
آقای صدیقی بزرگوار شرط تقوا را ای کاش همانگونه که بیان میکردند عمل هم میکردند!
حاشیههای بیانتهای ستاد امر به معروف و نهی از منکر در سالهای اخیر و سیاسیکاری این نهاد در انتخابات و بعد از آن علیه دولت مستقر، نه انتشار اسناد انتقال غیرقانونی و غیرمشروع باغ ۱۰۰۰ میلیارد تومانی ازگل به کاظم صدیقی و پسرانش و نه حتی بازداشت دو پسر صدیقی با اتهامات اقتصادی، نتوانست صدیقی را از تریبون نماز جمعه جدا کند.
به گزارش روز نو شاید انتظار میرفت در شرایط بعد از جنگ ۱۲ روزه ایران و اسراییل و لزوم تقویت همبستگی ملی تریبون نماز جمعه حداقل تا زمان شفاف شدن بسیاری از مسائل به کاظم صدیقی سپرده نمیشد. با این وجود او باز هم خطیب نماز جمعه روزگذشته بود و مردم را به تقوا دعوت کرد. وقتی روز چهارشنبه خبر آمد که نماز جمعه این هفته تهران به امامت کاظم صدیقی برگزار میشود، حتی صدای چهرههای اصولگرا هم درآمد.
فارغ از اینکه صدیقی تلویحا مدعی شده بود به خاطر بازداشت دو پسرش تا زمان روشن شدن پرونده تصمیم دارد از تریبون نماز جمعه دوری کند، اما نه شیخ گریان طاق دوری از تریبون نماز جمعه را داشت نه تریبون طاق دوری از ایشان. اعلام این خبر، اما صدای چهرههای سیاسی از طیفهای مختلف را در آورد. با این وجود، او ظهر روزگذشته پشت تریبون نماز جمعه تهران رفت و در خطبههای نماز جمعه مردم را به تقوا دعوت کرد.
واکنشها به حضور صدیقی به عنوان خطیب نماز جمعه
انتصاب صدیقی به عنوان خطیب نماز جمعه مشخصا با چند دسته واکنش همراه بود؛ دسته اول چهرههای منتسب یا عضو جریان اصلاحات بودند که طبیعتا همانگونه که پیش از این از رویه رفتاری و مرامی کاظم صدیقی در مدیریت نماز جمعه و ستاد امر به معروف گلایه داشتند و حالا، بعد از ماجرای زمینهای حوزه علمیه در ازگل و بازداشت فرزندان صدیقی -که صدیقی البته تنها بازداشت یک پسر خود را تایید کرده است و رسانهها از بازداشت دو پسر او میگویند- این اقدام را رفتاری در جهت دهنکجی به مردم خواندند.
به طور مثال احمد زیدآبادی، فعال سیاسی اصلاحطلب به برگزاری نماز جمعه با امامت کاظم صدیقی واکنش نشان داد و در کانال تلگرامیاش نوشت که «امامت جمعه آقای صدیقی در این هفته، قرار است چه سود و منفعتی برای حکومت یا حتی همطیفیهای او برساند که تاب مستوری از دست دادهاند؟ این کار معنایی جز اصرار بر لجاجت با بخش بزرگی از افکار عمومی و نتیجهای جز واکنش طعنآمیز و همراه با سرخوردگی آنها در بر دارد؟»
زیدآبادی البته از این منظر به ماجرا نگاه کرده است که براساس اصل مسوولیت فردی تخلف فرزندان صدیقی نباید به پای او نوشته شود. او در این باره نوشته است: «من به اصل «مسوولیت فردی» سخت معتقدم. هیچکس بار گناه و جرم دیگری را به دوش نمیکشد حتی اگر از نزدیکترین اعضای خانوادهاش باشد. از افراد هم به دلیل مواضع سیاسی یا نگاه اعتقادیشان گاه به تندی انتقاد میکنم، اما از طرح هر اتهامی به اشخاص که جنبه حقوقی و کیفری داشته باشد، تا در یک «محکمه صالحه» به اثبات نرسیده باشد، فراری هستم حتی اگر طرف شمر ذیالجوشن یا ابنملجم باشد!»
زیدآبادی، اما در عین حال در همین متن یادآوری میکند که «وقتی که حضور سیدمحمد خاتمی در یک قاب عکس مشترک تصادفی با فلان خبرنگاری که بعدها هتاک از کار درآمده است، سند جرم شخص خودش معرفی میشود، آنگاه چطور فردی که پیرامونش شائبه و پرونده فساد مالی شکل گرفته است، با کوچکترین محدودیتی روبهرو نمیشود؟»
او همچنین تاکید کرده «واضح است که بخش بزرگی از افکار عمومی روی نماز جمعه خواندن آقای صدیقی به شدت حساس شده است. در واقع حضور و عدم حضور او جنبه نمادین به خود گرفته است. مردم میپرسند در حکومتی که اگر فرزند یک فرد به دلیل زمان تولدش در کشور دیگری به دنیا آمده و شهروند قهری آن کشور شده است، آن فرد برای حضور در مناصب بالای دولتی منع قانونی دارد، حال چطور فرد دیگری که برای فرزندش پرونده فساد تشکیل شده است، هیچ مشکلی ندارد و میتواند به عنوان امام جمعه پایتخت مردم را به رعایت «تقوای الهی» دعوت کند؟»
مساله آسیب به همبستگی اجتماعی نیز نکتهای است که محمدعلی ابطحی، رییس دفتر رییسجمهور در دولت اصلاحات در این باره مورد توجه قرار داده و در شبکه اجتماعی ایکس نوشته است: من اگر درصدی از تقوای ادعایی آقای کاظم صدیقی را داشتم پا روی هوای نفس میگذاشتم و داوطلبانه میگفتم تا روشن شدن تکلیف حقوقی فرزندانم نماز جمعه را امامت نمیکنم تا آسیبی به همبستگی اجتماعی نزنم و به قول خودشان برای رسانههای بیگانه خوراک تهیه نکنم. جوان هم نیستم بگم آرزو بر جوانان...
چهرههای سیاسی دیگر نیز بر همین محور درباره ادامه امامت صدیقی بر نماز جمعه هشدار دادند. جلال رشیدی کوچی، نماینده مرودشت در مجلس یازدهم، در شبکه اجتماعی ایکس نوشت: احسنت بر آقای حاج علیاکبری! احسنت بر همه اعضای شورای سیاستگذاری ائمه جمعه! چه انتخاب دقیقی آفرین! به لجبازی خود با مردم ادامه دهید... حتما در ضربه زدن به اتحاد ملی موفق خواهید شد.
علیرضا معزی، دبیر پیشین شورای اطلاعرسانی دولت، در شبکه اجتماعی ایکس نوشت: انتخاب آقای صدیقی برای امامت نماز جمعه این هفته آنهم بلافاصله پس از تاکید رهبری بر «اتحاد عظیم ملی» چیزی فراتر از دهنکجی به مردم است؛ اخطار مدعیان هسته سخت است به اصل نظام، بدان معنا که موجودیتشان را مقدم بر موجودیت ایران و نظام میدانند و حذف نمادهایشان را بر نمیتابند.
آش حضور صدیقی در نماز جمعه به اندازهای شور شد که صدای مجری پایداریچی برنامه ثریا هم درآمد. محسن مقصودی نوشته است: «ای کاش حاجآقا همچنان بر نظر یک ماه و اندی پیش خود میماندند و فعلا اقامه جمعه نمیکردند. در شرایط جنگی فضای سیاسی رسانهای کشور نیاز به آرامش دارد. برای این اتحاد و همدلی خونهای زیادی تقدیم شد. اگر به هر دلیلی افکار عمومی پذیرش ندارد و سوال در ذهن دارد شما هم فعلا بر کنید.»
اشاره مجری برنامه ثریا به توییت چندی قبل عزتالله ضرغامی است که نوشته بود: «امروز مهمان جناب آقای صدیقی بودم. خدمتشان پیشنهاد دادم تا تعیین تکلیف پرونده قضایی فرزندشان اقامه امامت جمعه نکنند. خودشان هم چنین نظری داشتند.»
امیرابراهیم رسولی، مشاور محمدباقر قالیباف: از خبر بازگشت امام جمعه سابق، آنهم بدون هیچ مقدمهای یا توضیحی... متعجب شدم؛ متعجب!
اکبر نبوی، روزنامهنگار اصولگرا گفت: حواشی مربوط به آقای کاظم صدیقی تاسفبار است. اما، وی با استعفا نکردن از ریاست ستاد امر به معروف و نهی از منکر و نیز با کنار نکشیدن از امامت جمعه نشان داده که حاضر است بار منفی این حواشی را همچنان بر سر جامعه آوار کند.
با این حال به نظر میرسد نظر کاظم صدیقی تغییر کرد و او به جایگاه خود بازگشت. عصر ایران در یادداشتی در این باره نوشته است: توجیه آقای صدیقی، اما احتمالا این میتواند باشد که سخنگوی قوه قضاییه اعلام کرده من در پرونده پسرم تقصیری ندارم و به آقای ضرغامی هم نگفتم هرگز نمیروم بلکه تا تعیین تکلیف و این هم تعیین تکلیف. البته اهل فن میدانند که معیار حکم نهایی قضایی است و سخنگوی محترم قوه ظاهرا از صدور حکم خبر ندادند کما اینکه قبلا گفته شده بود بابک زنجانی تصفیه و تسویه کرده (بدهیها را پرداخته)، اما مدیرکل روابط عمومی بانک مرکزی از او به عنوان ابربدهکار و کلاهبردار یاد کرده است. سوال این است که آیا مراحل قضایی تمام شده و آقای صدیقی کاملا تبرئه شده است؟ در این حالت هم باز جای این پرسش هست که اگر فرزند او نبود باز میتوانست چنین دستدرازیای داشته باشد؟ جدای اینها بسیاری از امور قانونا جرم نیست ولی اخلاقا پذیرفته نیست. صرفا بحث قضایی و حقوقی در میان نیست.
از ماجرای حوزه علمیه ازگل تا بازداشت پسران
اسفند ماه سال ۱۴۰۲ طرح موضوعی با عنوان «زمینخواری ۱۰۰۰ میلیاردی» توسط یاشار سلطانی، روزنامهنگار، موج گستردهای از واکنشها و اظهارنظرها را در پی داشت. ماجرایی که در روزهای گذشته به نقل از راوی آن یعنی یاشار سلطانی نقل و بهروز رسانی شد و البته واکنشهای مختلفی نیز از جانب موافقان و مخالفان این داستان داشت.
در آن زمان سلطانی در سایت رسمی خود ماجرا را اینگونه روایت کرده است: «خلاصه ماجرای «باغ ازگل» از این قرار است که آیتالله کاظم صدیقی به همراه دو پسر، یکی از عروسها و همچنین سرتیم حفاظتیاش به همراه یک کارمند شهرداری به نام «جواد عزیزی» در ۱۴/۸/۱۴۰۲ شرکتی تجاری با نام «پیروان اندیشههای قائم» ثبت میکنند. نزدیک به یک ماه بعد از ثبت این شرکت ۴۲۰۰ متر از زمینهای مدرسه علمیه امام خمینی در ازگل که تولیت آن برعهده آقای کاظم صدیقی است به این شرکت واگذار میشود. قیمت تقریبی این ملک باتوجه به متوسط قیمت در این منطقه ۱۰۰۰ میلیارد تومان است.
حالا باتوجه به اسنادی که دراختیار ما قرار گرفته، مشخص شده که این زمین در تاریخ ۱۹/۰۹/۱۴۰۲ با امضا و اثر انگشت کاظم صدیقی در مقام «فروشنده» به جواد عزیزی و محمدمهدی رجبی صدیقی (فرزند آیتالله) به عنوان خریدار انتقال یافته است. در سند تنظیمی همانطور که مشاهده میکنید قید شده که این زمین در ازای مبلغ ۶۶.۴۴۶.۴۲۴.۰۰۰ ریال یعنی چیزی حدود ۶.۵میلیارد تومان به صورت «نقدی» معامله شده است. اکنون باتوجه به اطلاعات این سند و جوابیههای صادر شده چند سوال را مطرح میکنیم که امیدواریم هرچه زودتر به آنها پاسخ داده شود.»
به دنبال این موضوع کاظم صدیقی اواخر اسفند ماه همان سال در نامهای خطاب به دادستان تهران نوشت که قرار بوده این زمین ۴۲۰۰ متری برای تاسیس یک مجموعه فرهنگی «پیشحوزوی» برای نوجوانان، به موسسهای وابسته به «مدرسه علمیه امامخمینی» منتقل شود. اما «فردی که قبلا مورد اعتماد مجموعه بوده»، با «خیانت در امانت» و «جعل امضا»، این زمینها را به شرکت پیروان اندیشههای قائم منتقل کرده است. حوزه علمیه امام خمینی نیز دوشنبه ۲۸ اسفند در بیانیهای اعلام کرد که در ماجرای تخلف هزار میلیاردی «اشکالات شکلی» پیش آمده که رفع شده و «افراد مبحوث عنه از موسسه خارج شدند». در این بیانیه اشارهای به اسامی این افراد در بیانیه حوزه علمیه امام خمینی نشده است.
در سایت حوزه علمیه استان تهران در بخش تاریخچه و ساختار مدرسه امام خمینی اینگونه نوشته شده است: «مدرسه امام خمینی اُزگُل در سال ۱۳۸۲ تحت اشراف حضرت حجتالاسلام والمسلمین کاظم صدیقی امام جمعه کنونی تهران تاسیس شده است. موسس محترم امر تولیت مدرسه را نیز برعهده دارند.
مدرسه از لحاظ مدیریتی به چهار بخش تقسیم میشود: مدیریت اصلی حجتالاسلام دسمی، مدیریت مقدمات بخشایش، مدیریت سطح یک، مدیریت سطح دو و تخصصی و مدیریت مدرسه را جناب حجتالاسلام والمسلمین دسمی برعهده دارند. کلیه کلاسها به صورت منظم برگزار میشود و مسوول حضور و غیاب کنترل خوبی دارند. در صورتی که یک طلبه بیش از حد مجاز در درسی غیبت داشته باشد از آن درس حذف میشود.
هر طلبه در طول سال تحصیلی باید دو تحقیق و پژوهش ارایه نماید که یکی از آنها پژوهش آموزش محور، متناسب با آموزشهای تحصیلی است و دیگری با محوریت معارف اسلامی. هر کدام از مدرسههای زیرمجموعه مدرسه اصلی، دارای یک مدیریت مستقل و معاونت آموزشی هستند و آقای رنجبران معاون آموزش کل مدرسه هستند.
مدرسه در چهار طبقه هشت واحدی بنا شده که هر واحد شامل چهار حجره است و تعداد حجرهها جمعا به ۳۲ واحد میرسد و در طبقه دوم ساختمان، ۱۲ مدرس برای برگزاری کلاسهای پایه یک تا هفت وجود دارد. سالن اجتماعات مدرسه در زیرزمین واقع شده که قسمتی از آن به صورت موقت به عنوان سالن ورزشی مورد استفاده قرار میگیرد. مدرسه دارای کتابخانهای با حدود ۱۰ هزار جلد کتاب و سالن مطالعه با تعداد سی میز مطالعه است. در طبقه دوم یک اتاق با تعداد ۱۰ سیستم رایانه برای انجام فعالیتهای پژوهشی و نرمافزاری وجود دارد.»
چند سال پیش، حسین کروبی، فرزند مهدی کروبی در مصاحبهای گفت که «دو قطعه زمین بزرگ در شمیران» دراختیار کاظم صدیقی قرار گرفت و «زمینهایی که باغ گیلاس بوده، خراب شد» و با بودجه دولتی برای صدیقی حوزه علمیه ساخته شد.
افشای این ماجرا در همان زمان هم واکنشهای زیادی را به دنبال داشت. وقتی در فروردین ماه سال ۱۴۰۳ تصاویری از نماز جمعه خلوت تهران به امامت کاظم صدیقی برگزار شد، عباس عبدی، فعال سیاسی اصلاحطلب، با انتشار این تصاویر از نماز جمعه تهران، به حضور کاظم صدیقی به عنوان امام جمعه انتقاد کرد و در شبکه اجتماعی ایکس نوشت: «اگر از این تصویر درس نگیرند و تغییر خطمشی نداده و عذرخواهی نکنند، آنگاه باید پرسید آیا اتفاق دیگری هست که برایشان درسآموز باشد؟ با کدام مردم میخواهید به تقابل با دیگران بروید؟»
کار به جایی رسید که حتی صدای روزنامه اصولگرای فرهیختگان نیز در آمد و در مطلبی نوشت: «بیش از یک ماه از ماجرای افشای اسنادی از انتقال سند زمین حوزه علمیه امام خمینی ازگل به موسسهای تحت مالکیت آیتالله صدیقی و چندین نفر از اعضای خانواده او میگذرد. این ماجرا را امام جمعه موقت تهران صحت آن را تایید کرد، اما آن را ناشی از سوءاستفاده یکی از افراد نزدیک به خود دانسته و حتی مدعی شد امضایش در این پرونده جعل شده است.
سپردن تریبون نمازجمعه به آقای صدیقی به عنوان فردی که اخبار او در چند روز اخیر حاشیهبرانگیز شده است، باعث شده عقلانیت پشت این تصمیم به چالش کشیده شده و این سوال به وجود بیاید که آیا متولیان برای برگزاری نمازجمعه به عنوان یک رویداد سیاسی- اجتماعی اتفاقات فرامتنی که در فضای اجتماعی و سیاسی رخ میدهد را نیز مورد توجه قرار میدهند یا احیانا دچار روزمرّگی شده و بدون توجه به پیامدهای اجتماعی صرفا به برگزاری مراسم و ادای تکلیف هفتگی میاندیشند.
هیچ یک از این اعتراضات، اما افاقه نکرد و صدیقی در جایگاه خود باقی ماند. خرداد ماه امسال، اما وقتی خبر بازداشت دو پسر او منتشر شد برخی تصور کردند دیگر حالا حتی اگر دبیری ستاد امر به معروف از او گرفته نمیشود، دیگر امامت نماز جمعه را نخواهد داشت.
در آن زمان خبرگزاری فارس در خبری نوشته بود دو پسر کاظم صدیقی دو هفته پیش در پی اتهامات «تخلفات و زد و بندهای مختلف» بازداشت شدهاند. با این وجود او خود تنها بازداشت یک پسرش را تایید کرد و گفت: حدود یک هفته پیش فرزندم با دستور قضایی بازداشت شده و هماکنون در بازداشت بهسر میبرد تا دستگاه قضایی مراحل بررسی اتهام را طی کند. همه باید حافظ قانون باشند، اگر قانون درباره فرزندم تصمیمی بگیرد، تابع قانون هستم، زیرا همواره خود را حافظ قانون دانستهام؛ اگر اتهامی که منتسب کردهاند درست باشد و ثابت شود، طبق قانون باید برخورد شود. بنده هیچگونه پیگیری درباره بازداشت فرزندم نکردهام و حتی دنبال ایشان نرفتهام.
براساس آنچه دفاع پرس (خبرگزاری دفاع مقدس) در خرداد ماه منتشر کرده، «فرزندان کاظم صدیقی با همکاری قوه قضاییه توسط سازمان اطلاعات سپاه بازداشت شدند.» این خبرگزاری با تاکید بر اینکه «فرزندان کاظم صدیقی به اتهامات اقتصادی بازداشت شدهاند»، نوشته است: «گویا روند برخورد با فساد پس از سخنرانی رهبر معظم انقلاب در جمع استانداران و هشدار به کارگزاران نظام و نزدیکانشان نسبت به فعالیتهای اقتصادی و تاکید بر مقابله با فساد سرعت گرفته است.»
شرط تقوا
صدیقی روز گذشته در نماز جمعه مردم را به تقوا دعوت کرد. اینکه او تا چه اندازه در ماجرای زمین ازگل مطلع بوده یا مورد سوءاستفاده قرار گرفته است امری بین او و خداست و نه ناظران و نه رسانهها بعد از حکم دستگاه قضا نمیتوانند درباره این موضوع، موضعگیری دیگری داشته باشند، اما به واقع شیخ کاظم صدیقی اگر چهرهای از جریان سیاسی رقیب در موقعیت خودش گرفتار بود باز هم به او توصیه همین رفتار و ادامه حضور در جایگاه امامت جماعت تهران را میکرد؟! آیا آنچه شیخ در شرایط فعلی انجام داد شرط تقوا است؟!
کاظم صدیقی کیست؟
کاظم رجبی صدیقی متولد فروردین ۱۳۳۰ در شهرستان ابهر از توابع زنجان به دنیا آمد. بعد از سال ۵۷ و در ۲۷ سالگی وارد قوه قضاییه شد. حضوری طولانی در دستگاه قضا که سمتهایی از قبیل ریاست محاکم عمومی تهران و ریاست دادگاه عالی انتظامی قضات و مشاورت رییس قوه قضاییه را در کارنامه خود دارد.
در زندگینامهای که از او در پایگاه خبری جماران نقل شده این مساله مورد اشاره است که «صدیقی پس از پیروزی انقلاب اسلامی، توسط مرحوم آیتالله قدوسی به قوهقضاییه رفته است.»
روحالله حسینیان در گفتوگویی ویدیویی با برنامه حافظه تاریخی که امیرحسین ثابتی اجرای آن را برعهده داشت، درباره کاظم صدیقی در دهه ۶۰ و قوه قضاییه گفته است: «یکی از ایراداتی که به آقای رییسی میگرفتند این بود که آقای رییسی جزو گروهی بوده که در آن سالها -دهه ۶۰- اعدام میکردند.
خب باید به آقای رییسی جایزه داد. اولا که ایشان صبح از خانهاش بیرون نمیآمد حکم صادر کند علیه منافقین. مسوول کشور امام بود و تشخیص دادند ایشان مسوول این کار باشد. مردم باید از آقای رییسی تشکر کنند نه انتقاد. مسوولان قضایی حالا بدهکار شدند؟ یک روز به یکی از بزرگان و عرفا که رییس دادگاه بود به شوخی گفتم فلانی پروندههایت را دیدهام، ماشاءالله قاطعانه حکم دادی. ایشان در جواب من گفت: «اگر چیزی برای خدا و قیامت داشته باشیم همینها است.» حسینیان در پاسخ به اصرار ثابتی برای گفتن نام این قاضی میگوید: آقای صدیقی.
او سال ۱۳۸۲ در منطقه ازگل در شمال تهران یک حوزه علمیه به نام مدرسه امام خمینی بنا نهاد و تولیت آن را برعهده گرفت و نیز عهدهدار تدریس دروس «امر به معروف و نهی از منکر» تفسیر قرآن، اخلاق اسلامی و درس خارج فقه شد.
در سالهای بعد صدیقی در یک سخنرانی خود در نماز جمعه تهران گفت: «اگر بخواهیم دین را رواج بدهیم باید برای حوزههای علمیه و مراکز فرهنگی بودجه مناسب پیشبینی شود.»
او از سال ۱۳۸۸ امام جماعت تهران را برعهده دارد. با این وجود وقتی در انتخابات چهارم مجلس خبرگان رهبری در حوزه تهران ثبتنام کرده، ردصلاحیت شد. شورای نگهبان اعلام کرد که او را به دلیل عدم شرکت در امتحان اجتهاد رد صلاحیت کرده است. او در گفتوگویی به این ردصلاحیتش واکنش نشان داد و گفت: «عدم احراز صلاحیت به معنای این نیست که آنها آدمهای بدی بودهاند، فقط این افراد برای اعضای شورای نگهبان شناخته نشدهاند، چراکه آنها کسانی را تایید صلاحیت میکنند که بشناسند.»
با وجود عدم تایید او در خبرگان چهارم، وی در انتخابات خبرگان پنجم نیز ثبتنام کرد و همچون دوره گذشته در آزمون اجتهاد شرکت نکرد. اینبار هم با وجودی که او در کسوت امام جمعه تهران بود، صلاحیت وی از سوی شورای نگهبان احراز نگردید.
کاظم صدیقی سالها پای درس مصباحیزدی نشسته است و از مریدان اوست. بارها نیز در سخنرانیهای خود از کرامات آن معلم و استادش نقل کرده. پرحاشیهترین روایت مربوط به اظهاراتی است که درباره غسل بدن مصباحیزدی بعد از فوت او از جانب صدیقی نقل شد که سال ۱۳۹۹ در گفتوگو با شبکه قرآن صدا و سیما درباره گفت: بر ما خیلی سخت میگذشت ایشان که دیدند ما بسیار ناراحت هستیم چشمشان را باز کردند و فرمودند که ناراحت نباشید این ناراحتی تا دو هفته است بعد از دو هفته باغ وسیعی برای ما تدارک دیده شده است که ما را به آنجا میبرند. این دلداری را به ما داد و دقیقا دو هفته بعد همهچیز تمام شد. یعنی ایشان از زمان فوتشان خبر داشتند و جایگاهشان را هم به ایشان نشان داده بودند. (در یک باغ وسیعی ما را میبرند) آیتالله مصباحیزدی را در خانه غسل دادند و کسی غسل داد که آیتالله حقشناس را غسل داده بود؛ دامادِ داماد ایشان آقای دکتر محمدی جزو مریدان آیتالله حقشناس بود.
او تعریف کرد آیتالله جاودان به ما پیام داد که اگر از آقای مصباح یک کرامتی دیدید به ما بگویید. غسال روایت میکند وقتی این پیام را دریافت کردم آرزو کردم کهای کاش آیتالله مصباح در آن دنیا شفاعتی بکند. تا این آرزو را کردم دیدم آیتالله مصباح چشمانشان را باز کردند و یک نگاه مهربانانهای کرد و دوباره چشمانش را بست. او در پایان مصباحیزدی را از اولیای مسلم خدا معرفی کرد.
در آن زمان برخی رسانهها نوشتند کهامرضا مطلبیکاشانی به عنوان یک تاجر ثروتمند، سال ۱۳۹۱ کنار کاظم صدیقی در فهرست شش نفره موسسان موسسه پژوهشی آموزشی اندیشههای «امامخمینی» دیده میشود.
او درباره وضعیت حجاب و مسائل فرهنگی نیز همیشه دغدغهمند بوده است. به طور مثال در مرداد ۱۳۹۵ از «ولنگاری فرهنگی» در ایران انتقاد کرد و گفت بعضی از مجلهها، فیلمهای سینمایی و دیگر محصولات فرهنگی داخل ایران «سم» و «بدتر از میکروب ایدز و سرطان» است.
در مرداد ۱۳۹۳ نیز در میانه طرح جداسازی محل کار زنان و مردان در شهرداری تهران، موضوع تفکیک جنسیتی را «مهمتر از احداث تونل و پارک» دانست و خواستار توجه به آن شد. او مهر ماه سال گذشته نیز در خطبههای نماز جمعه گفت که «کشف حجاب و برهنگی برای جنگلیهاست و انسان دوست دارد همواره پوشش و وقار و حیا داشته باشد و ملاحظه خدا و بندگان خدا را بکند و خودش را در معرض چشمهای طمعکار هرزه قرار ندهد، در آخرت هم لباس لازم داریم. در روز آخرت عدهای عریان برمیخیزند و در روز برزخ لباس به تن ندارند و در میان برزخیان سرافکندهاند، خدا میگوید اگر میخواهید در آخرت لباس متانت به تن داشته باشید و بیآبرو نشوید بهترین لباس، لباس تقواست، لباس کهف النفس از رذائل اخلاقی است.»
صدیقی در تیر ۱۳۹۷ جایگزین احمد جنتی در ستاد امر به معروف و نهی از منکر شد. بسیاری شروع فعالیت حجاببانها را به این دوره نسبت میدهند. بازداشت دو پسر او و انتشار اسناد باغ ازگل از نگاه برخی از مردم با ادامه مسوولیت او در ستاد امر به معروف تعارض جدی دارد.