به روز شده در: ۳۱ تير ۱۴۰۴ - ۱۹:۱۰
کد خبر: ۷۰۳۶۴۳
تاریخ انتشار: ۱۳:۱۸ - ۳۱ تير ۱۴۰۴

درآمد میلیاردی از زباله گردی!

روزنو :در دوره‌ای که خصوصی‌سازی به عنوان سیاست بالادستی پیگیری می‌شد، کار جمع‌آوری زباله از طرف شهرداری به بخش خصوصی برون‌سپاری شد. تا پیش از آن برخی ضایعات را نمکی‌ها جمع می‌کردند، اما با نظام‌مند شدن این پروسه، کار به عهده تعدادی فعال که مجوز داشتند سپرده شد.

درآمد میلیاردی از زباله گردی!

از دور چیزی مشخص نیست. زمین هموار به نظر می‌رسد. نزدیک که می‌شوی گود و تلی از زباله مقابل چشمت پدیدار می‌شود. نامش گود است، چون کوره‌های آجرپزی آن اطراف آنقدر از آنجا خاک برداشتند که تبدیل به یک گودال بزرگ شده و حالا این گودال، پر از موادی است که میلیارد‌ها تومان می‌ارزد.

به گزارش روز نو بین تپه‌هایی از پلاستیک، کاغذ و فلز، چیزی نظرت را جلب می‌کند. آلونک‌های کوچک… محل زندگی کودکان زباله‌گرد. گود به چند بخش تقسیم شده و هر بخش دست یک ارباب است. ارباب‌ها قسمتی از گود را اجاره می‌کنند و تیم خود را در آنجا مستقر می‌کنند. تیمی که تا پیش از اخراج گسترده اتباع، اغلب از کودکان افغانستانی که بعضاً با ارباب نسبتی داشتند، تشکیل می‌شد. با اخراج اتباع غیرقانونی امروز این گروه‌ها، چهره‌های ایرانی‌تری دارند و کودکان حاشیه‌نشین بیشتر به بازی گرفته شدند.

آماری به دستم می‌رسم از به روزترین مبالغی که در حوزه زباله جابه‌جا می‌شود. ارقام میلیاردی درآمد ماهانه فقط از یک منطقه تهران، ترغیبم می‌کند از طریق مصاحبه و تحقیق به کسی برسم که این ارقام را در جیبش می‌گذارد.

مصاحبه با فعالان این حوزه، گفت‌و‌گو با ارباب گود زباله و بازدید میدانی را امتحان می‌کنم. برای اعضای کوچک‌تر گود زباله، غریبه حکم پلیس و مامور بهزیستی را دارد. می‌ترسند. از پشت در آلونک‌ها سرک می‌کشند. قرار است با یکی از اربابان گود… صحبت کنیم. همه چیز از قبل هماهنگ شده و ارباب می‌آید.

خودش را معرفی می‌کند، اما تاکید دارد که نامی از او در گزارش نیاورم. توافق می‌کنیم که در گزارش او را ارباب سعید بنامم. می‌پرسم چه مدتی است ارباب شدید؟ - «۱۰ سال است همین جا و به همین شکل کار می‌کنم.»

*چند نفر برای شما کار می‌کنند؟ - «۱۱ «بارکولی» و «کتفی» دارم. سه تاشون اقوامم هستند. البته اقوام دور. جمع‌آوری زباله‌های منطقه… با ماست. بچه‌ها کیسه‌ها را تا صبح نشده پر می‌کنند و با ماشین میریم میاریمشون.»

بین بچه‌هایی که با عنوان کتفی از آنها نام می‌برد، کودک هفت‌هشت‌ساله‌ای نظرم را جلب می‌کند. موقع ناهار، او را دیدم. روزِ اشکنه بود و ارباب موظف بود برای بچه‌ها تهیه کند. نان خشکی سر سفره گذاشته شد که معلوم نبود از همان نان خشک‌های ضایعاتی است یا ارباب دست در جیب کرده و برای بچه‌ها خریده. اما نه. در فروشگاه‌ها، سنگک و بربری خشک شده نمی‌فروشند…

بچه‌ها به سختی نان‌ها را می‌شکنند و در اشکنه‌ای رقیق می‌ریزند. با هم سر نان‌هایی که مثل سنگ است، شوخی می‌کنند. می‌خندند و می‌خورند و ظرف‌ها جمع می‌شود.

با نگاهم سبد ظرف‌های کثیف را دنبال می‌کنم که روی دوش یکی از پسرهاست. ۱۰ متر آن طرف‌تر زمین می‌گذارد. دو دختر برای شستن می‌روند. مواد شوینده‌شان، خاک است و آب آبکشی، در لگنی بزرگ و سیاه که احتمالاً روزی قرمز بوده ریخته شده. آب کدر است. ظرف‌ها درون لگن ریخته می‌شود و خاکش گرفته می‌شود. توی سبدی می‌چینند و با آفتابه‌ای کثیف روی ظرف‌های شسته شده، آبی دوباره می‌گیرند. درست کنار سبد ظرف‌های شسته شده، شیرابه‌ای از زیر زباله‌ها راه گرفته.

*به ارباب سعید می‌گویم چرا جایی برای شستن ظرف‌ها ندارید؟ عامر که پسری ۱۶.۱۷ساله است می‌گوید: «دستشویی هم نداریم. دنبال چی می‌گردی؟» سعید با چشم‌غره‌ای به او می‌فهماند که ساکت باشد. با همان نگاهش عامر را بدرقه می‌کند تا به دوستانش بپیوندد و برای شروع کار آماده شود.

*دنباله حرف عامر را می‌گیرم. واقعاً برای این بچه‌ها دستشویی درست نکردید؟ - «این‌ها با دستشویی راحت نیستن. قبلاً داشتیم اصلاً استفاده نمی‌کردن. همشون صحرایی کارشون رو انجام می‌دادن.» بین این همه زباله و شیرابه آلوده، چه بیماری‌هایی که انتظار بچه‌ها را نمی‌کشد. اما ارباب چندان اعتقادی به بیماری ندارد. می‌گوید: «توی همه این سال‌ها، بچه‌هامون نه مریض شدن نه پیش دکتر رفتن.» ترجیح می‌دهم سوال بعدی درباره حمام را نپرسم.

*این بچه‌ها را چطور پیدا کردید؟ چگونه با آنها توافق می‌کنید؟ - «طبق رسوم همه چیز را مشخص می‌کنیم.» (رسوم قرارداد نانوشته‌ای است که در گود‌های زباله معتبر است)

با احتیاط بحث را سمت قیمت ضایعات می‌کشانم. برای فلز، کارتن و پلاستیک قیمت‌هایی می‌گوید که با اعدادی که در جدول داشتم فاصله عجیب و غریبی داشت.

*بچه‌ها هر روز چند کیلو از این ضایعات جمع می‌کنند؟ - «بستگی داره ۵۰ کیلو تا ۱۵۰ کیلو.» یعنی هر روز چقدر درآمد دارند؟ - «حداقل ۲۰۰ هزار تومن می‌گیرن.»

*شما با چه قیمتی می‌فروشید؟ - «تفاوت زیادی نداره. ما یه چیزی می‌کشیم روش میدیم دست صنایع.»

*من اطلاع دارم رقمی که شما می‌فروشید حداقل ۱۰ برابر چیزیه که به بچه‌ها می‌دید. - «کی همچین حرفی زده؟ اگه من این همه پول درمیارم توی این آشغالدونی چیکار می‌کنم؟»

*همین زباله‌دانی برای شما پول می‌سازد. - «اگه پولسازه شما بیا کار و دست بگیر.»

*به نظرم بحث را به این شکل ادامه ندهیم. می‌خواهیم به یک جمع‌بندی و یک منطقی از کار شما برسیم. طبق جدولی که از درآمد‌های پیمانکاران یک منطقه از تهران دارم، هر ماه ۴ میلیارد و ۵۰۰ هزار تومان به طور میانگین از فروش PET به دست می‌آید. - «این رقم‌ها توی جیب من که نمیره. دست پیمانکاره.»

*توافق شما با پیمان‌کار طبق درصدی نیست؟ - «همیشه درصد نیست.»

*حتی اگر ۱۵ درصد هم سهم شما را در نظر بگیریم ماهی ۳/۵ میلیارد تومان درآمد دارید. با چنین درآمدی نباید شرایط زندگی این بچه‌ها بهتر باشد؟ - «من کلاً روی چیزی که این بچه‌ها میارن ۲۰ درصد سود می‌گیرم. اونم خرج خودشون می‌کنم. خورد و خوراک و پوشاک.»

*حتماً مواد شوینده و بهداشتی هم می‌خرید. - «دیگه خیلی صحبت کردیم. کلی کار عقب افتاده دارم.»

پسماند سه بار فروخته می‌شود!

فقط ۱۰ درصد از زباله‌ها به روش قانونی جمع‌آوری می‌شود. باقی کار دست چهار، پنج پیمانکار به اضافه اربابان، کودکان و معتادان زباله‌گرد است.

سازمان مدیریت پسماند مناطق شهرداری تهران با ابزار‌های اقتصادی و انتظامی، قدرت اعمال نظر در این موضوع را در دست دارند، اما تا به حال با وجود همه اختیاراتی که داشته، این حوزه را به بازیگران خصوصی و صاحبان نفوذ اقتصادی واگذار کرده‌اند.

شهرداری در قبال دریافت مبلغی به صورت دوره‌ای، زباله‌های خشک با ارزش مناطق مختلف را به پیمانکاران واگذار می‌کند. این واگذاری برای مدت مشخصی انجام شده و شهرداری در ازای آن مبالغی دریافت می‌کند. از هر منطقه به صورت جداگانه و بر اساس میزان زباله آن منطقه پول دریافت می‌شود. شریفی‌فرد سرپرست وقت معاونت برنامه‌ریزی پسماند تهران، درآمد شهرداری از پیمانکاران این حوزه در سال ۱۳۹۷ را ۲۰۰ میلیارد تومان عنوان کرده بود. درحالی‌که این عدد در ابتدای دهه ۹۰، ده‌میلیارد تومان بود. به جز روش مزایده، شراکت در درآمد با سهم ۷۰ به ۳۰ بین شهرداری و پیمانکار نیز روش دوم درآمدزایی شهرداری‌هاست. (کتاب زباله‌گردی، محمدحسن کریمیان)

افزایش کف مزایدات و محل‌فروشی توسط شهرداری‌ها موضوعی است که امین صدرنژاد دبیر اتحادیه صنایع بازیافت ایران نیز به آن اشاره می‌کند و به هم‌میهن می‌گوید: «جالب است بدانید شهرداری، پسماند را سه بار می‌فروشد. یک بار محلات شهر را در ازای مبلغی به پیمانکار واگذار می‌کند. یک بار برای مدیریت پسماند از بودجه سالیانه دولت و مالیات بر ارزش افزوده سهم دریافت می‌کند و بار سوم هم از شهروندان شهری هزینه جمع‌آوری پسماند می‌گیرد. همیشه دخالت دولت باعث شکل‌گیری اقتصاد ذینفعانه می‌شود. در بحث مدیریت پسماند‌های شهری، نفع بزرگ شهرداری‌ها به عنوان یک نهاد شبه‌دولتی هستند که با ذهنیت کاسبکارانه، وارد اقتصاد شدند.»

۴۶۰۰ کودک زباله‌گرد

زباله‌های تهران در انحصار چهار، پنج پیمانکار است که هر یک چندین منطقه را در دست دارند و کار جمع‌آوری زباله را به اربابان گود یا اصطلاحاً صاحبان گاراژ می‌سپارند. آنها هم زباله‌گردی مناطق را به گروهی از حاشیه‌نشینان یا اتباع می‌سپارند که پژوهش‌ها نشان می‌دهد ۳۰ درصد آنها کودکان زیر ۱۸ سال هستند. اغلبشان خانواده اصلی ندارند و ۱۲ ساعت کار در شبانه‌روز را تحمل می‌کنند. ولی فقط درصد اندکی از پول پسماند‌های با ارزش به آنها می‌رسد.

محمدحسن کریمیان، جامعه‌شناس در کتاب «زباله‌گردی، زمینه‌های شکل‌گیری، تقاطع سیاست‌ها» نوشته است: «تنها پژوهشی که به‌طور تقریبی آمار و اطلاعاتی از میزان جمعیت و درآمد زباله‌گردان در شهر تهران وجود دارد، مربوط به پژوهش کامیل احمدی است. طبق این پژوهش با توجه به اینکه میانگین زباله‌های خشک تهران، روزانه بیش از ۲۶۰۰ تن است و از این مقدار شهرداری تنها ۴۰۰ تن را از طریق مجاری رسمی تامین جمع‌آوری می‌کند، و از آنجا که هر زباله‌گرد روزانه حدود ۱۵۹ کیلو زباله جمع می‌کند، می‌توان برآورد کرد که حدود ۱۴۰۰۰ نفر زباله‌گرد در تهران وجود دارد که تقریباً یک‌سوم آنها یعنی ۴۶۰۰ نفرشان کودکند.

درآمد ۱۰ هزار میلیاردی از تصاحب زباله

پسماند‌ها با ارزش است. آنقدر که سر تصاحب آن آدم کشته می‌شود. گردش مالی این کالا به ۱۰ هزار میلیارد تومان در سال می‌رسد. این عدد محاسبه شده بر اساس جدولی است که یکی از فعالان این حوزه به این روزنامه داده است.

به‌روزترین نرخ‌ها، نشان می‌دهد پیمانکار فقط از یک منطقه شهرداری ۲۳ میلیارد و ۹۶۰ میلیون تومان درآمد کسب کرده است. در این منطقه هر نوع از پسماند‌ها به تفکیک با این شرح درآمدزایی کرده است: قیمت PET هر کیلو ۳۰ هزار تومان است که با توجه به ۱۵۰ تن PET جمع‌آوری شده در این منطقه ۴ میلیارد و ۵۰۰ میلیون تومان از این ضایعات درآمد به دست آمده است.

جمع‌آوری ۳۶۰ تن از نوعی ضایعات با نام لاک در این منطقه ۴ میلیارد و ۶۸۰ میلیون تومان درآمد ایجاد کرده. نایلون در حجم ۱۸۰ تن یک میلیارد و ۲۶۰ میلیون تومان فروخته شده، ۳۰۰ تن کاغذ و کارتن ۳ میلیارد و ۹۰۰ میلیون تومان، ۶۰ تن آهن سبک ۷۲۰ میلیون تومان، ۳۰ تن فلز (قوطی) ۴ میلیارد و ۵۰۰ میلیون تومان، ۳۰۰ تن نان خشک ۲ میلیارد و ۴۰۰ میلیون تومان و لُب بار ۲ میلیارد تومان درآمد ایجاد کرده است؛ آن هم فقط در یک منطقه شهرداری. آن هم در یکی از ماه‌های میانی سال. این اعداد در ماه پایانی سال حداقل تا دو برابر افزایش می‌یابد. از این ترنُور مالی میلیاردی سهم کودکان زباله‌گرد چیست؟

در تماس با یکی از مدیران با سابقه در شهرداری درباره کم و کیف مزایدات می‌پرسم. اینکه کف مزایدات چقدر است؟ چند پیمانکار در تهران فعال هستند؟ روش‌های واگذاری غیر از مزایده چیست؟ درآمد پیمانکاران چقدر است؟ شهرداری چقدر از واگذاری محلات درآمد دارد؟ پاسخ به این پرسش‌ها یک جمله بود. اطلاع ندارم.

نه اینکه بخواهد از زیر پاسخ دادن شانه خالی کند. دلیل به پراکندگی کار، درآمد‌های رسمی و غیررسمی و خیلی جزئیات دیگر بر می‌گردد که سبب می‌شود حتی مسئولان مستقیم هم از اعداد دقیق بی‌خبر باشند.

من مافیا نیستم

ورود به جمع پیمانکاران امکان‌پذیر نیست. جنگ بر سر پول کلان است. از واژه جنگ استفاده می‌کنیم، چون تجانس زیادی با آنچه در این حوزه اتفاق می‌افتد دارد. در نزاع سر تصاحب زباله، فقط سلاح سرد استفاده نمی‌شود. اینجا سلاح گرم هم، کارآیی دارد. خبر‌ها کمتر درز می‌کند، اما فعالان این حوزه آن را تایید می‌کنند.

تلاش برای ارتباط با یکی از پیمانکاران از طریق یک واسطه به نتیجه می‌رسد. موفق به گفت‌وگوی مستقیم نمی‌شویم ولی چند کلامی از زبان واسطه می‌شنویم. می‌پرسم چرا چنین انحصاری ایجاد کردید؟ آیا هیچ دستگاه ناظری روی مونوپل ایجادشده نظارت ندارد؟ می‌گوید: - «من مافیا نیستم. در شرایطی که کسی حاضر نبود زباله‌های این شهر را سر و سامان دهد، به وضعیت رسیدگی کردیم.» این جمله را می‌گوید و حاضر نمی‌شود پرسش‌های دیگر را بشنود.

در دوره‌ای که خصوصی‌سازی به عنوان سیاست بالادستی پیگیری می‌شد، کار جمع‌آوری زباله از طرف شهرداری به بخش خصوصی برون‌سپاری شد. تا پیش از آن برخی ضایعات را نمکی‌ها جمع می‌کردند، اما با نظام‌مند شدن این پروسه، کار به عهده تعدادی فعال که مجوز داشتند سپرده شد.

به دهه ۹۰ که رسیدیم بین مدیران شهرداری رقابت بر سر درآمدزایی بیشتر شکل گرفت. امین صدرنژاد، دبیر اتحادیه صنایع بازیافت به این موضوع اشاره می‌کند و مثال می‌زند: «یکی از مدیران شهرداری در مصاحبه‌ای می‌گوید مدیر قبلی توانسته بود از پسماند ۴۰ میلیارد تومان درآمد ایجاد کند، اما من این درآمد را به ۸۰ میلیارد تومان رساندم. به تدریج رویکرد کاسبکارانه‌ای برای به حداکثر رساندن درآمد از زباله شکل گرفت. این رویکرد افزایش کف قیمت مزایدات را به دنبال داشت. شهرداری محلات را به مزایده می‌گذاشت.

پیمانکاران قیمت را بالا می‌بردند و برای اینکه حاشیه سود خود را افزایش دهند، هزینه نیروی انسانی را کاهش می‌دادند. به این طریق بود که مهاجران غیرقانونی و حاشیه‌نشینان برای زباله‌گردی جذب شدند. نام کارگر مهاجر غیرقانونی در جایی ثبت نمی‌شد و انتظاری جز دریافت حقوق حداقلی وجود نداشت. بازی‌ای شکل گرفت که از یک طرف درآمد شهرداری ماکسیمم افزایش پیدا می‌کرد و از طرف دیگر با باز گذاشتن دست پیمانکار برای جذب کارگران غیرقانونی، سود آنها را بالا می‌برد.»

او اضافه می‌کند: «البته برخی مدیران شهرداری با حُسن‌نیت کار را پیش می‌بردند. به خاطر دارم یکی از مدیران در ایستگاه‌های میانی باسکول گذاشت. به این باسکول‌ها،‌ام. آر. اف می‌گویند. پیمانکار موظف شده بود فقط پسماند قابل بازیافت که ما به آن مواد قابل بازیابی می‌گوییم به صنایع بازیافتی که دارای مجوز هستند واگذار کند.»

قرارداد نانوشته با نیرو‌های نیابتی

به گفته صدرنژاد «زباله‌گردی در این سال‌ها به سرعت افزایش پیدا کرد. پیمانکار با نیروی کار غیررسمی کار می‌کرد، اما آنها را رسماً گردن نمی‌گرفت. یعنی با وجود آنکه زباله‌گردان برای پیمانکار کار می‌کنند، اما پیمانکار می‌گوید این افراد ارتباطی با مجموعه من ندارند. در عمل پیمانکار با نیرو‌های نیابتی که پراکسی‌های او هستند در شهر فعال است. زباله‌گردان، ضایعات را از سطل خارج می‌کنند و اجازه نمی‌دهند به دست ما برسد. چنین بازی‌هایی سبب شکل‌گیری شبکه‌هایی شد که به اصطلاح به مافیا معروف شدند. معمولاً در حاشیه تهران مستقر هستند. در گاراژ‌ها و در مزارع اطراف تهران. شرایط کار در این گاراژ‌ها به شدت غیرانسانی، خارج از ضوابط ایمنی و خارج از ضوابط بهداشتی است.»

زباله‌گردان معمولاً در طول روز از ساعت ۳ و ۴ بعدازظهر وارد شهر می‌شوند. زمانی که ساعت کار ادارات تمام می‌شود و معمولاً کار گشت‌های شهرداری تمام شده و ماموران شهرداری تعطیل شده‌اند، کار زباله‌گردان شروع می‌شود. تا ۱۲ شب زباله جمع می‌کنند و بعد سوار ماشین شده و بار‌های جمع‌آوری شده را به مناطق حاشیه‌ای می‌برند.

گاهی این ماشین‌ها در طول روز دوبار از سطح شهر به حاشیه می‌روند. آخرین سرویس ساعت حول و حوش ۲ شب است. زباله‌گردان تا ساعت ۴ تا ۶ صبح همون پسماند‌های جمع‌آوری شده را جداسازی می‌کنند و به اربابی که مالک گاراژ است یا گاراژ را اجاره کرده نقداً می‌فروشند. استراحت می‌کنند تا دوباره بعدازظهر داخل شهر کار را شروع کنند.

وقتی تکنولوژی به عرصه زباله پا گذاشت

در سال‌های گذشته، تکنولوژی به عرصه زباله پا گذاشت. چندین اپلیکیشن ایجاد شد تا پسماند‌های قابل بازیافت را از در منازل جمع‌آوری کند و شهروندان فقط زباله غیرقابل بازیافت را به مخازن بیاندازند. بهمان، زیست اپ و پاکزی از جمله این اپلیکیشن‌ها بود.

اما فشار زیادی که به صاحبان این طرح‌ها وارد شد، خیلی زود آنها را از میدان به در کرد. در واقع پیمانکاران شهرداری با قدرت و ثروتی که داشتند، سدی مقابل آنها شدند و به این ترتیب عمر آنها خیلی زود تمام شد. تنها در شهر مشهد به دلیل نظر مساعد شهردار یکی از این اپلیکیشن‌ها ادامه فعالیت داد. بعد ازعدم موفقیت بخش خصوصی این بار شهرداری تهران با طرح نوماند به این حوزه ورود کرد. همان نسخه‌ای که بخش خصوصی قرار بود اجرا کند این بار توسط شهرداری به اجرا درآمد، اما نوماند هم موفق نشد.

صدرنژاد به فرآیندی اشاره می‌کند که اتحادیه بازیافت برای فعالیت بخش خصوصی صنایع طی کرد تا مجوز رسمی گرفته و جمع‌آوری مواد قابل بازیابی از در منازل را به صورت رسمی انجام دهد: «ما سعی کردیم به طور رسمی فعالیت کنیم یعنی از طریق اتحادیه صنایع بازیافت که حالا تشکل بخش خصوصی این حوزه است مجوز دریافت کنیم و شرکت‌های رسمی بخش خصوصی جمع‌آوری مواد قابل بازیابی را از در منازل انجام دهند یا شهروند این مواد را به یک مرکز جمع‌آوری فروشگاهی تحویل دهد. خدمات جمع‌آوری زیرمجموعه وزارت صمت است؛ بنابراین درخواست‌ها به این وزارتخانه ارسال شد. دو سال زمان برد تا هیئت مقررات مصوب کرد مجوز این کار را وزارت صمت صادر کند. از سال ۱۴۰۱ تا الان سه سال است که منتظریم وزارت صمت این مجوز را صادر کند ولی هنوز در چالش تغییر پی‌درپی وزرا و مسئولان گرفتار مانده است.

پسماند‌های ایران از چین و هند سر در می‌آورد

گود‌های زباله، با انبوهی از آلودگی و بیماری شناخته می‌شود و از حداقل‌های بهداشتی هم برخوردار نیست. کار تفکیک زباله در چنین محل‌های آلوده‌ای بدون هیچ نظارت بهداشتی انجام می‌شود و بازیافت زباله به طور غیررسمی همه این آلودگی‌ها و بیماری‌ها را با خود همراه می‌کند.

محمدحسن کریمیان در کتاب خود که بالاتر به آن اشاره شد، می‌نویسد: «میزان فعالیت شبکه‌های غیررسمی چنان گسترده شده است که پسماند قابل بازیافت ایران در موارد بسیاری، از واحد‌های بازیافت صنعتی کشور‌هایی مثل چین و هند سردرمی‌آورد. این کشور‌ها بعد از بازیافت زباله‌های خشک ایرانی‌ها، آنها را مجدداً به تولیدی‌ها می‌فروشند. در این بین غیر از سودی که از زباله‌های ایرانیان عاید اقتصاد بازیافت در چین و هند می‌شود، عده بسیار قلیلی از گردانندگان شبکه‌های زباله‌گردی سود بسیاری به جیب می‌زنند.»

یکی از فعالان حوزه بازیافت می‌گوید: «شبکه غیررسمی جمع‌آوری سبب شده تخلفات گسترده‌ای صورت گیرد که زمینه بسیاری از بیماری‌ها را فراهم می‌کند و سلامت افراد را به مخاطره می‌اندازد.

از جمله بازیافت پسماند‌های پزشکی که غیرقانونی است و باید پس از بی‌خطرسازی دفن شود و یا بازیافت پسماند‌های خوراکی آلوده از جمله نان‌های کپک‌زده برای استفاده به عنوان خوراک دام. ماشین‌های شبکه غیررسمی با گشت‌زنی در خیابان‌ها، زباله‌گردان خود را کنترل می‌کنند. در صورتی که فردی خارج از نفرات خود به این حوزه وارد شوند از به‌کارگیری سلاح سرد و گرم نیز هراس ندارند.»

تصویر روز
خبر های روز