یادداشت روزنامه اعتماد نوشته است که رئیس‌جمهور باید هدفش را به گونه‌ای تنظیم کند که علاوه بر نمایندگی ساختار، رضایت مردم را هم جلب کند تا جایی که وفاق با مردم شکل بگیرد. به عقیده عبدی، وفاقی که در پی انتخابات ریاست‌جمهوری ایجاد شد با گذشت زمان فاصله فراوانی گرفته است. برخی از تحلیل‌گران نیز خواهان جسارت بیشترِ رئیس‌جمهور هستند، اینکه وزرای ناکارآمد را حذف کند و در مقابل فشارها بایستد. غلامعلی جعفرزاده ایمن‌آبادی در همین زمینه توصیه‌هایی به پزشکیان کرده است که هم با رهبری هماهنگی کامل داشته باشد و هم ارتباط بیشتری با مردم داشته باشد، وزرای ناکارآمد و غیرهمسو را عزل کند در برابر فشارها تسلیم نشود.

محمود صادقی، فعال سیاسی اصلاح‌طلب اما با مقصر دانستن دولت و همتی گفته است نه از دولت کنش فعالی در تغییر روندها دیده شد و نه آقای همتی در وزارت اقتصاد عملکرد بارزی داشت. به عقیده صادقی تلاش پزشکیان برای محقق ساختن وفاق از خیلی ایده‌ها و خواسته‌های رأی‌دهندگان فاصله گرفته است چراکه ایده وفاق به تضعیف توانایی و بنیه تخصصی مجموعه اعضای دولت منجر شده است. 

به نظر می‌رسد پزشکیان چوب حاتم‌بخشی را خورد که از ابتدا درباره آن به وی هشدار داده بودند، اینکه وفاق را در به‌کارگیری گروه‌های متعدد سیاسی در کابینه خود تفسیر نکند و به جای لابی بر سر چهره‌های سیاسی، بر سر افراد کارآمد ولو از گروه‌های مخالف لابی کند. وفاقِ سیاسی یا به تعبیر دیگر که برخی بر آن تاکید دارند، باج‌دهی سیاسی رئیس‌جمهور تا اینجای کار نتیجه‌ای جز سهم‌خواهی بیشتر تندروها، کاهش پایگاهِ حداقلی مردمی که به سختی و با برگزاری دو مرحله انتخابات به دست آورده بود و شیبِ تندِ متورم‌تر شدن شرایط بد اقتصادی موجودی نداشته است. 

پزشکیان این روزها در محاصره مخالفان قرار گرفته است، معلوم نیست که در ماه‌های آینده چه رویکردی را برای مدیریتِ دولت مطبوع خود در پیش خواهد گرفت. آنطور که میثم ظهوریان مدعی شده است، انتخاب وزیر اقتصاد را و شاید در ادامه دیگر بخش‌ها را نیز به مجلسی‌‌ها خواهد سپرد و همین رویکرد وفاق را که مطلوب تندروها است و از وی نیز خواسته‌اند که با همین دست‌فرمان آن را پیش ببرد ادامه خواهد داد، تفسیر دقیق‌تری از وفاق خواهد کرد و نیروهای ناکارآمد را کنار خواهد گذاشت و یا استعفای خود را تقدیم خواهد کرد؟ آنچه مشخص است، روزهای سخت‌تری پیش روی رئیس‌جمهور خواهد بود که تا اینجا در وفاق با سیاسیون، هم پایگاه مردمی خود را از دست داده است و هم از همان گروه‌های سیاسی رودست خورده است. 

حال آنکه طیف‌های مختلفی که تحت عنوان اصلاح‎طلب فعالیت می‎کنند و پایگاه سیاسی حامی پزشکیان هستند، چه مسیری را به او و دولتش پیشنهاد می‎کنند؛ موضوعی است که برای پاسخ به آن به سراغ حمیدرضا جلایی‌پور، تحلیلگر و فعال سیاسی اصلاح‎طلب، رحیم ابوالحسنی، استاد دانشگاه تهران و صادق نوروزی، دبیرکل حزب توسعه ملی رفته‎ایم که در ادامه می‎آید.

با توجه به استیضاح وزیر اقتصاد و همچنین استعفای معاون راهبردی رئیس‌جمهور، آیا آقای پزشکیان باید در رویکردهای مدیریتی خود تغییراتی ایجاد کنند؟

 حمیدرضا جلائی‌پور: اگر منظور شما از رویکرد، رویکرد وفاق باشد، به نظر من این رویکرد پزشکیان نباید تغییر کند. بلکه این رویکرد در عمل جدی‌تر باید پیگیری شود. توجه کنید تا حالا بخش تندرو اصول‌گرا که اهل وفاق نبوده است. وفاق در سطح حکومت یعنی تعامل نیرو‌ها در دولت، در حاکمیت و در مجلس برای اینکه کارهای لازم برای کشور، بهتر پیش برود، بوده است. تندروها تا حالا همراهی نداشتند. تنها مانع آن‌ها این بوده که کمی از تهدیدات راست افراطی (نتانیاهو-ترامپ) نگران بودند و هستند. کمی هم از سایه بروز اعتراضات مردمی در درون جامعه می‌ترسیدند و می‌ترسند.

با این همه، این نیرو تندرو حتی در رای اعتماد به وزرا هم کوتاه نیامد. اصول‌گراهای عملگرا هم مذبذب‌اند و در هنگام رای اعتماد به کابینه پزشکیان کمی همکاری کردند اما همین اصول‌گراها موضوع وضع اقتصادی کشور را به سطح فرد وزیر تقلیل دادند و همتی را زدند. شما توجه داشته باشید کاسبان استصواب، تحریم و بحران خارجی جمهوری‌اسلامی، نیروی قوی در کشور هستند. اقدامات همتی کمی این کسب و کار آن‌ها را کساد می‌کرد. این کاسبان به راحتی این ضربات را تحمل نمی‌کنند.

لذا در چنین شرایطی دولت پزشکیان شایسته است رویکرد وفاقی‌اش را سامان‌یافته‌تر و شفاف‌تر پیگیری کند. بدین معنا که:  دولت پزشکیان نباید مسئولیت پیامدهای تندروی‌های رادیکال‌ها را به‌عهده بگیرد؛ حلقه مدیریت در ساختمان ریاست‌جمهوری (پاستور) را منسجم‌تر و کاراتر بکند. معاونت اجرایی رئیس‌جمهور سابقه کار در امور کلان کشور را ندارد یا افراد کاربلد مثل طیب‌نیا رانده می‌شوند. معاون حقوقی رئیس‌جمهور در قصه استیضاح کجا بود؟ رئیس‌جمهور نباید سخنان تکراری و موعظه‌ای داشته باشد بلکه صحبت‌های مشخص (درباره مسائل مشخص و راه‌های مشخص و کارشناسی) را به‌صورت کوتاه و از روی متن بخواند. متاسفانه پزشکیان همچنان مثل دوره نمایندگی مجلس با مردم حرف می‌زند.

پزشکیان از افرادی مثل دکتر ظریف و همتی در جاهای مهمتر استفاده کند. چون این تندروها حد یقف ندارند. دوباره به مدیران دولت ضربه می‌زنند. پزشکیان اهل دعوا نیست ولی تندروها بیشتر در دعوا و ایجاد بحران مهارت دارند. اگر این تندروها مهارت موثری برای اداره کشور داشتند که تندرو نمی‌شدند. لذا پزشکیان افراد برجسته‌ای مثل ظریف را در جاهای مهمتر به کار بگیرد.

چه کسی مثل ظریف در شرایطی که غرب دارد بر طبل ایران‌هراسی و جمهوری‌اسلامی‌هراسی می‌دمد، در دیپلماسی علنی می‌تواند از جمهوری اسلامی دفاع کند؟ اگر پزشکیان چنین کند تندروها متوجه می‌شوند این سنگ‌پرانی‌های آن‌ها فایده ندارد. بعید نیست وزیر خارجه روسیه در سفر اخیرش به ایران به این تندروها روحیه داده باشد.

سیدرحیم ابوالحسنی: من معتقدم آقای پزشکیان از ابتدا استراتژی‌شان را دچار اشکال کردند. معتقد بودم که ایشان باید درصدد تشکیل یک دولت توسعه‌گرا باشد، مشکل کشور ما این است که رؤسای‌جمهور ما بعد از آقای خاتمی نتوانستند دولت توسعه‌گرا تشکیل دهند. مشکل آقای پزشکیان این است که وقتی گفتند همه نیروها بیاییم با هم جمع شویم و متحد شویم، اینها یکسری تعارفات بود.

یک نفر که می‌خواهد رئیس‌جمهور شود، ابتدا یک برنامه دارد که ایشان اعلام کرد برنامه هفتم توسعه را در پیش خواهد گرفت، اما از شش برنامه توسعه قبلی چند درصد محقق شدند؟ فقط برنامه سوم توسعه که در زمان آقای خاتمی بود، گفته می‌شود بیش از 25 درصد محقق شد، بقیه برنامه‌های توسعه کمتر از 20 درصد محقق شده است که یکی از علت‌ها این بود که دولت‌ها بدنه توسعه‌گرا نداشتند. بوروکراسی در کشور مریض است و اعضای کابینه اساساً تفکر توسعه‌گرا نداشته‌اند. مشکل این است و با این شرایط اصلاً وفاق معنایی ندارد.

وفاق کنند که چه کار کنند؟ ابتدا باید برنامه توسعه توسط یک دولت توسعه‌گرا شکل می‌گرفت و شرط اول در یک دولت توسعه‌گرا این است که نخبگان آن توسعه‌گرا باشند و به توسعه اعتقاد داشته باشند. آقای پزشکیان باید این فاکتور را حل کند نه اینکه به فکر وفاق باشد، بلکه باید دولت توسعه‌گرا تشکیل بدهد. اینکه بگوید پنج نفر از طرفداران آقای قالیباف را جذب کند، چهار نفر دیگر از اصولگراها و سه نفر از اصلاح‌طلب‌ها که کار مملکت انجام نمی‌شود. مشکل آقای پزشکیان این است که ذهن علوم انسانی ندارد. اصلاً بحث وفاق در این شرایط معنایی ندارد.

اگر برنامه را مشخص کنید و بعد بگویید براساس این برنامه به چنین فردی نیاز داریم که یکی از ویژگی‌های آن این است که شخصیت توسعه‌گرا داشته باشد، علم و آگاهی در حوزه مورد نظر داشته باشد، و همچنین از تجربه کافی برخوردار باشد و مهارت و توانایی داشته باشد، آن‌وقت می‌توان گفت که شرایط می‌تواند تغییر کند، اینکه کارها را تقسیم کنند حرف‌های خوبی است اما ما به افراد توسعه‌گرا و توانمندی نیاز داریم که اگر ذهنیت توسعه‌گرایی داشته باشند دیگر خط و نشان‌ها برای آنها معنایی ندارد چراکه رویکرد توسعه‌ای معلوم است.

بهتر است آقای پزشکیان بدون توجه به خط و خطوط‌ها و هویت فرهنگی و سیاسی افراد مناسب را انتخاب کند. گله‌ای که از آقای پزشکیان وجود دارد این است که در انتخاب مسئولان و کارپردازان این موضوع را رعایت نکرد. در انتخاب استانداران، وزرا و حتی معاونین خود این مسئله را رعایت نکرد. معاون پارلمانی ایشان آیا کار پارلمانی انجام داده است؟ از چانه‎زنی در مجلس چیزی می‌داند؟ کسی می‌تواند معاون پارلمانی شود که چند دوره مجلس را تجربه کرده باشد، اینکه یک نفر را از بیرون بیاورید و معاون پارلمانی کنید، خلاف توسعه‌گرایی است.

ایشان متاسفانه در انتخاب مدیران آن ضوابطی که اعلام کرده بود را رعایت نکرد. ایشان همان شعارهایی که داده بود را هم رعایت نمی‌کند، اینکه مبنای کار توانایی، تجربه و تخصص است را نیز رعایت نکرده است. در استان مازندران استانداری را منصوب کرده است که یک روز هم بخشدار وزارت کشور نبوده است، فرد بسیار خوبی است و از همه استانداران نیز اصلاح‌طلب‌تر است اما کسی که استانداری را تجربه نکرده است، تا بخواهد با بدنه استانداری آشنا بشود زمان می‌برد.

اگر ایشان بتواند دولت توسعه‌گرا تشکیل دهد، بوروکراسی فشل و ضدتوسعه در ایران را اصلاح کند، در  مقابل خط و نشان‌ها هم از نظر من دیگر اگر بنای رقبا کارشکنی است ایشان باید مردم را آگاه و افشاگری کند. باید افکار عمومی را آگاه کند و ایشان در این ایام متاسفانه نتوانسته است افکار عمومی را هم به سمت خود بیاورد و بخش اعظمی از مقبولیت خود را از دست داده است. مهمترین کار ایشان این است که بتواند افکار عمومی را همراه خود داشته باشد. 

صادق نوروزی: جریانی که وزیر آقای پزشکیان را استیضاح کردند به دلیل مشکلات اقتصادی که پیش آمده، به جای اینکه به دلایل اصلی این شرایط بپردازند، رویکردی را در پیش گرفتند و خواستند به این شکل مردم را قانع کنند که تقصیر آقای همتی و دولت است. در صورتی که مشکل اصلی اقتصاد کشور به مسائل سیاست خارجی و تحریم‌ها باز می‌گردد و همانطور که آقای پزشکیان در مجلس اشاره کرد، این وضعیت اقتصادی با استیضاح وزیر بهبود پیدا نمی‌کند و این شرایط به‌خاطر سیاست‌های کلی و تصمیماتی است که نظام اتخاذ کرده؛ آقای پزشکیان باید از این تجربه استفاده کند و به‌رغم اینکه سعی کرده است  با سیاست وفاق و اینکه «با هم دعوا نکنیم» و با گفت‌وگو با یکدیگر مشکلات را حل کند، اما به نظر می‌رسد که طرف مقابل خیلی از این موضوع استقبال نکرده و به دنبال مسائل خودشان و در حال مقابله با دولت هستند. با این شرایط آقای پزشکیان باید سعی کند با به‌کارگیری مدیران توانمند، همفکر و هماهنگ جهت حل مشکلات اقدام کند.

آیا این وضعیت در دولت در مسیر فاصله‌گیری از شعارهایی است که در انتخابات ازسوی پزشکیان برای تغییر و اصلاح مطرح شده است؟

 حمیدرضا جلائی‌پور: نه. اتفاقاً پزشکیان فرد صادقی است اهل دروغ و تبلیغات نیست. مشکل دولت پزشکیان دو چیز است؛ یکی تندروهای مخالف دولت در مخالفت‌شان از امکانات حاکمیت برخوردارند و امکانات صدا‌سیما را در اختیار دارند. (اخیراً دیدم نهادهای مرتبط با تندرو‌ها در دانشگاه برنامه افطاری ترتیب می‌دادند. دیدم کاغذ دعوت آن‌ها کاغذ گران‌قیمت گلاسه بود! این مخارج که از جیب شخصی نیست؛ متاسفانه این‌ها از امکانات حاکمیت است). مشکل دوم دولت پزشکیان را در بالا اشاره کردم که در داخل سازماندهی ساختمان پاستور هست. خود پزشکیان روزی ١٨ ساعت فعالیت می‌کند در صورتی که این کافی نیست. سازمان ریاست‌جمهوری شایسته است با مدیران قوی، قوی عمل کند. وگرنه فردا تندروها می‌آیند جلوتر و نیروهای کاربلد دیگر را دولت پزشکیان را می‌زنند.

سیدرحیم ابوالحسنی: فعلاً نه، اینگونه فکر نمی‌کنم. 

صادق نوروزی: فکر نمی‌کنم که آقای پزشکیان بخواهد از شعارهای خود بگذرد اما شعار با اجرا کردن و ایجاد شرایطی که بتوان شعارها را عملی کرد نیز مسائلی هستند که باید به آنها توجه کرد. آقای پزشکیان در زمان تبلیغات انتخابات  شعارهایی را اعلام کردند و جهت اجرایی کردن اقداماتی را آغاز کردند اما هرکاری که بخواهند انجام دهند، یک پروسه طولانی زمان نیاز دارد.

شما فیلترینگ را ببینید، با این‌همه تلاش، فیلترینگ دو پلتفرم برداشته شد، اما این موضوع در برابر مسائل اصلی که معیشت و امور اقتصادی است مسئله بزرگی نیست. منظور این است که ایشان اگر می‌خواهد شعارهای خود را عملیاتی کند باید نیروهایی رابه کار بگیرد که با او هماهنگ هستند و از طرفی هم با توجه به بوروکراسی ایجاد شده خیلی از مسائل باید پروسه رهبری، مجمع تشخیص و... را طی کند تا شاید به نتیجه برسد.

شرایط دولت را در ماه‌های آینده چطور پیش‌بینی می‌کنید؟ آیا تعاملات دولت با جریان‌های سیاسی تغییرخواه و اصلاح‌طلب همچون دولت دوم روحانی حداقلی خواهد شد؟

 حمیدرضا جلائی‌پور: دولت در ماه‌های آینده همچنان در مهار نرخ ارز، در تامین برق، گاز و آب برای شهروندان مشکل دارد. تندروها ککشان هم برای این امور نمی‌گزد. تندروها از تخریب دولت دست برنمی‌دارند، چون تداوم کار دولت منافع هویتی و مادی آن‌ها را تهدید می‌کند. تندروها ضمناً نگران فرایند «توسعه» ایران نیستند و حتی آن‌ها نگران «بقای» جمهوری اسلامی هم نیستند. این تندروها عمدتاً نگران منابع هویت‌ساز خود (مثل شعار محو اسرائیل و ضدیت با آمریکا) و منافع مادی خود هستند.

در شرایط رفع تحریم، کاسبی آن‌ها به هم می‌خورد. (این تندروها وقتی حاکمیت از «واقعیت جامعه» یک سیلی می‌خورد، برای مدت کوتاهی فقط سکوت می‌کنند تا دوباره شروع کنند). حامیان دولت پزشکیان هم سه دسته‌اند. یک دسته کسانی هستند که به پزشکیان رای ندادند ولی از رای آوردن او خوشحال شدند؛ به امید اینکه وضع معیشتی آن‌ها بهتر بشود. این دسته وقتی می‌بینند تندروهای تحریم‌ساز دارند به دولت پزشکیان هم (که وفاقی بود) ضربه می‌زنند، ناامیدی‌شان نه‌فقط از دولت بلکه از ناکارآمدی حاکمیت بیشتر می‌شود.

دسته دوم اصلاح‌جویانی هستند که همه‌جوره در انتخابات فعال بودند و رویکرد وفاق را، راه عبور کشور از بحران می‌دانستند و می‌دانند. این نیروی حامی (وقتی پزشکیان ناکارآمد عمل می‌کند و یا از سوی تندروها ضربه می‌خورد) زیر فشار تبلیغات دو جریان (یکی رسانه‌های تندرو وطنی و یکی رسانه‌های سرنگونی‌طلبان) قرار می‌گیرند.

دسته سوم اصلاح‌جویان ناامید از تغییر هستند که در انتخابات اخیر هم با اکراه شرکت کردند. وقتی این ضربات از سوی تندروها با سکوت حاکمیت به دولت پزشکیان وارد می‌شود، این نیرو منفعل‌تر می‌شود، و به جمعیت مأیوسان افزوده می‌شود.

سیدرحیم ابوالحسنی: شرایط را با این وضعیت که یک وزیر را برکنار کردند، به‌نظرم بخش اعظم وزرا نیز عقب‌نشینی می‌کنند و همین میزان توانی که داشتند نیز از دست خواهد رفت؛ به همین دلیل شرایط را خوب پیش‌بینی نمی‌کنم. مگر اینکه آقای پزشکیان یک برخورد جدی و اصولی با این کاری که با او کردند انجام دهد و نباید عقب‌نشینی کند. باید معیار رئیس‌جمهور کارنامه باشد و براساس کارنامه، چه مخالفین با یک وزیر مخالفت داشته باشند و چه خود ایشان مخالفت داشته باشند، باید حتی کسانی که با خود رئیس‌جمهور همسو هستند اما در کار اجرا و مدیریت توانمند نبوده‌اند را بی‌تعارف برکنار کند.

اگر بنا بر این است که رقبا برکنار کنند، آنها باید استدلال داشته باشند و کارنامه باید ملاک باشد. اگر کارنامه خوبی است باید به صورت جدی پشت وزرای خود بایستد چراکه در صورت عقب‌نشینی، طی یک سال باید دولت را دودستی تقدیم کند و کار به دولت دوم هم نخواهد کشید. جناح رقیب بسیار جناح گستاخ و غیراصولی کار می‌کند و به دنبال منافع کوتاه‌مدت و بلندمدت خود است و اصلاً منافع ملی و هویت دینی، افکار عمومی و منافع مردم برایش ملاک نیست و یک سر سوزن عقب‌نشینی منجر به یک گام جلو آمدن آنها خواهد شد.

صادق نوروزی:  فکر نمی‌کنم آقای پزشکیان به دنبال مقابله‌به‌مثل باشد. با آنچه تجربه شده به نظر می‌رسد آقای پزشکیان امیدی به کمک و همکاری تندروها نداشته باشد. فکر می‎کنم رادیکال‎ها می‌خواهند به راه خود ادامه دهند و در نظر دارند که آقای پزشکیان زمین‌گیر شود چراکه مشکل آنها مشکل مملکت نیست و به دنبال مسائل خود هستند. همین که آقای پزشکیان توانسته یک کارهایی بکند و به خواست و منافع آنها در جاهایی ضربه خورده است، خشمگین هستند. آقای پزشکیان باید بتواند همانند زمان احمدی‌نژاد و روحانی موافقت رهبری جهت مذاکره به منظور تشنج‎زدایی با کشورهای خارجی را دریافت کند. مشابه قانون حجاب که موافقت رهبری را جهت عدم اجراء موقت دریافت نمودند.

به نظر می‌رسد وفاق رئیس‌جمهور با رادیکال‌ها به نتیجه‌ای نرسیده و از این به بعد هم نخواهد رسید. پزشکیان باید چه رویکردی در پیش بگیرد؟ تعامل بیشتر یا حذف فرصت‌هایی که فراهم کرده بود؟

 حمیدرضا جلائی‌پور: به یک نکته حتماً باید توجه کنیم. شما نگاه به تبلیغات و توهمات و اقدامات ایران‌سوز تندروها در مجلس نکنید. گفتم این‌ها نگران توسعه ایران نیستند. این‌ها حتی نگران بقای جمهوری اسلامی هم نیستند. نکته من این است که ایران یعنی جامعه و کل حکومت ایران اولاً در شرایط «شبه‌جنگی» قرار دارد (یعنی ایران هنوز از پیچ تهدیدات نتانیاهو-ترامپ خارج نشده) و ایران در وضعیت «تشدید تحریم‌ها» قرار دارد (یعنی اقتصاد ایران و معیشت مردم همچنان دارد ضعیف می‌شود و به مردم مردمِ ناراضی می‌افزاید). در چنین شرایطی و برای عبور از بحران‌ها ایران نیازمند همکاری دولت با حاکمیت برای حل مشکلات مردم است.

دولت پزشکیان نباید رویکرد وفاق را ترک کند و تقابل راه‌حل نیست، بلکه راه‌حل این است که دولت پزشکیان اولاً سازماندهی پاستور و اداره جمهور را منسجم‌تر و محکم‌تر کند و به تندروها نباید باج داد. ثانیاً دولت پزشکیان مسائل کشور را شفاف‌تر با حاکمیت مطرح کند. ثالثاً پزشکیان در صحبت‌هایش با مردم به‌جای تکرار حرف‌ها و نصایح، با مردم درباره مشکلات‌شان روشن صحبت کند و همکاری مردم را طلب کند؛ مثل تقاضا از مردم در صرفه‌جویی در دو درجه حرارت، که بخشی از مردم هم همراهی کردند. کار رئیس‌جمهور، ذکر سخنان تکراری نیست بلکه ذکر سخنان مشخص و راهگشا در حل مشکلات مردم هست.

سیدرحیم ابوالحسنی: دولت باید به صورت قاطع مسیر خود را ادامه دهد و اگر نمی‌گذارند که کار کند همان جمله‌ای که گفت «کنار می‌کشم» به صورت شفاف کنار بکشد. رئیس‌جمهور نباید کوتاه بیاید. رئیس‌جمهور از ابتدا به مسئله وفاق اشاره کرد که استراتژی خوبی است اما به اصول وفاق آشنا نبود. وفاق یعنی برنامه داشته باشی و براساس آن نیروی مناسب انتخاب کنی، نه اینکه تقسیم اراضی کنید. همه مشکلات این است که نیروهایی که براساس اصول وفاق انتخاب شدند، بسیار ضعیف‌تر از نیروهای دیگری هستند که می‌توانستند انتخاب شوند.

بله، وفاق استراتژی خوبی است اما نیاز به برنامه و بعد شایستگی و توانایی دارد. شعاری که در ایام انتخابات می‌دادند که نیروی متخصص، باتجربه و توانمند می‌خواهیم را رعایت نکرد. اصولگرا و غیراصولگرا بودن یک بحث است و به کارگیری نیروهای ضعیف در مدیریت بحث دیگری است که این مورد را ایشان رعایت نکرده است. لذا نیروهایی که انتخاب شدند توان گره‌گشایی و حل مسئله ندارند. فرضاً اگر می‌خواست نیروی اصولگرا انتخاب کند، رئیس‌جمهور می‌توانست نیروی محبوب‌تر و کارآمدتری را انتخاب کند که در افکار عمومی هم مورد پذیرش باشد.

اگر افکار عمومی نخواهد با مدیران همسو باشد، واقعاً نمی‌توانند کاری را پیش ببرند. مشکل بر سر وفاق نیست، مشکل بر سر مفهومی است که در وفاق وجود دارد. به نظر من هیچ‌گونه عقب‌نشینی نباید بکند چراکه با عقب‎نشینی، دولت ایشان طی یک سال فرو می‌پاشد. در کشور ما نیز که منابع قدرت متعدد است و نیروهایی که به قدرت رسیدند استراتژی بقا برای خود در پیش می‌گیرند و نه بقای نظام و هویت سیاسی و از همین روی به همه جا چنگ می‌زنند تا در قدرت بمانند و این بسیار خطرناک است که رئیس‌جمهور باید به آن توجه کند. 

صادق نوروزی: فکر نمی‌کنم با تجربه انجام‌شده چه باوفاق و چه بی‌وفاق فرق چندانی در وضعیت اقتصادی داشته باشد چون مسائل اقتصادی کشور بازمی‌گردد به سیاست‌های کلی نظام که با دنیا به دنبال تعامل نیست.

ویژه روز
عکس روز
خبر های روز