به روز شده در: ۰۱ مهر ۱۴۰۴ - ۱۱:۵۰
کد خبر: ۷۱۴۵۴۸
تاریخ انتشار: ۱۰:۰۴ - ۰۱ مهر ۱۴۰۴

فرونشستی که در حال بلعیدن اصفهان است!

روزنو :عصر یک روز پاییزی، نسیم خنکی در میدان نقش جهان می‌وزد. گردشگران در میان صدای درشکه‌ها و بوی حلوا و گز، مشغول گرفتن عکس‌های یادگاری‌اند. اما درست همان‌جا که بچه‌ای توپ پلاستیکی‌اش را دنبال می‌کند، ترک باریکی از دل زمین بالا آمده و تا دیوار جنوبی مسجد شیخ لطف‌الله کشیده شده است. کسی آن را جدی نمی‌گیرد، اما این ترک کوچک پیام‌آور فاجعه‌ای بزرگ است: زمین زیر پای نصف‌جهان آرام و بی‌صدا در حال فرورفتن است.

فرونشستی که در حال بلعیدن اصفهان است!

فرونشست، واژه‌ای که تا همین چند سال پیش تنها در گزارش‌های تخصصی دیده می‌شد، امروز به یکی از بزرگ‌ترین تهدید‌های زیست‌محیطی و تاریخی ایران تبدیل شده است. اصفهان، نگین فرهنگ و هنر ایران، امروز با زخمی پنهان، اما عمیق دست و پنجه نرم می‌کند. بنا‌هایی که قرن‌ها زلزله، جنگ و هجوم بیگانگان را تاب آورده‌اند، اکنون اسیر دشمنی خاموش و بی‌رحم‌اند: زمینی که زیر پایشان خالی می‌شود.

به گزارش روز نو کارشناسان می‌گویند ستون‌های مسجد امام تا هشت سانتی‌متر انحراف پیدا کرده‌اند. در شبستان مسجد جامع عباسی، کجی ستون‌ها به چشم می‌آید و دیوار‌های مسجد سید ترک‌هایی تازه برداشته‌اند. مسجد علی‌قلی‌آقا که سال‌ها به زحمت مرمت شده بود، حالا با زخم‌های تازه‌ای روبه‌روست. میدان نقش جهان، همان قلب تپنده‌ای که تاریخ و هویت ایرانی را به نمایش می‌گذارد، سالانه دو تا سه سانتی‌متر فرو می‌رود. هر میلی‌متر از این نشست، گامی است به سمت فروپاشی تاریخی که دیگر تکرار نمی‌شود.

داریوش اسماعیلی رئیس سازمان زمین‌شناسی و اکتشافات معدنی کشور چهارم مردادماه امسال اعلام کرد نرخ فرونشست در دشت اصفهان به ۱۵ تا ۱۸ سانتی‌متر در سال رسیده است. در بخش‌های مرکزی شهر، نرخ بین ۳ تا ۵ سانتی‌متر است؛ اما همین مقدار هم چند ده برابر آستانه بحران در استاندارد‌های جهانی محسوب می‌شود. در جهان، اگر جایی بیش از چهار میلی‌متر نشست داشته باشد، بلافاصله وضعیت اضطراری اعلام می‌شود. حالا تصور کنید اصفهان سالانه چندین سانتی‌متر فرو می‌رود و همچنان مسئولان ما «همه‌چیز تحت کنترل است» را تکرار می‌کنند.

نمی‌توان از فرونشست اصفهان گفت و نامی از زاینده‌رود نیاورد. این رودخانه نه‌تنها شریان حیاتی شهر، که ستون تعادل خاک بود. قرن‌ها جریان دائمی آن، آبخوان‌ها را تغذیه می‌کرد و لایه‌های زیرزمینی را مرطوب نگه می‌داشت. اما امروز بستر خشکیده زاینده‌رود بیشتر شبیه زخمی است که بر تن اصفهان حک شده است. جای آن را صد‌ها چاه عمیق پر کرده‌اند که بی‌محابا سفره‌های آب زیرزمینی را می‌مکند.

خاک تهی می‌شود، لایه‌ها روی هم می‌لغزند و نتیجه، نشست‌هایی است که حالا در چهره بنا‌ها آشکار شده‌اند. افزون بر این، ساخت‌وساز‌های بی‌حساب‌وکتاب در بافت مرکزی شهر، کاهش رطوبت خاک و بی‌توجهی به مطالعات ژئوتکنیک در پروژه‌های جدید، همه بحران را تشدید کرده‌اند. نشستی که در یک منطقه نامتقارن رخ می‌دهد، برای بنای تاریخی فاجعه‌بارتر است؛ زیرا یک‌سو فرو می‌رود و سوی دیگر می‌ایستد، و این یعنی ترک، شکاف و در نهایت فروپاشی.

مسئولان؛ استادان نمایش

با این همه، رفتار مسئولان در برابر این بحران بیشتر به یک نمایش تکراری شباهت دارد. وزارت میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری که باید پرچمدار حفاظت از آثار تاریخی باشد، به وعده‌های رسانه‌ای و اقدامات نمایشی بسنده کرده است. هر بار که خبر تازه‌ای از فرونشست منتشر می‌شود، مدیران در مقابل دوربین حاضر می‌شوند، از تشکیل کارگروه تخصصی می‌گویند و وعده پایش و مرمت می‌دهند. اما وقتی به عمل می‌رسیم، تنها چند گزارش پراکنده و نشست خبری باقی می‌ماند.

بودجه‌ها نیز خود گویای بی‌توجهی‌اند. امیر کرم‌زاده، مدیرکل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی اصفهان در اردیبهشت ماه امسال خبر داد برای مطالعه فرونشست میدان نقش جهان تنها ۲۰ میلیارد ریال اختصاص داده شده است؛ رقمی که حتی برای تقویت پی یک بنای تاریخی متوسط هم کافی نیست. در حالی که میدان نقش جهان میراث جهانی ثبت‌شده یونسکوست، حفاظت از آن با رقمی ناچیز به حاشیه رانده شده است.

از سوی دیگر وزارت نیرو، تقصیر را به گردن کشاورزان می‌اندازد. شهرداری بر اجرای پروژه‌های عمرانی سنگین در دل بافت تاریخی پافشاری می‌کند. سازمان محیط زیست درگیر گزارش‌های بی‌ثمر است؛ و میراث فرهنگی، که باید هماهنگ‌کننده و تصمیم‌گیر اصلی باشد، تنها در مراسم افتتاحیه و مقابل دوربین‌ها ظاهر می‌شود.

یونسکو بار‌ها نسبت به خطر فرونشست در اصفهان هشدار داده است. در کشور‌هایی مانند ایتالیا یا مکزیک، وقتی نشستی بیش از چند میلی‌متر مشاهده می‌شود، بلافاصله طرح‌های اضطراری آغاز می‌شود: بنا‌ها تعطیل می‌شوند، گردشگری محدود می‌شود و پروژه‌های ایمن‌سازی آغاز می‌شود. اما در اصفهان، با وجود نشست‌های چند سانتی‌متری، نه‌تنها طرح اضطراری نداریم، بلکه مسئولان با خونسردی اعلام می‌کنند «همه‌چیز تحت کنترل است.» گردشگران همچنان روی کف ترک‌خورده میدان نقش جهان عکس می‌گیرند، بی‌آنکه بدانند زیر پایشان تاریخ در حال فرورفتن است.

نسخه‌هایی که خاک می‌خورند

کارشناسان سال‌هاست راه‌حل‌ها را روی میز گذاشته‌اند. محدود کردن برداشت آب زیرزمینی و بستن چاه‌های غیرمجاز، پایش بنا‌ها با فناوری‌های نوین مثل اینسار (فناوری اندازه‌گیری جابه‌جایی‌های سطح زمین با دقت میلیمتری با استفاده از رادار) و حسگر‌های ترک‌سنج، نقشه‌برداری ریسک فرونشست و الحاق آن به پروانه‌های ساختمانی، تقویت پی‌ها و ایمن‌سازی موقت در نقاط بحرانی، تشکیل حاکمیتی یکپارچه میان میراث فرهنگی، آب، شهرسازی و محیط زیست راه‌حل‌هایی بوده که طی سال‌های اخیر بار‌ها توسط دغدغه‌مندان و کارشناسان این حوزه پیشنهاد شده است.

اما این نسخه‌ها سال‌هاست در کشو‌های ادارات خاک می‌خورند. میراث فرهنگی به‌جای اقدام فوری، همچنان به مرمت‌های سطحی بسنده می‌کند؛ مرمت‌هایی که بیشتر برای عکس گرفتن در مراسم رونمایی مناسب‌اند تا حفاظت از بنا‌ها در برابر خطر فرونشست.

فرونشست تنها یک مسئله زمین‌شناسی نیست؛ مسئله‌ای هویتی است. اگر طاق‌های پل خواجو فرو بریزد، اگر مسجد شیخ لطف‌الله ترک بخورد، اگر میدان نقش جهان آسیب ببیند، اصفهان تنها یک شهر را از دست نمی‌دهد؛ ایران بخشی از حافظه تاریخی و فرهنگی‌اش را برای همیشه از دست خواهد داد. این بنا‌ها میراث جهانی‌اند؛ گنجینه‌ای که به بشریت تعلق دارد، نه فقط به ما.

اما بحران فقط آثار تاریخی را تهدید نمی‌کند. خانه‌های مردم، مدارس، بیمارستان‌ها، شهرک‌ها و خیابان‌ها نیز در معرض خطرند. شکاف‌ها در ساختمان‌های مسکونی، خطر برای جان ساکنان، افت ارزش املاک، مشکلات زیرساختی و تهدید آینده زیست‌پذیری شهر، همه پیامد‌های فرونشست‌اند؛ و بدتر از همه اینکه اگر آبخوان‌ها یک‌بار برای همیشه تخلیه شوند، هیچ فناوری نمی‌تواند آنها را بازگرداند.

فریاد امروز

فرونشست اصفهان یک بحران آینده نیست؛ همین امروز رخ می‌دهد. هر روز تأخیر، یعنی یک ترک تازه بر دیوار مسجدی، یک لرزش دیگر در ستون پل تاریخی، یک قدم نزدیک‌تر به نابودی. وزارت میراث فرهنگی، اگر امروز دست به کار نشود، فردا حتی بهترین مهندسان مرمت هم چیزی برای نجات نخواهند یافت.

تصور کنید روزی را که گردشگری وارد میدان نقش جهان شود و به‌جای شکوه بناها، با خرابه‌ای مواجه گردد. آن روز دیگر هیچ‌کس از ایران و اصفهان به‌عنوان «نصف‌جهان» یاد نخواهد کرد. آن روز، میراث جهانی ما در فهرست آثار نابودشده ثبت خواهد شد؛ و تنها چیزی که برایمان می‌ماند، حسرت و اعتراف به اینکه دیدیم، شنیدیم، اما کاری نکردیم.

تصویر روز
خبر های روز