
صلح با اسرائیل جاده یکطرفه است!
حمله هوایی رژیم صهیونی به جلسه سران حماس در دوحه قطر فراتر از یک عمل نظامی، نمادی از دکترین اشغالگرانه رژیم صهیونیستی است که مرزهای جغرافیایی و دیپلماتیک را نادیده میگیرد.
به گزارش روز نو رژیم صهیونیستی با حمایت بیقیدوشرط ایالات متحده نشان داد که هیچ حد و مرزی برای تجاوزاتش قائل نیست. حتی کشورهایی مانند قطر که سالها به عنوان متحد استراتژیک آمریکا عمل کرده و میلیاردها دلار تسلیحات پیشرفته از واشنگتن خریداری کردهاند از این رویکرد تهاجمی در امان نیستند.
قطر، میزبان پایگاه هوایی العدید یعنی بزرگترین پایگاه نظامی آمریکا در منطقه و کشوری که اخیراً ضمن انعقاد قراردادهای سرمایهگذاری به ارزش ۳۰۰ میلیارد دلار یک هواپیمای لوکس ۴۰۰ میلیون دلاری به دونالد ترامپ هدیه داده بود، با وجود سامانههای پدافندی پیشرفته پاتریوت و تاد، شاهد ناتوانی کامل سیستم دفاعی خود بود. این صحنه، پرده از روابط پنهان میان واشنگتن و تلآویو برمیدارد. جایی که محکومیتهای زبانی در رسانهها با حمایتهای عملی در میدان جنگ همخوانی ندارد. کشورهای منطقه باید از خواب اثرگذاری پیمانهای دفاعی با آمریکا بیدار شوند. حمله بدون مانع اسرائیل به قطر نشان داد امنیت برونسپاریشده به آمریکا که کشورهای منطقه به آن امید بسته و سرمایهگذاری چندصد میلیارد دلاری برای آن میکنند در عمل هیچ فایدهای ندارد.
میز دیپلماسی یا میز ترور
تجاوز به حریم هوایی قطر، بیش از آنکه یک عملیات نظامی باشد یک پیام سیاسی آشکار بود. جنگندههای رژیم صهیونیستی بدون هیچ اخطار یا توجیهی بر فراز دوحه پرواز کردند و بمبهای خود را بر سر منطقه الکترا فرود آوردند. این منطقه محل اقامت و مذاکرات هیئت حماس بود. فراتر از ویرانی مادی این حمله نمادی از بیاعتنایی کامل رژیم اسرائیل به قوانین بینالمللی است.
قطر نقش میانجیگریاش در مذاکرات آتشبس میان حماس و اسرائیل را با هماهنگی آمریکا پیش میبرد و هیئت حماس برای بحث بر سر آزادی اسرا و توقف جنایات در غزه به دوحه آمده بود که ناگهان در معرض ترور قرار گرفت. این نه تصادف بلکه بخشی از استراتژی رژیمصهیونیستی برای نابودی هرگونه تلاش دیپلماتیک است.
ترور کور خلیل الحیه و همرزمانش مانند خالد مشعل و موسی ابومرزوق، نشاندهنده ترس عمیق تلآویو از هرگونه پیشرفت در مذاکرات است. رژیم اسرائیل میداند که هرگونه آتشبس به معنای پایان نخستوزیری نتانیاهو است بنابراین هر مذاکرهای را با بمب پاسخ میدهد. با وجود اینکه رهبران اصلی حماس از این توطئه جان سالم به در بردند، شش نفر شامل یک نیروی امنیتی قطری و پنج عضو دفتر سیاسی حماس، از جمله فرزند خلیل الحیه و مسئول دفتر وی به شهادت رسیدند.
صلح با اسرائیل جاده یکطرفه است
یکی از درسهای کلیدی این حمله آشکارسازی دکترین واقعی امنیتی رژیمصهیونیستی است. آنچه آمریکا «خاورمیانه جدید» مینامد در واقع یک حلقه امنیتی احاطهکننده حول اسرائیل است حتی اگر به قیمت قربانی کردن متحدانش تمام شود. نتانیاهو با حمایت واشنگتن این تهاجم را انجام داد تا اثبات کند که هیچ کشوری در منطقه از دسترسش خارج نیست. از کرانه باختری اشغالی، جایی که شهرکسازیهای غیرقانونی هر روز سرزمینهای فلسطینی را میبلعد، تا سوریه که زیرساختهای حیاتیاش روزانه بمباران میشود؛ از لبنان و یمن که غیرنظامیانش هدف گلولهبارانهای کور قرار میگیرند، تا ایران، جایی که ترور دانشمندان هستهای همراه با خانوادهها بدون واکنش نهادهای بینالمللی صورت میگیرد. حالا قطر هم به این فهرست اضافه شده و بمباران مذاکرهکنندگان آتشبس در قلب پایتختش را نظارهگر است.
چندروز پیش هم حمله به کاروان صمود در تونس این کشور عربی را نیز به لیست تهاجمات اسرائیل اضافه کرده بود صرفاً به جرم اینکه چند روزی میزبان یک کاروان بشردوستانه برای کمک به گرسنگان غزه است. این دکترین ریشه در ایدئولوژی صهیونیستی دارد که خاورمیانه را زمینی میبیند که باید با زور و خون تسخیر شود.
ایالات متحده به عنوان حامی اصلی این توهم را تغذیه میکند. از زمان توافقهای ابراهیم در ۲۰۲۰ که تحت فشار ترامپ امضا شد، اسرائیل جرئت بیشتری برای تجاوز پیدا کرده است. در سوریه این رژیم صدها حمله هوایی انجام داده است، در لبنان، حزبالله را بهانه میکند تا جنوب را اشغال کند و حالا، تونس و قطر هم شاهد تهاجم اسرائیل هستند. حمله به ناوگان بشردوستانه صمود نشاندهنده گستردگی این جنایات است. هم زمان با این تهاجمات اسرائیل با کشتن خبرنگاران، صدای حقیقت را خاموش میکند و ایالات متحده با وتو کردن قطعنامههای شورای امنیت این جنایات را مشروعیت میبخشد تا در چهارچوب شعار امنیت، تروریسم دولتی را بسط دهند. کشورهای عربی که سالها بر پایه «صلح با اسرائیل» سرمایهگذاری کردهاند، حالا میبینند که این صلح، یکطرفه است.
سازمان ملل، اتحادیه عرب و حتی اتحادیه اروپا این حمله را محکوم کردند، اما بدون اقدام عملی. رژیمصهیونیستی، با اطمینان از حمایت آمریکا، به راهش ادامه میدهد. این چرخه تا زمانی که کشورهای منطقه به لزوم ایجاد یک امنیت درونزا پی نبرند تکرار میشود.
نقاب محکومیت بر چهره حمایت
در قلب ترور دوحه سایه هماهنگی عمیق میان دونالد ترامپ و بنیامین نتانیاهو نمایان است. ترامپ که پس از بازگشت به کاخ سفید در ۲۰۲۵ روابطش با نتانیاهو را عمیقتر کرد در ظاهر این حمله را محکوم میکند، اما در باطن برای انجام آن راه را باز میگذارد. ترامپ در پاسخ به خبرنگاری که از او دراینباره سؤال میکند صرفاً به این جمله اکتفا میکند: «از تمام جنبههای این اتفاق بسیار ناراضی بودم.» این نارضایتی، اما زمانی که با انفعال سامانههای پدافندی مستقر در قطر تفسیر شود چیزی جز کلمات توخالی و نمایشی جلوه نمیکند. کلماتی که جِیدی ونس، معاون رئیسجمهور، با صراحت بیشتری معنای آن را شرح میدهد: «ترامپ معتقد است این اقدام نه به سود اسرائیل است و نه به سود ایالات متحده، و به همین دلیل از آن راضی نیست. با این حال، نکته مثبت این حمله این است که احتمالاً چند نفر از چهرههای خطرناک حماس در آن از میان برداشته شدند.» ونس درحالی این اظهارات را مطرح میکند که سران حماس در جلسه خود در حال بررسی متن پیشنهادی میانجیگران آمریکایی و قطری بودند. چنین مواجههای از جانب معاون اول آمریکا نشان میدهد که برای کاخ سفید دیپلماسی صرفاً ابزاری برای غافلگیری نظامی است. رویکردی که چندماه پیش در قبال ایران به کار گرفته شده بود. این اعتراف، پرده از تقسیم کار برمیدارد. آمریکا در رسانهها تهاجمات روزافزون اسرائیل را محکوم میکند؛ اما در پشت صحنه میز دیپلماسی را با هدف تأمین یک نقطه هدف دقیق ایجاد میکند و سلاحهای پدافندی که قطر برایشان پول سنگین پرداخته نیز هیچ کارکردی نخواهند داشت.
فروش تسلیحات به قطر نه برای دفاع بلکه برای تأمین مالی ماشین جنگی آمریکا است. اسرائیل، به عنوان «پلیس منطقه» هر مخالفی را سرکوب میکند. قطر با هدیه هواپیمای لوکس میخواست امنیت را بخرد، اما وقتی نوبت دفاع رسید ترامپ چیزی جز سکوت برای ارائه نداشت. ترامپ که کمپینش بر «اول آمریکا» بنا شده در سیاست خارجی با رویکرد «اول اسرائیل» عمل میکند. توافقهای ابراهیم، انتقال سفارت به قدس و به رسمیت شناختن بلندیهای جولان همه دستاوردهای اسرائیل با کمک مستقیم ترامپ محسوب میشوند که به رژیمصهیونیستی جسارت تجاوزات بیشتر را داده است.
امنیت عاریتی نیست
قطر، بهعنوان متحد نزدیک آمریکا، قربانی بزرگ این ماجراست. با میزبانی پایگاه العدید، خرید تسلیحات پیشرفته و هدیههای تشریفاتی، انتظار امنیت داشت. اما این حمله نشان داد که اتحاد با واشنگتن، امنیت نمیآورد قطر که در میانجیگری نقش کلیدی داشت، حالا خود زخمی همکاری با کاخسفید است. آمریکا که سالانه میلیاردها دلار به رژیمصهیونیستی کمک نظامی میکند مسئول مستقیم این ترورهاست. پایگاه العدید که قرار بود نماد امنیت قطر باشد، به مرکزی برای سوخترسانی به جنگندههای اسرائیلی تبدیل شده است. قطر به عنوان یک قدرت اقتصادی منطقهای تصور میکرد با خرید تسلیحات آمریکایی و میزبانی پایگاهها از این سرنوشت در امان است. اما واقعیت این است که امنیت عاریتی از آمریکا توهمی بیش نیست. سامانههای پاتریوت و تاد که قطر دهها میلیارد دلار برایشان هزینه کرده حتی یک موشک شلیک نکردند. چرا؟ چون دستور از واشنگتن آمده بود: «بگذارید اسرائیل از این فرصت برای غافلگیری بهره برده و کارش را بکند.»
این درس برای تمام کشورهای منطقه است. کشورهایی که در توافقهای ابراهیم، امیدوار به صلح بودند. اما اسرائیل حتی آنها را تهدید میکند. آمریکا با فروش سلاح، پایگاههای خود در منطقه را مسلح میکند؛ اما در مقابل تهدید واقعی منطقه یعنی اسرائیل هیچ دفاعی نمیکند. این سیاست نتیجه دلبستن به «امنیت عاریتی» است که میلیاردها دلار خرج روی دست حکام عرب منطقه گذشته، اما در بزنگاهها به سرعت فرو میپاشد.
کشورهای منطقه باید برای فاصلهگیری از پشتوانه سست واشنگتن اراده جمعی خود را به کار گیرند. پیمانهای منطقهای، با محوریت قدرتهای اقتصادی، سیاسی و دفاعی بومی ضروری است. باید به جای رقیب دیدن همسایگان از این ظرفیت بزرگ برای تقابل مشترک با اسرائیل استفاده شود. این پیمانها در حداقلیترین حالت میتواند شامل اشتراک اطلاعات و تحریمهای اقتصادی علیه رژیمصهیونیستی باشند.